وجاى شك وترديد نيست كه خداى آفرينش كه از هر جهت بالاتر از تصور ماست ، مانند ما تفكر اجتماعى ندارد واين سازمان قراردادى آقايى وبندگى وفرمانروايى وفرمانبرى وامر ونهى ومزد وپاداش در بيرون از زندگى اجتماعى ما وجود ندارد ودستگاه خدايى همانا دستگاه آفرينش است كه در آن هستى وپيدايش هر چيز به آفرينش خدا طبق روابط واقعى بستگى دارد وبس.
وچنان كه در قرآن كريم (١) وبيانات پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله اشاره شده دين مشتمل به حقايق ومعارفى است بالاتر از فهم عادى ما كه خداى متعال آنها را با بيانى كه با سطح فكر ما مناسب وبا زبانى كه نسبت به ما قابل فهم است ، براى ما نازل فرموده است.
از اين بيان بايد نتيجه گرفت كه ميان اعمال نيك وبد وميان آنچه در جهان ابديت از زندگى وخصوصيات زندگى هست ، رابطه واقعى برقرار است كه خوشى وناخوشى زندگى آينده به خواست خدا مولود آن است.
وبه عبارت ساده تر در هر يك از اعمال نيك وبد ، در درون انسان واقعيتى به وجود مى آيد كه چگونگى زندگى آينده او مرهون آن است.
انسان بفهمد يا نفهمد ، درست مانند كودكى است كه تحت تربيت قرار مى گيرد ، وى جز دستورهايى كه از مربى با لفظ « بكن ونكن » مى شنود وپيكر كارهايى كه انجام مى دهد ، چيزى نمى فهمد ولى پس از بزرگ شدن وگذرانيدن ايام تربيت به واسطه ملكات روحى ارزنده اى كه در باطن خود مهيا كرده در اجتماع به زندگى سعادتمندى نائل خواهد شد واگر از انجام دستورهاى مربى نيك خواه خود سر باز زده باشد جز بدبختى بهره اى نخواهد داشت.
يا مانند كسى كه طبق دستور پزشك به دوا وغذا وورزش مخصوصى مداومت
__________________
(١) از باب نمونه : ﴿ وَالْكِتابِ الْمُبِينِ* إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ* وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾ . ( زخرف ، آيه ٤ ) . يعنى : قسم به اين كتاب روشن. ما قرآن را عربى قرار داديم شايد تعقل كنيد. واين قرآن در ام الكتاب نزد ما عالى وحكيم است