درس سی ونهم

اصطلاحهای ادبی (*)

گاه نویسنده با بعضی اصطلاح های ادبی در دو حوزه نثر وشعر برخورد می کند که آشنایی با آنها لازم است; زیرا نویسنده هنرمند هرگز نمی تواند رشته پیوند خود را از آثار ادبی کلاسیک ونیز زمینه های جدید در قلمرو ادب وهنر بگسلد.

برخی از این اصطلاح ها در رساله حاضر ، جای به جای ، بررسی شده اند. در این جا ، چهل وشش اصطلاح ادبی مهم را در حدّ لزوم تعریف می کنیم :

١ ـ ارسال المثل (١)

در اصطلاح علم بدیع آن است که شاعر مَثَل معروفی را در شعر خود بیاورد یا شعری یا سخن حکیمانه ای بگوید که حکم مَثَل پیدا کند وقبول عامّه یابد. برای نمونه ، در این رباعی ، مصراع آخر چنین وضعی دارد :

با بَط می گفت ماهی ای در تب وتاب

باشد که به جوی رفته باز آید آب

بط گفت چو من قَدید گشتم تو کباب

دنیا پسِ مرگ ما چه دریا چه سراب»

(خیام)

٢ ـ استمداد (٣)

در لغت به معنی یاری خواستن; ودر اصطلاح ادب از صور التفات است که به موجب آن ، شاعر برای سرودن شعر خود از نیرویی غیبی یا خدا ویا اِلاهه ای خاص مدد می جوید. وحشی بافقی مثنوی «شیرین وفرهاد» را چنین آغاز می کند :

الاهی سینه ای ده آتش افروز

در آن سینه ، دلی وآن دل همه سوز

__________________

١ ـ منابع اصلی) سیما داد : فرهنگ اصطلاحات ادبی حسن انوشه فرهنگنامه ادبی فارسی

١ ـ gnomoc verse

٢ ـ invocation

۳۹۱۱