معرفی کتاب
كفاية الأصول، اثر آخوند خراسانى است كه در سالهاى ۱۳۲۱ق، به بعد تأليف شده و برخى، فهم آن را ملاك اجتهاد (به معنى مصطلح) دانستهاند. اين كتاب، آخرين متن درسى علم اصول، در دوره سطح حوزههاى تشيع است كه در آن، آخرين يافتههاى آخوند خراسانى در علم اصول، به سبک كلاسيك و نو مطرح شده است.
ساختار
كتاب، فراهم آمده است از مقدمه، هشت مقصد و خاتمه كه در سه جلد ارائه شده است؛ مقدمه و پنج مقصد اول، قسمت مباحث الفاظ را شامل و سه مقصد ديگر با خاتمه، بيان قسمت ادله عقليه را متكفل مىباشد.
كتاب، حاصل مغز متفكرى است كه هم به معقول و هم به منقول نظر داشته است.
اين اثر قيّم، بر اثر ايجاز، جامعيت، دشوارى فهم و درك مطالب عميق آن، از آغاز انتشار، مورد توجه فقهاء و مدرسان بزرگ و محور مبانى علمى و بحثهاى عالى اجتهادى در حوزههاى علمى شيعه واقع گرديده و بهعنوان آخرين كتاب درسى اصول فقه، قبل از درس خارج اصول، انتخاب شده است و به همين جهت، دانشمندان، محقّقان و پژوهشگران بسيارى براى حل معضلات و غوامض و نيز توضيح مقاصد نويسنده، بر آن شرح نوشته يا حاشيه نگاشتهاند.
اين كتاب، يكى از آثار ارزشمند نويسنده است كه از مهمترين و رايجترين تأليفات عصر حاضر مىباشد.
كتاب، علاوه بر مزايا و جهاتى كه در خود داشته است، ترقى و تكميل دانشمندان را نيز ايجاب و ازاينرو ترجيحش را بر كتب اين فن، اقتضاء مىنموده است.
اين اثر، در سالهاى آخر عمر آخوند، در نجف، نوشته شده و دو سال از وقت وى را گرفته است و تا كنون بارها در شهرهاى ايران و عراق تجديد چاپ شده است.
تدريس مطالب «كفايه»، قبل از تدوين آن، ۶ سال طول كشيده و بعدها كه كتاب، به طبع رسيده، اين مدت تقريبا نصف گرديده است.
گزارش محتوا
در جلد اول، در مقدمه، سيزده امر زير كه از مبادى فن مىباشد، مورد بحث قرار گرفته است:
تعريف علم اصول و موضوع آن: علم به قواعدى كه براى استنباط حكم شرعى، تعبيه شدهاند.
تعريف وضع و اقسام آن: نويسنده، معتقد است وضع، نوعى از اختصاص لفظ به معنا و ارتباط خاص بين آن دو بوده كه ناشى از تخصيص آن لفظ، به آن معنا و يا كثرت استعمال مىباشد.
كيفيت استعمال لفظ در معناى مجازى.
صحت اطلاق لفظ و اراده نوع يا مثل يا شخص از آن.
اينكه الفاظ براى معانى من حيث هى هى، وضع شده، نه از حيث مراد بودن آنها.
وضع مركبات: نويسنده، معتقد كه وضع مركبات، مانند وضع مفردات بوده و نيازى به وضع متفاوت ندارد.
علائم حقيقت و مجاز.
احوال پنجگانه لفظ و حكم تعارض ميان آنها: اين احوال، عبارتند از: تجوز، اشتراك، تخصيص، نقل و اضمار.
حقيقت شرعيه: ثمره بحث از آن، در حمل يا عدم حمل الفاظى كه در كلام شارع واقع شده است، بر معانى لغوى آنها مىباشد.
صحيح و اعم: نويسنده، معتقد است كه اين مسئله، مبتنى بر ثبوت حقيقت شرعيه مىباشد. وى، پس از بررسى معناى صحت و فساد و لزوم تصور قدر جامع بنا بر هر دو قول، در دو بخش، به ادله هر يك اشاره كرده است:
الف) ادله صحيحى: تبادر صحيح، صحت سلب از فاسد، اخبار و عدم تخطى شارع از طريقه واضعين؛
ب) ادله اعمى: تبادر اعم، عدم صحت سلب از فاسد، صحت تقسيم به صحيح و فاسد، اخبار، صحت تعلق نذر و شبه آن به ترك نماز در حمام.
اشتراك.
استعمال لفظ در بيشتر از يك معنى: ضمن بحث از اين موضوع، اين توهم كه اخبار دال بر وجود هفت يا هفتاد بطن براى قرآن، بر وقوع اين استعمال دلالت مىكنند، بررسى شده است.
مبحث مشتق و متعلقات آن: در آن، پيرامون بساطت مفهوم مشتق، فرق بين مشتق و مبادى آن، ملاك حمل، كيفيت حمل صفات خداوند بر ذات مقدسش، چگونگى ارتباط مبادى با ذات و اعتبار تلبس حقيقى، بحث شده است.
در مقصد اول، در طى سيزده فصل، مطالب مربوط به مبحث اوامر، بحث و بررسى شده است كه مهمترين فصول آن عبارتند از: معنى ماده امر و بحث از اتحاد طلب و اراده، معنى حقيقى صيغه امر، دلالت جمله خبرى بر وجوب، اقتضاء اطلاق صيغه امر نسبت به وجوب توصلى و تعبدى و همچنين نسبت به وجوب نفسى و عينى و تعيينى، امر بعد از حظر، مره و تكرار، فور و تراخى، اجزاء، مقدمه واجب، مسئله ضد و...
جلد دوم، دربردارنده مقاصد زير مىباشد:
مقصد دوم كه در آن، درباره مبحث نواهى، در سه فصل، بحث شده است و از جمله مهمترين مباحث آن مىتوان به حقيقت مدلول ماده و صيغه نهى، اجتماع امر و نهى، نهى از شىء نسبت به اقتضاى فساد اشاره كرد.
در مقصد سوم، در پنج فصل، به بررسى مطالب مربوط به مفاهيم پرداخته شده است. تعريف مفهوم، مفهوم جمله شرطيه، مفهوم استثناء، لقب، عدد، و ادات حصر از جمله مباحث اين مقصد مىباشند.
مقصد چهارم، در مورد مبحث عام و خاص بوده و داراى سيزده فصل است كه از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارتند از: تعريف عام و خاص، الفاظ و صيغ عموم، حجت بودن عامى كه تخصيص در آن راه يافته، اجمال مخصص، خطابات شفاهى، تخصيص كتاب با خبر واحد و...
مقصد پنجم، در چهار فصل تنظيم شده و مباحث الفاظ را به پايان برده است. تعريف مطلق و مقيد، مقدمات حكمت، مطلق و مقيد متنافى، مجمل و مبين از مهمترين مباحث اين مقصد مىباشند.
مقصد ششم، شامل مباحث ادله عقلى، احكام قطع، حجّيت آن، ظن و انواع آن است كه قطع و اقسام آن، امارات غير علمى، ظواهر قرآن و سنت، اجماع منقول، تعارض اجماعات منقول و... از جمله مباحث آن مىباشند.
جلد سوم، شامل دو مقصد زير مىباشد:
مقصد هفتم، كه در اصول عملى (اصل برائت، تخيير، استصحاب و احتياط)، است و در چهار فصل، از احكام آنها بحث مىكند و مهمترين مباحث آن، اصل برائت، احتياط، تخيير و استصحاب مىباشد.
آخرين مقصد كه در تعارض ادله و امارات بوده و در ضمن نه فصل، به مباحثى همچون معناى تعارض، تعارض ميان ظاهر و اظهر، اصالت تساقط، تعارض ميان اماره و اصل، داير شدن امر ميان نسخ و تخصيص، تعارض ميان امارات، تعارض اخبار، تعادل و تراجيح و بيان مرجحات پرداخته شده است.
در خاتمه، پيرامون امور مربوط به اجتهاد و تقليد گفتوگو به عمل آمده است.
كتاب، بسيار موجز و دقيق به رشته تحرير درآمده و از آنجا كه مشتمل بر مطالب علمى، فلسفى، حكمتى و الهى است، لذا درك محتويات آن براى كسانى كه اهل فن نباشند، و لو عرب زبانان، مشكل است، زيرا خواننده، بايد از مقدمات علمى فراوانى بهرهمند بوده تا بتواند به رموز، اشارات و غموض عبارات آن پىببرد و اگر فاقد چنين مايهاى باشد، در همان سطر اول كتاب، درمىماند.
اين اثر، گر چه همه كتابهايى را كه از پيش در اصول تأليف شده است، بهكلى متروك و منسوخ نكرده، ولى بيش از همه آنها ميان طالبان علم و صاحبان دقت و فضل رواج يافته و مورد استفاده و نظر گرديده است و كتابهايى را كه پس از آن به دست مجتهدان و فضلاى معاصر تأليف گشته، بهطور اطلاق، از لحاظ تدريس و تدرس، تحت الشعاع قرار داده است.
وضعيت كتاب
حدود ۷۳ نفر بر اين كتاب حاشيه نوشتهاند، حدود ۱۷ نفر آن را شرح كردهاند و حدود ۱۳ نفر، بر آن تقرير نوشتهاند.
از جمله شروح و حواشى چاپ شده كتاب عبارتند از:
تعليقة وجيزة فى مباحث الالفاظ، حسن اشگذرى يزدى؛
تعليقة على كفاية الاصول، شيخ عباسعلى شاهرودى؛
التعليقة على كفاية الاصول، شيخ على قوچانى بن شيخ قاسم؛
الحاشية على كفاية الاصول، ميرزا ابوالحسن بن عبدالحسين مشكينى؛
الحاشية على الكفاية، شيخ محمد على بن محمد جعفر صفايى حائرى قمى؛
حقائق الاصول، سيد محسن طباطبائى حكيم؛
حاشيه كفايه، شيخ مهدى بن شيخ محمدحسین بن عزيز خالصى كاظمى؛
حاشية على كفاية الاصول، شيخ محمد بن على، مشهور به سلطان العلماء عراقى؛
حاشية الكفاية، مرحوم سيّد محمّد حسين طباطبائى تبريزى؛
حاشية الكفاية، سيد محمد بن حسين موسوى نجف آبادى؛
حاشيه بر كفايه، محمدتقى آملى بن ملا محمد؛
دروس و حلول فى شرح كفاية الاصول، على بن حسين علوى؛
دراسات فى اصول الفقه، سيّد محمّد كلانتر؛
سبائك الذهب فى شرح الكفاية، شيخ محمّد صالح حائرى، معروف به علاّمه مازندرانى؛
شرح كفاية الاصول، شيخ عبدالحسين بن شيخ عيسى رشتى نجفى؛
طريق الوصول الى تحقيق كفاية الاصول، محمّد كرمى بن شيخ نصر اللّه حويزى؛
عناية الاصول فى شرح كفاية الاصول، سيّد مرتضى حسينى فيروزآبادى؛
منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، سيّد محمد جعفر جزايرى مروج؛
مصباح العقول، محمّد بن محمّد حسين اشكورى؛
نهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول، مير سيّد حسن بن سيّد عزيز رضوى قمى، متخلص به «قدرت»؛
نهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول، سيّد حسين بن سيّد عزيز حسينى تهرانى؛
نهاية الوصول فى شرح كفاية الاصول، شيخ مصطفى کرمانشاهى بن مرحوم شيخ مرتضى؛
نهاية الدارية فى شرح الكفاية، شيخ محمدحسین غروى اصفهانى، مشهور به كمپانى؛
نهاية النهاية فى شرح الكفاية، ميرزا على بن عبدالحسين بن مولى اصغر بن محمدباقرايروانى؛
نهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول، شيخ محمد على اجتهادى؛
نهاية الاصول الى كفاية الاصول، سيّد مصطفى محسن موسوى حائرى؛
الهداية فى شرح الكفاية، شيخ عبدالحسين بن محمّد تقى آل شيخ اسد اللّه كاظمى؛
الهداية فى شرح الكفاية، سيّد محمّد جعفر بن محمّد طاهر موسوى طاهرى شيرازى.
منبع: ویکی نور