خلاصه تاريخچه شيعه دوازده امامى

چنان كه در فصول گذشته روشن شد اكثريت شيعه همان دوازده امامى بودند وهمان عده از دوستان وهواداران على عليه‌السلام بودند كه پس از رحلت پيغمبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله براى احياى حقوق اهل بيت ، در خصوص خلافت ومرجعيت علمى به انتقاد واعتراض پرداختند واز اكثريت مردم جدا شدند.

شيعه در زمان خلفاى راشدين ( ١١ - ٣٥ ه‍ قمرى ) پيوسته زير فشار قرار داشتند وپس از آن در مدت خلافت بنى اميه ( ٤٠ - ١٣٢ ) هر گونه امن ومصونيت از جان ومال شان برداشته شده بود ولى هر چه فشار ستم وبيدادگرى برايشان بيشتر مى شد ، در عقيده خود استوارتر مى گشتند ومخصوصاً از مظلوميت خود در پيشرفت عقيده بيشتر بهره مى بردند واز آن پس در اواسط قرن دوم كه خلفاى عباسى زمام حكومت اسلامى را به دست گرفتند ، شيعه از فتورى كه در اين ميان پيدا شد نفسى تازه كرد ولى با مهلت كمى باز عرصه برايشان تنگ شد تا اواخر قرن سوم هجرى روز به روز تنگ تر مى شد.

در اوايل قرن چهارم كه سلاطين با نفوذ آل بويه كه شيعه بودند روى كار آمدند شيعه قدرتى كسب كرد وتا حدود زيادى آزادى عمل يافت وبه مبارزه علنى پرداخت وتا آخر قرن پنجم جريان كار به همين ترتيب بود ودر اوايل قرن ششم كه حمله مغول آغاز شد در اثر گرفتارى هاى عمومى وهم در اثر ادامه يافتن جنگ هاى صليبى حكومت هاى اسلامى چندان فشار به عالم تشيع وارد نمى ساختند. ومخصوصاً شيعه شدن جمعى از سلاطين مغول در ايران ، وحكومت سلاطين مرعشى در مازندران در قدرت ووسعت جميعت شيعه كمك به سزايى نمود ودر هر گوشه از ممالك اسلامى وخاصه در ايران تراكم ميليون ها نفر شيعه را محسوس ساخت واين وضع تا اواخر قرن نهم هجرى ادامه داشت واز حدود افتتاح قرن دهم هجرى در اثر

۲۱۲۱