«مدرسه رفتم» نیز فعل مرکّب نیستند ، زیرا در سه نمونه اوّل ، کلمات قبل از فعل دارای نقش مفعولی هستند ودر نمونه چهارم ، کلمه قبل از فعل نقش متمِمی دارد. امّا در فعل هایی چون «زمین خوردم» ، «پدید آمد» ، «ناله کردی» ، و «یاد گرفتی» جزءهای غیر صرفی دارای نقش نیستند. مثلاً «زمین خوردم» ، معادل نیست با «زمین را خوردم». پس فعل های اخیر ، مرکّب هستند.
گفتنی است که مصدرهای عربی معمولاً در زبان فارسی به صورت جزء غیر صرفی در فعل مرکّب به کار می روند ، همچون : «تحصیل کردم» ، «وصف کردی» ، و «استعفا کرد». با آن که مثلاً مصدر عربی «تحصیل» ، خود ، به معنای «حاصل کردن» است ، می توان فعل مرکّب «تحصیل کردم» را صحیح دانست ، زیرا اکنون در زبان فارسی چنین کاربردی عُرفی گریزناپذیر شده است.
تقسیم فعل از لحاظ نیاز به مفعول
یک. لازم ؛ که به مفعول نیاز ندارد :
از دکتر اجازه گرفتم وباز راهی جبهه شدم (١)
دو. متعدّی ؛ که به مفعول نیاز دارد :
حاجی گلابی ، با مشک گلابش ، سنگرها را غرق گلاب می کند (٢)
سه. دو وجهی ؛ که گاه به صورت لازم وگاه متعدّی به کار می رود :
ای دل! اگر می شکنی ، بی صدا بشکن. (وجه لازم)
هرگز دلی را نشکن. (وجه متعدّی)
گاه فعل لازم در معنای متعدّی به کار گرفته می شود؛ والبتّه این غلط است :
سروده های سپهری شعر عرفانی ایران را به شعر امروز جهان می پیوندد (٣)
صحیح : پیوند می دهد.
متعدّی ساختنِ مصدرِ فعل لازم گاهی از این طریق ممکن است : بُن مضارع + آنْدن یا آنیدن. مثال :
آیا یک انسان اندیشه مند می تواند خالی از هر تصوّر دیگر ، آرزوی خود را بشناسد وتفسیر کند وبشناسانَد؟ (٤) (از مصدرِ شناساندن)
آن قدر اسب را دوانید که از نفَس افتاد. (از مصدرِ دوانیدن).
__________________
١ ـ تا پیروزی / ٩٧.
٢ ـ با سرودخوان جنگ در خطّه نام وننگ / ٤٢.
٣ ـ سهراب ، مرغ مهاجر / ٨٢.
٤ ـ فریاد روزها / ١٥.