چرا فلسفه در شيعه باقى ماند

چنان كه عامل مؤثر در پيدايش تفكر فلسفى وعقلى در ميان شيعه وبه وسيله شيعه در ميان ديگران ذخاير علمى بوده كه از پيشوايان شيعه به يادگار مانده عامل موثر در بقاى اين طرز تفكر در ميان شيعه نيز همان ذخاير علمى است كه پيوسته شيعه به سوى آنها با نظر تقديس واحترام نگاه مى كند وبراى روشن شدن اين مطلب كافى است كه ذخاير علمى اهل بيت عليهم‌السلام را با كتب فلسفى كه با مرور تاريخ نوشته شده بسنجيم ، زيرا عياناً خواهيم ديد كه روز به روز فلسفه به ذخاير علمى نامبرده نزديك تر مى شد تا در قرن يازده هجرى تقريبا به همديگر منطبق گشته وفاصله اى جز اختلاف تعبير در ميان نمانده است.

چند تن از نوابغ علمى شيعه

الف - ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى ( متوفاىِ ٣٢٩ ه‍ . ق ) . وى در شيعه اولين كسى است كه روايات شيعه را از اصول ( هر يك از محدثين روايت هايى كه از ائمه اهل بيت اخذ كرده بود در كتابى جمع آورى مى كرده وكتاب نامبرده « اصل » ناميده مى شد ) استخراج وتقطيع كرده وبه ترتيب ابواب فقه واعتقاد مرتب ساخته است.

كتاب وى كه كافى ناميده مى شود به سه بخش اصول وفروع وروضه ( متفرقات ) منقسم وبه شانزده هزار وصد ونود ونه حديث مشتمل است ومعتبرترين ومعروف ترين كتاب حديثى است كه در عالم تشيع شناخته مى شود وسه كتاب ديگر كه تالى كافى مى باشند.

كتاب فقيه شيخ صدوق محمدبن بابويه قمى ( متوفاى ٣٨١ ه‍ . ق ) . كتاب تهذيب وكتاب استبصار تأليف شيخ طوسى متوفاى سال ٤٦٠ هجرى قمرى مى باشد.

ب - ابوالقاسم جعفر بن حسن بن يحيى حلى معروف به محقق ( متوفاى

۲۱۲۱