عوام زدگی وسطحی گرایی. به این ترتیب ، نه باید واژه ها وتعابیر سنّتی را یکباره کنار نهاد ونه باید آنچه را مردم هر عصر در گفتار روزانه وداد وستدهای خویش به کار می گیرند ، یکسره بر قلم جاری ساخت. نویسنده باید همچون یک زرگر گوهرشناس ، واژه ها وتعابیر را مِحَک بزند وسره را از ناسره تشخیص دهد وآن گاه ، آنها را در جای خویش بنشاند. البتّه زبان را باید گسترش داد وتازگی بخشید ، امّا نه به آن بها که همه داد وستدهای گفتاری مردم در نوشته راه یابند وزبان وادبیات یک ملّت از غنا وعظمت تهی شود. نجابت الفاظ را نباید از میان بُرد ، بلکه باید به تعابیر عامیانه جامه نجابت پوشاند. این کار ، تنها به یاری دو عمل میسّر است : ذوق ودانش؛ واین ، همان است که نزد اهل ادب ، ویژگی نوشتار خوب است : «عوام آن را بفهمند وخواص آن را بپسندند». (١)

حفظ استقلال زبان

استقلال هر ملّت رابطه ای پایدار ومستقیم با فرهنگ دارد. از این رو ، زبان را ضامن استقلال ملّت ها می دانند. همان گونه که مرزبانی از وظایف هر مؤمن میهن دوست است ، پاسداری از حریم زبان نیز وظیفه ای مقدّس به شمار می رود. هرگز نباید پنداشت که میهن دوستی ودینداری با یکدیگر نمی سازند. برخی می پندارند که هر کس به زبان فارسی عشق ورزد ، لاجرم باید در دینداری اش تردید کرد. ریشه این توهّم آن است که دانشوران بزرگ دینی وعالمان شریف ما معمولا پژوهش های خود را به زبان عربی که زبان قرآن کریم است ، می نگاشته اند وهنوز هم می نگارند. به این دلیل ، بعضی عالمان دین با واژگان فارسی چندان خو نکرده اند. امّا این بدان معنی نیست که هر که در پی پاسداشت زبان فارسی باشد ، با دین اُنس ندارد. البتّه باید پذیرفت که بسیاری از داعیه داران سره نویسی وپاسداری از زبان فارسی ، چندان اهل تعبّد نیستند. در این میان ، عدل وانصاف اقتضا می کند سهم زبان را ، آن گونه که حق است ، اَدا کنیم ونه همچون سنّت گرایان افراطی یکسره در واژه ها وتعابیر مهجور وفرسوده غرقه گردیم ونه همانند نوگرایان بنیادْستیز خود را در دام دشمنی با عَرَبیت واسلامیت گرفتار سازیم. آنچه زبان ما را تهدید می کند ، نه استفاده از واژه ها واصطلاح های بیگانه ، بلکه بی بندوباری وسهل انگاری در این کار است. بنابراین ، حذف بسیاری از کلمات دارای بارِ دینی وفرهنگی نه تنها به سود زبان ما نیست ، بلکه آن را دچار سستی وضعف می کند. باید از عناصر زبان های دیگر ، به درستی استفاده کرد وهمواره آنها را در سایه عناصر خودی به کار گرفت. برخی بزرگان ادب پارسی ، همانند فردوسی وناصرخسرو ونظامی ، در این عرصه گام هایی بلند برداشتند. امروز هم دینداران دلسوز می توانند این گام را استوارانه بردارند وخدمت به دین را همپا وهمراه با خدمت به میهن وزبان خویش انجام دهند.

__________________

١ ـ اشارات متفاوت به شعر ونثر عام وخاص ، دقیقاً به همین معنایند ، گرچه به ظاهر رنگ وبوی دیگری داشته باشند. مثلاً این سخن جامی از همین مقوله است : شعر کافتد قبولِ خاطرِ عام / خاص داند که سست باشد وخام.

۳۹۱۱