كمترين شخصيت دينى نداشت ولايت عهد داده به جانشينى خود برگزيد (١) وآن همه حوادث ننگين به بار آورد.

معاويه با بيان گذشته خود اشاره مى كرد كه نخواهد گذاشت حسن عليه‌السلام پس از وى به خلافت برسد ؛ يعنى در خصوص خلافت بعد از خود فكرى ديگر دارد وآن همان بود كه حسن عليه‌السلام را با سم شهيد كرد (٢) وراه را براى فرزند خود يزيد هموار ساخت.

معاويه با الغاى پيمان نامبرده مى فهمانيد كه هرگز نخواهد گذاشت شيعيان اهل بيت در محيط امن وآسايش به سر برند وكما فى السابق به فعاليت هاى دينى خود ادامه دهند وهمين معنا را نيز جامه عمل پوشانيد. (٣)

وى اعلام نمود كه هر كس در مناقب اهل بيت حديثى نقل كند هيچ گونه مصونيتى در جان ومال وعرض خود نخواهد داشت (٤) ودستور داد هر كه در مدح ومنقبت ساير صحابه وخلفا حديثى بياورد جايزه كافى بگيرد ودر نتيجه اخبار بسيارى در مناقب صحابه جعل شد (٥) ودستور داد در همه بلاد اسلامى در منابر به على عليه‌السلام ناسزا گفته شود ( واين دستور تا زمان عمر بن عبدالعزيز خليفه اموى « ٩٩ - ١٠١ » اجرا مى شد ) وى به دستيارى عمال وكارگردانان خود كه جمعى از ايشان صحابى بودند خواص شيعه على عليه‌السلام را كشت وسر برخى از آنان را به نيزه زده در شهرها گردانيدند وعموم شيعيان

__________________

(١) يزيد مردى بود عياش وهوسران ودائم الخمر لباس هاى حرير وجلف مى پوشيد سگ وميمونى داشت كه ملازم وهمبازى وى بودند ، مجالس شب نشينى او با طرب وساز وشراب برگزار مى شد ، نام ميمون او « ابوقيس » بود واو را لباس زيبا پوشانيده در مجلس شرابش حاضر مى كرد ، گاهى هم سوار اسبش كرده به مسابقه مى فرستاد. « يعقوبى ، ج ٢ ، ص ١٩٦ ؛ مروج الذهب ، ج ٣ ، ص ٧٧ »

(٢) مروج الذهب ، ج ٣ ، ص ٥ ؛ تاريخ ابوالفداء ، ج ١ ، ص ١٨٣

(٣) النصايح الكافيه ، ص ٧٢ ، نقل از كتاب الاحداث

(٤) روى ابوالحسن المدائنى فى كتاب الاحداث قال : كتب معاويه نسخة واحدة الى عماله بعد عام الجماعة : انى برئت الذمة ممن روى شيئا من فضل ابى تراب واهل بيته كتاب النصائح الكافيه تأليف محمدبن عقيل چاپ نجف سال ١٣٨٦ هجرى ، ص ٨٧ وباز النصايح الكافيه ، ص ١٩٤

(٥) النصايح الكافيه ، ص ٧٢ - ٧٣

۲۱۲۱