شد. تاىِ اوّل ، دلالت مى كرد بر تأنيث و الف و تاىِ دوم دلالت مىكرد هم بر جمع و هم بر تأنيث ، با وجود الف و تاىِ ثانى از تاى اوّل مستغنى شده و او را حذف كرديم ضارِبات شد بر وزن فاعِلات. ضاد فاء الفعل ، الف اوّلى علامت اسم فاعل ، و راء عين الفعل ، باء لام الفعل الف ثانى و تاء علامت جمع مؤنث است.
و آن [ ضاربات ] نيز يك لفظ است به جاى سه معنى چنانكه گويى : هُنَّ ضارِبات ، و اَنْتُنّ ضارِبات ، و نَحْنُ ضارِبات. يعنى ايشانند گروه زنان زننده ، و شماييد گروه زنان زننده ، و ماييم گروه زنان زننده.
و از اسم مفعول نيز شش وجه باز مىگردد : سه مذكّر و سه مؤنّث.
آن سه كه مذكّر را بود : مَضْرُوبٌ ، مَضْروبَانِ ، مَضْرُوبُونَ.
مَضْرُوبٌ : يعنى يك مرد زده شده. صيغه مفرد مذكّر است از اسم مفعول.
مَضْرُوبٌ در
اصل يُضْرَبُ يا تُضْرَبُ يا اُضْرَبُ بود ( عَلَىٰ اَيِّ تقدير ) حرف استقبال را از اولش انداختيم و به جاى او ميم مضموم ، درآورديم و تنوين كه از جمله خواصّ اسم بود به او ملحق نموديم مُضْرَبٌ شد ، مشتبه شد به اسم مفعول باب اِفْعال بر وزن مُكْرَمٌ ، از براى رفع اشتباه ضمّه ميم را بدل كرديم به فتحه ، مَضْرَبٌ شد ، اشتباه