فعل ثلاثى مزيد فيه را ده باب مشهور است :
باب اِفعٰال ، اَفْعَلَ يُفْعِلُ اِفْعٰالًا چون اَكْرَمَ يُكْرِمُ اِكْراماً (١).
باب تفعيل ، فَعَّلَ يُفَعِّلُ تَفْعيلًا چون صَرَّفَ يُصرِّفُ تَصْريفاً.
باب مفاعله ، فاعَلَ يُفاعِلُ مُفاعَلَةً و فِعالًا و فِيعٰالًا چون ضارَبَ يُضارِبُ مُضارَبَةً و ضِراباً و ضِيراباً و در ماضى هر يك از اين سه باب يك حرف زايد است.
باب افتعال ، اِفْتَعَلَ يَفْتَعِلُ اِفْتِعالاً چون اِكْتَسَبَ (٢) يَكْتَسِبُ اكْتِساباً.
باب اِنفعال ، اِنْفَعَلَ يَنْفَعِلُ اِنفِعالاً چون اِنصَرَفَ يَنْصَرفُ اِنصِرافاً.
باب تفعّل ، تَفَعَّلَ يَتَفعَّلُ تفعُّلاً چون تَصَرَّف يَتَصَرَّفُ تَصَرُّفاً.
باب تفاعل ، تَفَاعَلَ يَتَفاعَلُ تَفاعُلاً چون تَضارَبَ يَتَضارَبُ تَضارُباً.
باب اِفعِلال ، اِفْعَلَّ يَفْعَلُّ اِفْعِلٰالاً چون اِحْمَرَّ يَحْمَرُّ اِحْمِرٰاراً و در ماضى
____________________________
(١) اَكْرَمَ در اصل كرم بود فعل ثلاثى مجرّد بود خواستيم فعل ثلاثى مزيد فيه اش بنا كنيم برديم به باب افعال قاعده باب افعال را بر وى جارى ساختيم قاعده باب افعال آن بود كه هر فعل ثلاثى مجرّد را كه بآن باب ببرند همزه قطع مفتوح در اوّلش بياورند و فاء الفعل را ساكن كنند و عين الفعلش را فتحه دهند اگر مفتوح نباشد ما هم چنين كرديم كَرُمَ اَكْرَمَ شد يعنى گرامى داشته است يكمرد غائب در زمان گذشته ، و با همين الگو ، بابهاى ديگر را نيز مى شود ساخت.
(٢) در اصل كَسَبَ بود ، فعل ثلاثى مجرّد بود ، ما خواستيم فعل ثلاثى مزيد فيه اش بنا كنيم ، برديم به باب افتعال ، قاعده باب افتعال را بر وى جارى نموديم ، قاعده باب افتعال آن بود كه هر فعل ثلاثى مجرّدى را كه بر آن باب مى برند همزه وصل مكسورى در اوّلش زايد كنند و فاء الفعلش را ساكن نمايند و تاىِ مفتوحه منقوطه اى ميانه فاء الفعل وعين الفعلش درآورند و عين الفعلش را مفتوح كنند اگر مفتوح نباشد ، ما نيز چنين كرديم ، كسَبَ اكْتَسَبَ شد يعنى قبول كسب كرده است يك مرد غايب در زمان گذشته.