علت هستى بخش يا دو علت مانعة الجمع که در عرض هم و على البدل تأثير مى;کنند مانند فرض اينکه اراده واحدى از دو فاعل مريد، سر بزند يا دو پديده واحدى مستند به دو مجموعه علل (دو علت تامّه) باشد.

دفع شبهه

با توضيحاتى که داده شد روشن گرديد که استناد وجودِ افعال اختيارى انسان به خداى متعال، منافاتى با استناد آنها به خود وى ندارد زيرا اين استنادها در طول يکديگر هستند و تزاحمى با هم ندارند.

به ديگر سخن: استناد فعل به فاعل انسانى در يک سطح است و استناد وجود آن به خداى متعال در سطح بالاترى است که در آن سطح، وجود خود انسان و وجود مادّه;اى که کارش را روى آن انجام مى;دهد و وجود ابزارهايى که کار را بوسيله آنها انجام مى;دهد همگى مستند به اوست.

پس تأثير اراده انسان به عنوان «جزء اخير از علت تامّه»؛ در کار خودش منافاتى با استناد وجود همه اجزاء علت تامّه، به خداى متعال ندارد. و اين، خداى متعال است که وجود جهان و انسان و همه شئون وجودى او را در يَدِ قدرت خود دارد و همواره به آنها وجود مى;بخشد و نو به نو آنها را مى;آفريند و هيچ موجودى در هيچ حالى و در هيچ زمانى بى نياز از او نيست و استقلالى از او ندارد. بنابراين، کارهاى اختيارى انسان هم بى نياز از خداى متعال، و خارج از قلمرو اراده او نخواهد بود و همه صفات و ويژگيها و حدود و مشخصات آنها نيز وابسته به تقدير و قضاء الهى مى;باشد و چنان نيست که يا بايد مستند به اراده انسان باشند و يا مستند به اراده خدا. زيرا اين دو اراده در عَرض يکديگر و مانعة الجمع نيستند و تأثير آنها در تحقق کارها على البدل انجام نمى;گيرد بلکه اراده انسان مانند اصل وجودش وابسته به اراده الهى است و اراده خداى متعال براى تحقق آن، ضرورت دارد «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ يَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ»(١).

__________________

١. سوره تکوير، آيه ٢٩.

۵۱۱۳