ماترياليسم مکانيکى و ديالکتيکى
ماترياليسم، شاخه هاى مختلفى دارد که هر کدام، پيدايش جهان و پديده هاى آن را به شکل خاصّى بيان مىکنند. در آغاز عصر جديد، ماترياليستها با استفاده از مفاهيم فيزيک نيوتنى، پيدايش پديده هاى جهان را براساس حرکت مکانيکى، توجيه مىکردند و هر حرکتى را معلول نيروى محرّکه خاصّى مىدانستند که از خارج، وارد جسم متحرّک مىشود، به ديگر سخن: جهان را همانند ماشين بزرگى تصوّر مىکردند که نيروى محرّک از جزئى به جزء ديگر، منتقل مىشود و در نتيجه، کل اين ماشين عظيم به حرکت در مىآيد.
اين فرضيّه که بنام «ماترياليسم مکانيکى» ناميده شد نقطه ضعفهايى داشت که مورد انتقاد مخالفين، قرار مىگرفت. از جمله آنکه: اگر هر حرکتى معلول نيروى خارجى باشد بايد براى حرکت مادّه اوليه جهان، نيز نيرويى را در نظر گرفت که از خارج، وارد آن شده باشد، و لازمه آن، پذيرفتن موجودى ماوراء مادى است که دست کم، منشأ نخستين حرکت در عالم مادّه شده باشد.
ديگر آنکه: تنها حرکات وضعى و انتقالى را مىتوان با نيروى مکانيکى توجيه کرد در صورتى که همه پديده هاى جهان را نمىتوان منحصر به تغييرات مکانى دانست و ناچار بايد علت و عامل ديگرى را براى پيدايش ساير پديده ها پذيرفت.
ناتوانى ماترياليسم مکانيکى از پاسخ دادن به اين اعتراضات، موجب شد که ماترياليستها درصدد يافتن عامل ديگرى براى دگرگونيهاى جهان برآيند و دست کم، بعضى از حرکات را به