پنج. ارکان پنج هجایی :

(٢٠) مُسْتَفْعِلاتُنْ ـ ـ U ـ ـ

(٢١) مُتَفاعِلُنْ : U U U ـ

تذکّر :

فَعْ وفَعَلْ فقط در پایان مصراع می آیند. ارکانِ پایان یافته به هجای کوتاه هرگز در پایان مصراع قرار نمی گیرند. دیگر ارکان در همه جای مصراع می نشینند. تا جای ممکن ، باید از تقطیع به ارکان یک ودو هجایی خودداری کرد.

اینک به دو مثال عنایت ورزید :

(١) ای مدنی برقع ومکّی نقاب (نظامی)

اِی

مَـ

دَ

نی

بُر

قَـ

عُ

مَکْ

کی

نِ قا (بْ)

ـ

U

U

ـ

ـ

U

U

ـ

ـ

 U ـ

مُفْـ

تَـ

عِـ

لُنْ

مُفْـ

تَـ

عِ

لُنْ

فا

عِـ لُنْ

مُفتَعِلُن

مُفتَعِلُن

فاعِلُن

(٢) دلا بسوز که سوز تو کارها بکند (حافظ)

دِ لا

بِـ سو

زُ کِـ

سو زِي

تُـ کا

رُ

ها

بِ

کُ

نَد

U ـ

U ـ

U U

ـ U

U ـ

U

ـ

U

U

ـ

مَـ فا

عِ لُنْ

ف عِ

لا تُنْ

مـ فا

عِـ

لُنْ

ف

عِ

لُنْ

مفاعلن

فعلاتن

مفاعلن

فعلن

بَحرهای عَروضی

از ترکیب ارکان گوناگون ، بَحرهای عروضی پدید می آیند. مثلا هرگاه چهار فاعِلاتُن در یک مصراع جمع شوند ، آن را بحر رَمَل می نامند. همچنین هر مجموعه هجا در یک مصراع را با نامی می خوانند ، مثلا همان وزن را رَمَل مثمَّن سالم می گویند. روشن است که ادامه این توضیحات برای کسانی مفید است که می خواهند دانش عروض را به طور کامل فراگیرند ، یعنی شاعران ومشتاقان شاعری. نیز قواعد گسترده ای با عنوان اختیارات شاعری وضرورت های شعری در دانش عروض وجود دارند که به کار همان دسته می آیند. با آن که دانش عروض بسیار شیرین وسودمند است ، گمان می بریم که نویسنده را همین مقدار آشنایی با موسیقی شعر کفایت می کند.

همین جا تأکید می ورزیم که آنچه گفتیم تنها نمایی از عروض ، آن هم به شیوه امروزی ، بود تا آسان وراحت در ذهن نویسندگان ومشتاقان نویسندگی جای گیرد. عروض سنّتی ، مباحث واصطلاحات مبسوط دیگری دارد که اکنون از آن در می گذریم.

۳۹۱۱