مقدّمه
دانستيم که خداى متعال که علت هستى بخش جهان است همه کمالات وجود را دارد و هر نوع کمالى که در هر موجودى يافت شود از اوست بدون اينکه با افاضه آن، چيزى از کمالات وى کاسته شود. و براى تقريب به ذهن مىتوان از اين مثال بهره گرفت که معلم از علم خود به متعلم مىآموزد بدون اينکه چيزى از علمش بکاهد. البته افاضه وجود و کمالات وجودى از طرف خداى متعالى، بسى بالاتر از اين مثال است، و شايد رساترين تعبير در اين زمينه اين باشد که بگوييم: عالم هستى، پرتو و جلوهاى از ذات مقدس الهى است چنانکه از اين آيه شريفه مىتوان استفاده کرد: «اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(١).
با توجه به کمالات نامتناهى الهى، هرگونه مفهومى که دلالت بر کمال داشته باشد و مستلزم هيچ نقص و محدوديتى نباشد قابل صدق بر خداى متعال خواهد بود چنانکه در آيات کريمه قرآن و روايات شريفه و ادعيه و مناجاتهاى حضرات معصومين عليهم الصلوة و السلام مفاهيمى از قبيل نور و کمال و جمال و محبت و بهجت و مانند آنها به خداى متعال، نسبت داده شده است. اما آنچه در کتب عقايد و فلسفه و کلام اسلامى به عنوان صفات الهى، مطرح مىشود تعداد معينى از صفات است که به دو دسته (صفات ذاتيّه و صفات فعليّه) تقسيم مىگردد. از اينروى، نخست توضيحى درباره اين تقسيم مىدهيم و سپس به ذکر و اثبات
__________________
١. سوره نور، آيه ٣٥.