اما کسانى که هم استعداد کافى براى درک اين معارف را داشتند و هم معلمين و مفسرين حقيقى قرآن را شناخته بودند از اين کژانديشى مصون ماندند و از طرفى فاعليّت اختيارى خود را در شعاع قدرتى که خداى متعال به ايشان عطا فرموده و مسئوليت مترتّب بر آن را پذيرفتند، و از طرف ديگر، تأثير عالى و استقلالى الهى را در مرتبه بالاترى درک کردند و به نتايج اين معرفت ارزشمند، دست يافتند.
در رواياتى که از خاندان پيامبر اکرم(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) به ما رسيده است بيانات روشنگرى در اين زمينه، يافت مىشود که در کتب حديث، تحت عنوان استطاعت و نفى جبر و تفويض، و نيز در ابواب اذن و مشيّت و اراده و قضاء و قدر الهى، مضبوط است و همچنين رواياتى يافت مىشود که افراد کم استعداد را از غور در اين مسائل دقيق، نهى کردهاند تا دچار انحراف و لغزش نگردند.
بارى، مسأله جبر و اختيار، ابعاد گوناگونى دارد که بررسى همه آنها متناسب با اين نوشتار نيست ولى باتوجه به اهميت موضوع، مىکوشيم بيان سادهاى پيرامون بعضى از ابعادِ مورد حاجت آن، ارائه دهيم و به کسانى که علاقه به تحقيق بيشتر دارند توصيه مىکنيم که براى آموختن مبانى عقلى و فلسفىِ مسأله، شکيبايى داشته باشند.
توضيح اختيار
قدرت تصميم گيرى و انتخاب، يکى از يقينى ترين امورى است که مورد شناسايى انسان، واقع مىشود زيرا هر کسى آن را در درون خويش با علم حضورىِ خطاناپذير، مىيابد چنانکه از ساير حالات روانى خودش با چنين علمى آگاه مىشود و حتى هنگامى که درباره چيزى شک دارد وجود خود «شک» را با علم حضورى درک مىکند و نمىتواند درباره آن ترديدى به خود، راه دهد.
همچنين هر کسى با اندک توجهى به درون خويش مىيابد که مىتواند سخنى را بگويد يا نگويد، يا دستش را حرکت دهد يا ندهد، يا غذائى را تناول کند يا نکند و...
تصميم گرفتن بر انجام کارى، گاهى در جهت اشباع تمايلات غريزى و حيوانى است مانند گرسنهاى که اراده خوردن غذا مىکند يا تشنهاى که تصميم بر نوشيدن آب مىگيرد؛ و گاهى