«نعم، هنا قولٌ ثالثٌ لعلّه أقوى منه، و هو ثبوت الخیار لمن انتقل إلیه الحیوان ثمناً أو مثمناً، نسب إلى جماعةٍ من المتأخّرین، منهم الشهید فی المسالك؛ لعموم صحیحة ابن مسلم «المتبایعان بالخیار ما لم یفترقا، و صاحب الحیوان بالخیار ثلاثة أیام» و لا ینافیه تقیید الحیوان ب»المشترى» فی موثّقة ابن فضّال؛ لاحتمال ورود التقیید مورد الغالب»
اقوال در دارنده خیار حیوان
بحث در این بود که آیا خیار حیوان اختصاص به مشتری دارد یا اینکه شامل بایع هم میشود؟
مرحوم شیخ (ره) فرمودهاند: مجموعاً در مسئله سه قول وجود دارد؛ یکی قول مشهور بود که قائل بودند به اینکه خیار حیوان اختصاص به مشتری دارد.
دوم قول مرحوم سید مرتضی و سید بن طاووس (قدس سرهما) بود که قائل شدهاند در معاملهای که مبیع آن معامله حیوان باشد، هم مشتری خیار حیوان دارد و هم بایع، که مرحوم شیخ (ره) در ابتدا دلیل این قول را نقل و تقویت کرده اما بعد مورد مناقشه قرار دادهاند.
قول سوم در مسئله، که شیخ (ره) فرموده: أقوای از قول دوم هست، عبارت از این است که در معاملهای که حیوان به أحد المتبایعین منتقل میشود، «من إنتقل إلیه الحیوان» خیار دارد، چه «من إنتقل إلیه الحیوان» مشتری باشد که حیوان به عنوان مبیع به او فروخته شده و چه بایع باشد که حیوان به عنوان ثمن به او داده شود، حتی اگر «من إنتقل إلیه الحیوان» هر دو طرف باشد، یعنی حیوانی را در مقابل حیوانی معامله کنند، در اینجا دو طرف خیار دارند.
ادله قول سوم
شیخ (ره) فرموده: این نظریه را به جماعتی از متأخرین از فقهاء، از جمله مرحوم شهید ثانی (ره) در مسالک نسبت دادهاند و دلیل این قول سوم صحیحه محمد بن مسلم بود، که در آخر بحث گذشته مرحوم شیخ (ره) به آن اشاره کردهاند، که در روایت آمده «المتبایعان بالخیار ما لم یفترقا»، بایع و مشتری مادامی که جدا نشدند خیار دارند و بعد فرموده: «و صاحب الحیوان بالخیار الی ثلاثة أیام»، و صاحب حیوان هم تا سه روز خیار دارد.
این «صاحب الحیوان» عمومیت دارد، یعنی کسی که در معامله صاحب الحیوان میشود و حیوان به او منتقل میشود، اعم است از اینکه مشتری باشد یا بایع، پس دلیل این قول سوم عموم صحیحه محمد بن مسلم است.
وجود سه روایت منافی با عموم صحیحه محمد بن مسلم
در مقابل این صحیحه محمد بن مسلم، سه روایت به عنوان منافی داریم، که مرحوم شیخ (ره) از اینها جواب دادهاند.
۱- موثقه ابن فضال
منافی اول روایت دیگری هست که در آن روایت هم تعبیر به «صاحب الحیوان» شده، اما آن را مقید به مشتری کرده و آن موثقه ابن فضال است، که از امام هشتم (علیه السلام) نقل میکند که «وصاحب الحیوان المشتری (بالفتح) یا المشتری (بالکسر)» که هر دو درست است و نتیجه هر دو هم یکی است.
بحث در این است که در روایت ابن فضال همان عنوان «صاحب الحیوان» آمده، اما مقید به مشتری شده، که لقائل أن یقول که با این موثقه ابن فضال، آن صحیحه محمد بن مسلم را تقیید بزنیم، در صحیحه محمد بن مسلم فرمود: «و صاحب الحیوان بالخیار الی ثلاثة أیام»، که آن را با موثقه ابن فضال که مقید به مشتری هست تقیید میزنیم و نتیجه این میشود که اگر مشتری صاحب حیوان شود، در معامله خیار دارد.
نقد و بررسی منافی اول
مرحوم شیخ (ره) از آن جواب داده فرمودهاند: اگر بخواهیم إطلاقی را مقید کنیم، در صورتی است که آن قید، قید إحترازی باشد و قید برای بیان مورد غالب نباشد، مثل این آیه شریفه که مکرر مثال میزنند که *وَ رَبَائِبُكُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِكُمْ* که همهی فقهاء گفتهاند که: *فِی حُجُورِكُمْ* قید غالبی است که غالباً در حجور مرد و در حجر مرد قرار میگیرد.
بنابراین اگر قید، قید غالبی باشد، دیگر با چنین قیدی نمیتوانیم إطلاق را تقیید بزنیم و در مؤثقه ابن فضال این قید مشتری برای بیان مورد غالب است، یعنی غالباً صاحب حیوان مشتری است.
۲- منافی دوم و نقد و بررسی آن
منافی دوم با صحیحه محمد بن مسلم آن روایاتی بود که در آن کلمهی «صاحب الحیوان» نبود، اما کلمهی «للمشتری» بود، روایاتی که میگفت: خیار در معاملهی حیوان «للمشتری» است.
شیخ (ره) فرموده: آن روایاتی هم که کلمهی «للمشتری» دارد آن هم میگوییم که: از باب بیان مورد غالب است، چون غالباً در معامله مشتری صاحب حیوان میشود، لذا مشتری خیار حیوان دارد، که این هم منافی دومی که مرحوم شیخ در اینجا بیان کردند و جواب دادند.
۳- صحیحهی دیگر محمد بن مسلم
منافی سوم صحیحهی دیگر محمد بن مسلم است، که مستند سید مرتضی (ره) بود، که به این صحیحهی محمد بن مسلم استدلال کرد که «المتبایعان بالخیار و فی الحیوان الی ثلاثة أیام» که «متبایعان» یعنی بایع و مشتری، که در روایت فرموده: در حیوان سه روز بایع و مشتری خیار دارند.
این صحیحهی محمد بن مسلم با این روایتی که میگوید: «و صاحب الحیوان بالخیار الی ثلاثة أیام» منافات دارد، چون بر حسب آن صحیحه محمد بن مسلم که مستند سید مرتضی (ره) بود، متبایعان، یعنی ولو کسی که حیوان گیرش نیامده، در معامله حیوان سه روز خیار دارند، یعنی ولو حیوان نصیب مشتری شده اما روایت دلالت بر این داشت که بایع ولو نصیبش حیوان هم نشده باشد، اما خیار حیوان دارد، ولی در صحیحه محمد بن مسلم که در بحث امروز هست میگوید: «و صاحب الحیوان» یعنی آنکه حیوان به او منتقل شده خیار حیوان دارد.
نقد و بررسی منافی سوم
مرحوم شیخ (ره) فرموده: آن صحیحه محمد بن مسلم که مستند مرحوم سید مرتضی (ره) است را باید حمل کنیم بر موردی که هم ثمن و هم مثمن حیوان است.
ایشان فرموده: گرچه این حمل، یک حمل بعیدی است، چون حمل بر فرد نادر است و غالب معاملاتی که در بازار واقع میشود در یک طرف حیوان آن قرار میگیرد و در طرف دیگر پول نقد است، اما ولو حمل بر فرد نادر است، چون رفع تنافی میکند اشکالی ندارد.
اشکال انصراف کلمهی «صاحب الحیوان»
بعد فرموده: تنها اشکالی که وجود دارد این است که کلمهی «صاحب الحیوان» یک انصراف قوی به مشتری دارد، لذا نمیتوانیم از آن عمومیت و إطلاقی استفاده کنیم.
در نتیجه نظر مرحوم شیخ (ره) همان نظر مشهور فقهاست که عبارت از این است که در خیار حیوان و در معاملهی حیوان، مشتری که حیوان به او منتقل میشود، خیار حیوان دارد.
(سؤال و پاسخ استاد محترم) گفتیم در منافی دوم آن روایاتی که «للمشتری» دارد، که یک موردش هم صحیحه إبن رعاب بود، نصّ در این بود که مشتری خیار دارد، اما در اینکه بایع خیار ندارد نصّ نبود، بلکه مفهومش بود. بالأخره نصّ یعنی خود کلمه به نفسه دلالت کند. شما با قرینهی سؤال میگویید که: ظهور قوی دارد در اینکه بایع خیار ندارد، اما الا ای حال عنوان نصّ را نمیتواند داشته باشد.
(سؤال و پاسخ استاد محترم) ممکن است اینطور بگوییم که: سائل از امام (علیه السلام) سؤال کرده که آیا خیار برای مشتری است یا برای بایع و یا برای هر دو؟ اما چون مورد موردی بوده که حیوان فقط به مشتری منتقل شده است، لذا امام (علیه السلام) فقط فرموده: «للمشتری» که لذا با قول مشهور هم منافات ندارد.