یکی از شیوه های خوب آغاز کردنِ نوشته ، حرکت دادن به آن است. برای ایجاد حرکت در نوشته ، باید نخست خاطر خواننده را به اهتزاز وحرکت درآورد. به این منظور ، قدری اِعجاب لازم است. ملاحظه کنید که در داستانی تخیلی درباره جبهه وروزهای پرشکوه دفاع مقدّس ، نویسنده ای هنرمند چگونه عمداً مطلب را طوری آغاز می کند که خواننده احساس کند با خاطره ای رسمی روبه رو است :

جا دارد به سهم خودم از برگزار کنندگان شب خاطره تشکّر کنم. با این که قرار نبود بنده صحبت کنم ، این فرصت را به من دادند تا خاطره ای را نقل کنم که اگر مهم ترین حادثه زندگی من نباشد ، بی شک مؤثّرترینِ آنها است.

من نخستین بار است که در چنین مجلسی شرکت می کنم. راستش صفای جلسه مرا یاد حال وهوای جبهه انداخت. برای ما که حسرت آن دوره را داریم ، این نشست ها غنیمت است. (١)

انواع مَطْلَع

از لحاظ نوع مطلع ، نوشته ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد :

یک. نوشته های با مقدّمه : مطلع مقدّمه ای بر متن است.

دو. نوشته های بی مقدّمه : مطلع جزء آغازین متن اصلی است.

سه. نوشته های از میانه : مطلع جزء میانی متن اصلی است.

یکم. نوشته های با مقدّمه

در این نوع که پیش از این بیش تر رایج بوده است ، نویسنده در آغاز مقدّمه چینی می کند وپس از مقدّمه ای یک یا چند پاراگرافی ، به اصل مطلب می پردازد. معمولا مقدّمه از آنِ نوشته هایی است که نیازمند دقّت وتأمّل زیاد باشند. در این هنگام ، نقش مقدّمه زمینه سازی برای فهم مطلب اصلی است. مقدّمه خوب آن است که خواننده را از مطلب دور نسازد؛ در خدمت طرح وبافتار کلّی نوشته باشد؛ وزیبا وکوتاه نگاشته شود.

مهم ترین ویژگی مقدّمه جذّاب این است که مایه ای از نوآوری وتازگی در آن به چشم بخورد ، یعنی خواننده به محض مطالعه آن احساس کند در هوایی تازه تنفّس می کند. مقدّمه متنوّع وتازه نویدبخش متنی دلربا وزیبا نیز می تواند باشد.

نمونه این گونه مقدّمه را در نوشته ای بنگرید که می خواهد درباره سرمایه معنوی انسان ، عقل واندیشه ، سخن بگوید :

در قصّه ها آمده است که داوود جوانک چوپانی بود وجالوت سلطانی غول پیکر ، چنان که مغفر

__________________

١ ـ در انتظار شاعر; برگرفته از : زبان فارسی ، سال دوم نظام جدید آموزش متوسّطه (شماره ٢ / ٢٢٠) ، ص ٥٣ و ٥٤.

۳۹۱۱