بشمار آورد. پس موضوع اين اعراض، جوهرى غيرمادّى (مجرّد) مىباشد(١).
از جمله دلايل اطمينان بخش و دلنشين بر وجود روح و استقلال و بقاى آن بعد از مرگ، رؤياهاى صادقانهاى است که اشخاصى بعد از مرگ، اطلّاعات صحيحى را در اختيار خواب بيننده، قرار داده اند. و نيز از کرامات اولياى خدا و حتّى از بعضى از کارهاى مرتاضان هم مىتوان براى اثبات روح و تجرّد آن، استفاده کرد. و بحث پيرامون اين مطالب در خور کتاب مستقلى است.
شواهد قرآنى
وجود روح انسانى از نظر قرآن کريم، جاى ترديد نيست روحى که از فرط شرافت، به خداى متعال نسبت داده مىشود(٢) چنانکه درباره کيفيت آفرينش انسان مىفرمايد:
«وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِه»(٣).
پس از پرداختن بدن، از روح منسوب به خودش در آن دميد.
(نه اينکه العياذباللّه چيزى از ذات خدا، جدا و به انسان، منتقل شود). و در مورد آفرينش حضرت آدم(ع) مىفرمايد:
«وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(٤).
همچنين از آيات ديگرى استفاده مىشود که روح، غير از بدن و خواصّ و اعراض آن است و قابليّت بقاى بدون بدن را دارد. از جمله بعد از نقل سخن کافران که مىگفتند:
«أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنّا لَفِي خَلْق جَدِيد»(٥).
هنگامى که ما (مرديم و) در زمين گم شديم (و اجزاى بدن ما در خاک، پراکنده شد) آيا آفرينش جديدى خواهيم داشت؟
چنين پاسخ مىدهد: «قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»(٦).
__________________
١. ر. ک: آموزش فلسفه، ج ٢، درس چهل و چهارم و چهل و پنجم.
٢. ر. ک: اصول کافى، ج ١، ص ١٣٤.
٣. سوره سجده، آيه ٩.
٤. سوره حجر، آيه ٢٩.
٥. سوره سجده، آيه ١٠.
٦. سوره سجده، آيه ١١.