آوردن تمثیل ها وحکایت های ارزنده ودلاویز.

تغییر دادن لحن از خطاب به غیاب وبه عکس ، در هنگام مناسب.

بهره گرفتن از کنایه ونیش ونوش های بلاغی.

استفاده از تیغِ خدمتگزارِ «طنز».

آمیختن خبر وانشا وطلب واستفهام.

به کار گرفتن صنعت های بی تکلّف ادبی. برای نمونه ، می توان از کتاب غربزدگی یاد کرد که با سبکی پرجذبه ومتنوّع ، درباره روابط فرهنگی اجتماعی روزگار خود سخن می گوید :

غربزدگی می گویم ، همچون وبازدگی. واگر به مذاق خوش نیست ، بگوییم : همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. امّا نه ، دست کم چیزی است در حدود سِن زدگی. دیده اید که گندم را چطور می پوساند؟ از درون ، پوسته سالم برجا است ، امّا فقط پوست ، عینِ همان پوستی که از پروانه ای بر درختی می ماند …. (١)

نقش مَثَل در تنوّع ادبی

مثلها عباراتی کوتاهند که از زیبایی وغنا سرشارندمراعات نکته های بلاغی وصنعت های ادبی ، به مَثَل (٢) رنگی خاص می دهد. از این گذشته ، مَثَل نمایانگر روحیات واندیشه های جامعه است. به همین جهت ، معمولاً نوشته ای که از مثل های مناسب بهره گیرد ، بسیار پرشور واثر گذار می گردد. رازِ ماندگاری برخی از داستان های کوتاه یا بلند معاصر ایران نیز همین است. (٣) از این رو ، نویسنده خوب باید بکوشد که دست کم گزیده ای از مثل های مردم خویش را بیاموزد ودر بهره وری از آنها چیره دست گردد.

برای آن که نقش اثرگذار مَثَل به خوبی نمایان شود ودریابیم که چگونه یک جمله کوتاه می تواند گستره ای از معانی را انتقال دهد ، خوب است

به چند نمونه از مثل های مشهور جهانی بنگریم :

عربی :

نصیحت کردن در مَلاَ ، سرزنش کردن است.

شرم وحیای بی موقع ، نشانه ضعف وسستی است.

روسی :

تهمت مانند زغال است ، اگر نسوزانَد دست کم سیاه می کند.

کسی که ستون فقرات عالی دارد ، هرگز به مناصب عالی نمی رسد.

__________________

١ ـ غربزدگی / آغاز کتاب.

٢ ـ «ضرب المثل» را برخی ، غلط مشهور می شمارند؛ پس به جای آن ، از این واژه استفاده کرده ایم.

٣ ـ مثلا ، صرف نظر از ابعاد محتوایی ، داستان های صادق هدایت ، خود ، گنجینه ای از مثل های فارسی اند.

۳۹۱۱