تأکید بر حوادث خارق العاده ، بیش تر از تحوّل وتکوین آدم ها وشخصیت ها است.

به طور خلاصه ، خصوصیات قصّه از این قرارند :

اغلب بدون پیرنگ هستند ، یعنی رابطه علّت ومعلولی میان حوادث آنها وجود ندارد.

مبنای جهان بینی در قصّه ها عموماً بر مطلق گرایی استوار است ، یعنی قهرمان های قصّه یا خوبند یا بد.

قهرمانان قصّه ها ، آدم های عادی نیستند ، بلکه معمولاً نمونه های کلّی از خصلت های عمومی بشر را عرضه می کنند.

زمان ومکان در قصّه ها فرضی وتصوّری است.

حوادث وماجراهای قصّه به جای آن که تابع رابطه علّت ومعلولی باشد ، از اصل اعجاب برانگیزی پیروی می کنند.

٣٨ ـ قصیده (١)

در لغت از قصد مشتق است وآن به معنی توجّه وروی نهادن به چیزی وجایی است. در اصطلاح شعر ، قصیده به نوعی شعر گفته می شود که مصراع اول ودوم آن با مصراع های دوم سایر بیت ها هم قافیه باشند. حدّ کم ابیات آن بیست بیت وحدّ بالای آن نامعلوم است. ابیات بعضی از قصائد از سیصد نیز گذشته است. هر قصیده با تغزّل یا وصف طبیعت (= تشبیب) آغاز می شود وسپس به مدح ، هجو ، مرثیه ، موعظه ، ویا مسائل اجتماعی ودینی کشیده می شود. قصیده در اصل از آنِ عرب ها است.

٣٩ ـ قطعه (٢)

در لغت ، یعنی پاره ای از چیزی ، تکّه ، دانه ، وعدد. در شعر فارسی ، چند بیتِ هموزن وهم قافیه است که در آن ، قافیه را در مصراع اوّلِ بیت اوّل رعایت نکنند وضمناً از یک مضمون بحث کنند.

٤٠ ـ مثنوی (٣)

در لغت به معنی دوتایی است. در اصطلاح یکی از قالب های خاصّ شعر فارسی است که در یک وزن سروده شود وهر دو مصراع آن به یک قافیه باشند وقافیه هر بیتی تغییر کند. مثنوی آزادترین وبی تکلّف ترین نوع شعر واز ابداعات ایرانیان است.

٤١ ـ مَجاز (٤)

در لغت به معنی «غیر واقع» است. در علم بیان ، استفاده از لفظ در غیر معنی حقیقی است به لحاظ وجود قرینه ای که مانع از اراده معنی اصلی باشد. شرط نقل معنی اصلی به معنی غیر اصلی وجود تناسبی است بین آن دو؛ واین مناسبت را «علاقه» گویند.

__________________

١.quasida ؛ode

٢.fragment

٣.ouplet ـ poem

٤.eigurative language

۳۹۱۱