البته بحث وافى و همه جانبه پيرامون اين گونه مسائل، مجال وسيعترى را مى‌طلبد از اينرو، در اينجا با توجه به بُعد عقيدتى آنها و با شيوه‌اى متناسب با نگارش اين کتاب، تنها به بيان اساسى ترين نکات مى‌پردازيم.

کمال حقيقى انسان

اگر درخت سيبى را با درخت بى ثمرى مقايسه کنيم درخت سيب را ارزشمندتر از درخت بى ثمر مى‌شماريم. و اين قضاوت، تنها بخاطر استفاده بيشتر انسان از درخت ميوه دار نيست بلکه درخت ميوه دار از آن جهت که وجود کامل ترى دارد و آثار وجودى بيشترى از آن، پديد مى‌آيد ذاتاً ارزشمندتر مى‌باشد. ولى همين درخت سيب در صورتى که آفت زده شود و از مسير تکاملش منحرف گردد ارزش خود را از دست مى‌دهد و حتى ممکن است منشأ آلودگى و زيانهايى براى ديگران نيز بشود.

انسان هم در مقايسه با ساير جانداران همين حکم را دارد و در صورتى که به کمال لايق خودش برسد و آثار وجودى متناسب با فطرتش ظاهر گردد ارزشمندتر از آنها خواهد بود ولى اگر دچار آفات و انحرافات شود ممکن است از ساير حيوانات هم پست‌تر و زيانبارتر گردد چنانکه در قرآن کريم، بعضى از انسانها بدتر از همه جنبندگان(١) و گمراهتر از چهارپايان(٢) شمرده شده اند.

از سوى ديگر، اگر کسانى درخت سيب را فقط تا هنگام شکوفه دادن ديده باشند گمان مى‌کنند که اوج شکوفايى آن همان است و ديگر کمال بالاترى ندارد. همچنين کسانى که تنها کمالات متوسط انسان را مشاهده کرده‌اند نمى‌توانند به حقيقت و کمال نهائى او پى ببرند و تنها کسانى مى‌توانند ارزش واقعى انسان را بشناسند که با کمال نهائى وى آشنا باشند.

اما کمال حقيقى انسان از قبيل کمالات مادّى و طبيعى نيست زيرا چنانکه قبلا بيان شد انسانيّت انسان، بستگى به روح ملکوتى دارد و تکامل انسانى هم در حقيقت، همان تکامل روح است که با فعاليّت اختيارى خودش حاصل مى‌شود خواه فعاليّت درونى و قلبى باشد و خواه

__________________

١. انفال / ٢٢.

٢. اعراف / ١٧٩.

۵۱۱۳