٣ ضمیر تعجّبی :

وَه که چگونه می رزمند شیرمردان بسیجی!

نکته : ضمیر نیز همانند اسم در جمله دارای نقش است. برخی انواع ضمیر همه نقش های اسم را قبول می کنند وبرخی دیگر بعضی نقش های اسم را می پذیرند. به چند مثال بنگرید :

نهاد (مُسندٌ الیه) :

این ، عادی ترین کاری بود که صاحبان اردوگاه می توانستند انجام بدهند. (١) (ضمیر اشاره)

مفعول :

دیده را اندوهی چنانم سیاه پرده برکشید که بیش یارای دیدنم نماند. (٢) (ضمیر شخصی متّصل)

متمّم :

پیشوایان ما شیوه های گوناگون رویارویی با مصائب را به ما آموخته اند. (٣) (ضمیر شخصی منفصل)

مضافٌ الیه :

باورِ اینکه همدیگر را می شناسیم کمی طول کشید. (٤) (ضمیر اشاره)

پنج. قید

قید کلمه ای است که معمولا فعل (وگاه نیز اسم یا صفت ویا قیدی دیگر) را به مفهومی مقید می سازد وبه این ترتیب ، در باره آن توضیح می دهد :

مرا نشاندند بر صندلی چرخدار وبا سرعت چرخاندند. (٥) (قید برای فعل)

با کُلُمب ، دوره رنسانس که برای فرهنگ غربی بسی مهم است ، آغاز می شود. (٦) (قید برای اسمِ «مهم»)

مواردی دیگر نیز به عنوان اقدامات خیلی عمیق تر در نظر او جلوه می کرده است. (قید خیلی برای صفتِ «عمیق تر»)

مؤمن بسیار زیاد صبر می ورزد وبسیار کم شِکوه می کند. (قید برای قیدِ «زیاد» که خودِ آن هم قید است برای «صبر میورزد»)

__________________

١ ـ آزادگان بگویید : ١١١

٢ ـ تیرانا / ٢٢٤ (= مرا بیش یارای دیدن نماند)

٣ ـ هدیه از دوست / ٧٢

٤ ـ سفر به قبله / ٢٠

٥ ـ همان / ٢٦

٦ ـ بازنگری سفر کریستف کلمب / ١٠٣

۳۹۱۱