ابراهيم عليه‌السلام اين منظره را ديد به فکر چگونگی زنده شدن مردگان افتاد که به چه کيفيتی زنده می شوند (زيرا اجزاء آن مردار پراکنده، و حتی جزء بدن ديگران شده بود) حضرت ابراهيم عليه‌السلام با اينکه به علم اليقين می دانست که خداوند مرگان را زنده می کند لکن می خواست آنچه می داند با چشم کيفيت آنرا ببيند. اين آيه و شان نزول آن هم از بهترين دلائل معاد جسمانی است.

داستان مقتول بنی اسرائيل: وَإِذ قَتَلتُم نَفسًا فَادّارَأتُم فيها وَاللَّـهُ مُخرِجٌ ما كُنتُم تَكتُمونَ * فَقُلنَا اضرِبوهُ بِبَعضِها كَذٰلِكَ يُحيِي اللَّـهُ المَوتىٰ وَيُريكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَعقِلونَ (و هنگامی که يک نفر را کشتيد سپس درباره او به نزاع پرداختيد، خداوند آنچه را کتمان کرديد آشکار می کند پس گفتيم قسمتی از آن را بر بدن مقتول بزنيد خداوند مردگان را اينگونه زنده می کند و آيات خود را به شما نشان می دهد شايد درک کنيد). (١)

يک نفر از افراد سرشناس بنی اسرائيل به طرز مرموزی کشته شد برای پيدا کردن قاتل بين بنی اسرائيل اختلاف شد و هر قبيله ای به ديگری نسبت می داد نزديک بود فتنه بزرگی برپا شود آنها از حضرت موسی عليه‌السلام کمک خواستند او هم با استمداد از الطاف خداوند دستور داد گاوی را سربريدند و قسمتی از آنرا بر بدن مقتول زدند او برای لحظه ای زنده شد و قاتل را معرفی کرد و در ضمن دليلی برای معاد و زنده شدن مردگان شد.

__________________

(١) سوره بقره، آيه ٧١.

۲۳۷۱