مقدّمه
در نخستين درس، اشاره شد که جهان بينى ها را مىتوان به دو دسته کلى (جهان بينى الهى و جهان بينى مادى) تقسيم کرد و مهمترين اختلاف ميان آنها مسأله وجود آفريدگار دانا و تواناست که جهان بينى الهى بعنوان يک اصل اساسى، بر آن پاى مىفشرد و جهان بينى مادى، آن را انکار مىکند.
در درسهاى قبلى در حدودى که متناسب با اين کتاب بود به اثبات وجود خدا و بيان مهمترين صفات سلبيّه و ثبوتيّه و ذاتيّه و فعليّه الهى پرداختيم و اينک براى مضاعف شدن اعتقاد به اين اصل اساسى، به نقد کوتاهى از جهان بينى مادى مىپردازيم تا علاوه بر تثبيت موضع جهان بينىِ الهى، سستى و بى پايگى جهان بينى مادى نيز مستقيماً روشن گردد.
براى اين منظور، نخست به علل و عوامل انحراف از بينش الهى و گرايش به الحاد، اشارهاى مىکنيم و سپس مهمترين نقاط ضعف جهان بينىِ مادى را توضيح مىدهيم.
علل انحراف
الحاد و مادّيگرى، سابقهاى طولانى در تاريخ بشر دارد و عليرغم اينکه همواره در جوامع بشرى ـ تا آنجا که شواهد تاريخى و ديرينهشناسى نشان مىدهد ـ اعتقاد به آفريدگار، وجود داشته است از زمانهاى قديم، افراد يا گروههاى ملحد و منکر خدا هم يافت مىشده اند. ولى رواج بى دينى از قرن هجدهم ميلادى در اروپا آغاز شد و اندک اندک به ساير مناطقِ جهان،