۲۵۰
صبحگاهی بود ، میوه ها آواز می خواندند (صدای دیدار)
٣. روی پُل دخترکی بی پا است
دبّ اکبر را بر گردن او خواهم آویخت (وپیامی در راه)
٤. گوش کن!
جاده صدا می زند از دور ، قدم های تو را (شب تنهایی خوب)
انواع تشبیه (در حالت غیر اضافه ای)
١. مادرم صبحی می گفت : «موسم دلگیری است.»
من به او گفتم : «زندگانی سیبی است ، گاز باید زد با پوست.» (ساده رنگ)
٢. در دل من چیزی است
مثل یک بیشه نور
مثل خوابِ دَمِ صبح (در گلستانه)
٣. حرف هایم مثل یک تکّه چمن روشن بود (سوره تماشا)