و همچنين در آيات متعدّدى از زياد شدن ايمان و نور و هدايت نيکوکاران ياد شده است(١).
از سوى ديگر، در صورتى که انگيزه هايى مخالف با مقتضاى ايمان، پديد آمد و موجب انجام کارهاى ناشايستهاى گرديد و قوّت ايمان شخص به حدى نبود که مانع از بروز و صدور آنها شود ايمان وى روبه ضعف مىنهد و زمينه براى تکرار گناه، آماده مىشود و اگر اين روند هم چنان ادامه يابد، به ارتکاب گناهان بزرگتر و تکرار آنها مىانجامد و سرانجام اصل ايمان را تهديد به زوال مىکند و (العياذباللّه) آن را تبديل به کفر و نفاق مىسازد.
قرآن کريم درباره کسانى که کارشان به نفاق کشيده شده مىفرمايد:
«فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ»(٢).
به دنبال اينکه با خدا خلف وعده کردند و دروغ مىگفتند نفاقى را در دلهايشان پديد آورد تا روزى که او را ملاقات کنند.
و نيز مىفرمايد: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِ آياتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»(٣).
آنگاه عاقبت کسانى که بدترين گناهان را مرتکب شدند اين بود که آيات الهى را تکذيب کرده آنها را مورد استهزاء قرار مىدادند.
و همچنين در آيات متعدّدى از افزايش کفر و ظلمت و قساوت گنهکاران ياد شده است(٤).
نتيجه
با توجه به روابط متقابل ايمان و عمل و نقش آنها در سعادت انسان مىتوان حيات سعادتمندانه را به درختى تشبيه کرد(٥) که ايمان به خداى يگانه و به فرستادگان و پيامهاى او
__________________
١. ر. ک: آل عمران / ١٧٣، انفال / ٢، توبه / ١٢٤، کهف / ١٣، مريم / ٧٦، احزاب / ٢٢، محمد / ١٧، مدّثر / ٣١.
٢.توبه / ٧٧.
٣. روم / ١٠.
٤. ر. ک: بقره / ١٠، آل عمران / ٩٠، نساء / ١٣٧، مائده / ٦٨، توبه / ٣٧، اسراء / ٦٠، ٨٢، صف / ٥، نوح / ٢٤.
٥. ر. ک: ابراهيم / ٢٤-٢٧.