در این خیار جهاتی مورد بحث قرار گرفته است:
جهت أولی در این است: در صورتی که مبیع معیوب باشد چرا مشتری خیار عیب داشته باشد؟
جهت آن این است که مشتری مبیع سالم خریده است، بعد از آنکه وصف سلامت از بین رفته است به واسطۀ از بین رفتن این وصف مشتری خیار عیب دارد.
إنّما الکلام در این است اینکه میگویید مشتری مبیع سالم خریده است و فروشنده مبیع سالم فروخته است، بایع ثمن سالم طلب دارد، مشتری ثمن سالم باید تحویل دهد، دلیل آن چیست؟
شیخ برای اثبات این معنا راهی بیان کرده است و آن راه این است که: اطلاق العقد انصراف دارد که مبیع باید سالم باشد، ثمن باید سالم باشد. یعنی در صورتی که مبیع مقیّد به سالم بودن یا معیوب بودن یا تصریح به عمومیّت نشده باشد، این عقد با اطلاقش انصراف به مبیع صحیح و سالم دارد. در نحوۀ انصراف به مبیع سالم مرحوم شیخ دو نحو بیان کرده است:
نحوه اول این است: وقتی که متبایعین عقد را مبهم واقع میسازند در این حال بنای متعاقدین این است که مبیع سالم باشد و ثمن سالم باشد.
تبعاً اینجا توهّم اشکالی میشود و آن این است: اگر بنای متعاقدین بر سلامت مبیع بوده است، پس چرا وصف سلامت در ضمن عقد شرط نشده است. یا بفرمایید این بیع غرری است چون اوصاف صحّت و سلامت مبیع نه شرطاً و نه جزءً ذکر نشده است، پس جهل به اوصاف مبیع من حیث الصحة و الفساد وجود دارد لذا بیع غرری و باطل است.
مرحوم شیخ این شبهه را دفع میکند، حاصل آن این است: اینکه ذکر اوصاف سلامت نشده است وجهل به این اوصاف مورد غرر نمیباشد. دلیل آن این است که خریدار اعتماد بر أصالة السلامة در مبیع کرده است. فروشنده اعتماد بر أصالة السلامة در ثمن کرده است. این اعتماد بر أصالة السلامة دافع غرر میباشد وذکر وصف سلامت وصفاً أو شرطاً لازم نبوده است، و نظیر این مورد را در موارد متعدّد گفتیم که اخبار بایع و رؤیت سابقه و ذکر اوصاف دافع غرر است و أصالة السلامة نیز نظیر ما ذکر دافع غرر است. فعلیه به منزلۀ این است که گفته گاو سالم را میخرم و اذا تبیّن معیوب بودن گاو مشتری خیار عیب دارد.
نحوۀ دوم مراد اطلاق العقد ینصرف الی سلامه المبیع این است که گفته بشود: در صورتی که مبیع ما دو فرد داشته باشد طبیعی قالی دو فرد دارد، قالی سالم و قالی خراب، طبیعی عبد دو فرد دارد عبد سالم و عبد کور، اطلاق العقد یعنی عدم ذکروصف صحّت و سلامت انصراف به فرد صحیح و سالم دارد.
پس انصراف المطلق الی الفرد الصحیح اقتضاء این مطلب را دارد. اگر مراد از اطلاق عقد انصراف به صحیح دارد این معنای دوم باشد.
مرحوم شیخ سه اشکال دارند:
اولاً میفرماید: اطلاق آب انصراف به آب صحیح و سالم ندارد، اطلاق گاو انصراف به گاو سالم ندارد، و لذا اگر نذر کرده است گاوی قربانی بکند أحدی نمیگوید گاو باید سالم باشد. پس این ادّعا ناتمام است.
ثانیاً اطلاق انصراف به فرد صحیح داشته باشد در مواردی است که مبیع دو فرد داشته باشد، مواردی که مبیع دو فرد داشته باشد ضابط کلّی آن این است که مبیع کلّی باشد. طبیعی عبد، طبیعی گاو در این موارد مبیع دو فرد دارد گاو سالم وگاو معیوب و... و اما در مواردی که مبیع جزئی حقیقی بوده است، جزء حقیقی غیر معقول است دو فرد داشته باشد، گاو موجود در اتاق دو فرد ندارد، و لذا ذکرنا فی الاصول که تقیید در جزئیات غیر معقول است. بحث ما در خیار عیب در قسم دوم است که جزئی حقیقی بوده است. گاو خارجی که خریده شده است کور بوده است و...
و ثالثاً اگر مراد این معنای دوم باشد باید بگویید در صورتی که مبیع معیوب بوده است بیع باطل میباشد چون مبیع شما در خارج دو فرد دارد، یک فرد آن عبد کور میباشد و فرد دیگر آن عبد بینا میباشد، مبیع شما عبد بینا بوده است، عقد بر چنین عبدی واقع شده است، آنچه تحویل به مشتری داده شده است عبد کور بوده است، ما وقع علیه العقد غیر موجود و ما هو موجود غیر ما وقع علیه العقد، پس عقد باطل است. پس مراد از اطلاق عقد یقتضی السلامة نحوۀ اول میباشد.