قائلین به عدم اختصاص خیار حیوان به مشتری
در مقابل نظریه مشهور، مرحوم سید مرتضی و سید بن طاووس (قدس سرهما) قائل شدهاند که خیار حیوان اختصاص به مشتری ندارد، بلکه بایع هم خیار حیوان دارد.
البته عرض کردیم که از برخی عبارات فقهاء، مثل عباراتی که شیخ (ره) در اینجا دارد، استفاده میشود که نزاع در فرضی است که آنچه به بایع هم منتقل شده حیوان باشد، اما وقتی به عبارات سید مرتضی (ره) مراجعه شود و همین عباراتی که مرحوم شیخ (ره) در اینجا نقل کرده و قول سومی هم که در مسئله وجود دارد، که بیان میکنیم، استفاده میشود که سید مرتضی (ره) این ادعا را به نحو کلی دارد، یعنی فرموده: در معاملهای که مبیعش فقط حیوان باشد، اعم از این که ثمنش هم حیوان باشد یا نباشد، در این معامله هم بایع خیار حیوان دارد و هم مشتری خیار.
حالا بعد از خواندن قول سوم، مرحوم ایروانی (ره) کلامی در اعتراض به مرحوم شیخ (ره) دارد، که وقتی آن کلام را نقل کنیم، اساس مسئله منقح و روشن میشود.
ادله قائلین به عدم اختصاص
اجمالاً ادعای سید مرتضی و سید بن طاووس (ره) این است که خیار حیوان اختصاص به مشتری ندارد و بایع هم خیار حیوان دارد، ولو اینکه در معاملهای باشد که ثمن در آن معامله، یعنی آنچه که به بایع منتقل شده، حیوان نباشد، که اینها هم ادلهای برای ادعایشان دارند و ادله مشهور را رد کردهاند.
دلیل اول: اجماع
اولاً سید (ره) در انتصار ادعای اجماع کرده بر اینکه هم بایع و هم مشتری خیار حیوان دارد.
دلیل دوم: استصحاب کلی قسم ثالث
دلیل دوم تمسک به استصحاب کلی قسم ثالث است، که در معاملهای که هم بایع و هم مشتری خیار مجلس دارند، بعد از افتراق و بعد از آنکه غایت خیار مجلس محقق شد، شک میکنیم که آیا خیار به نحو کلی در ضمن فرد دیگری به نام خیار حیوان محقق شد یا نه؟ کلی خیار را استصحاب میکنیم، یعنی کلی جواز عقد از طرفین را استصحاب کرده و میگوییم: مادامی که این دو نفر مجلس عقد را به هم نزده بودند، کلی خیار و کلی جواز عقد از طرفین را داشتیم، که این کلی در ضمن خیار مجلس بود، حال که غایت خیار مجلس محقق شد، یقین داریم این فرد از بین رفته و شک داریم که آن کلی در ضمن فرد دیگری به نام خیار حیوان محقق است یا نه؟ کلی خیار را استصحاب میکنیم.
دلیل سوم: صحیحه محمد بن مسلم
دلیل سوم که مهمترین دلیل هست، روایت صحیحه محمد بن مسلم است که از اجلای روات میباشد، که از امام (علیه السلام) نقل کرده که فرمودند: «المتبایعان بالخیار فی الحیوان»، متبایعان در جایی که حیوانی را معامله میکنند خیار دارند.
شاهد این است که امام (علیه السلام) نفرمودند: «المشتری بالخیار فی الحیوان»، بلکه فرمودند: «المتبایعان بالخیار»، یعنی هم بایع و هم مشتری.
نقد و بررسی ادله نظریه مشهور
از اینجا خود مرحوم سید مرتضی (ره) و یا شیخ (ره) به دفاع از سید مرتضی (ره)، از ادله مشهور و روایاتی که آورده بودند جواب دادهاند.
مرحوم شیخ (ره) در ابتدا مقداری نظریه سید مرتضی (ره) را تأیید کرده، اما دو مرتبه شروع به تخریب نظریه سید مرتضی (ره) میکند.
دو ویژگی برای برتری صحیحه محمد بن مسلم بر صحیحه علی بن رعاب
شیخ (ره) فرموده: در بین آن پنج روایتی که مشهور برای ادعای خودشان اقامه کردهاند، یک روایت، روایت علی بن رعاب بود، که گرچه صحیحه بود، اما وقتی آن را در کنار صحیحه محمد بن مسلم بگذاریم، صحیحه محمد بن مسلم دو تا ویژگی دارد، که صحیحه علی بن رعاب ندارد؛
عرض کردیم که صحیحه علی بن رعاب اظهر روایت در بین روایات خمسه بود.
یک ویژگی مسئله راوی است، که وقتی به رجال مراجعه میکنیم، روایاتی که راویش مثل محمد بن مسلم و زراره است، بر روایاتی که راویش مثل علی بن رعاب است به مراتب ترجیح دادهاند، برای اینکه محمد بن مسلم از اجلا و از اعظم روات و فقهاء بوده است.
ثانیاً صحیحه علی بن رعاب در کتب اربعه ذکر نشده است، البته این را در بحث خبر واحد گفتهاند که: اگر روایتی، ولو صحیحه در کتب اربعه ذکر نشود، این موجب ضعف روایت نیست و هیچ اصولی نگفته: خبر واحد در صورتی حجیت دارد که در کتب اربعه ذکر شود و بودن در کتب اربعه را از شرائط صحت ذکر نمیکنند، اما بودن در کتب اربعه به عنوان مرجّح مطرح است، یعنی اگر دو روایت با یکدیگر تعارض کردند، یکی در کتب اربعه آمده و دیگری نیامده، روایتی را که در کتب اربعه آمده ترجیح میدهند.
در اینجا این چنین است که روایت علی بن رعاب در قرب الاسناد آمده و در کتب اربعه ذکر نشده، پس اظهر روایات در بین آن روایات خمسه کنار میرود.
تقدم صحیحه محمد بن مسلم بر چهار روایت دیگر در کلام مشهور
حالا درباره بقیه روایات فرموده: باز صحیحه محمد بن مسلم، که سید مرتضی (ره) به آن استدلال کرده، بر آن چهار روایت دیگر مقدم است، چون دلالت آن ۴ روایت بر اختصاص از باب دلالت مفهومیه است، یعنی میگوید: «ثلاثة ایامٍ للمشتری»، که مفهومش این است که برای بایع خیار نیست، اما صحیحه محمد بن مسلم به دلالت منطوقیه، دلالت دارد که بایع خیار دارد، «المتبایعان» یعنی بایع و مشتری.
حال اگر دو روایت تعارض کردند، که یکی دلالت منطوقی داشت و دیگری دلالت مفهومی، روشن است موردی که به دلالت منطوقیست، اظهر است از آن موردی است که دلالت مفهومی دارد و اظهر هم بر ظاهر مقدم است.
تقدم اظهریت بر اکثریت
ان قلت: روایات مشهور از نظر عدد از روایت سید مرتضی (ره) اکثر است، سید مرتضی (ره) یک روایت برای ادعایش دارد، اما مشهور چهار روایت برای ادعای خودشان اقامه کردهاند، البته به حسب این مقداری که شیخ (ره) بیان کرده و در جای دیگر بیشتر از این روایت هم هست، آیا اکثر عدداً بر روایت سید مرتضی (ره) مقدم نیست؟
شیخ (ره) در جواب فرموده: در باب ترجیح گفتیم: در دَوران امر بین اظهریت و اکثریت اظهر مقدم است، یعنی اگر یک روایت صحیحه داریم و در مقابلش هم چهار روایت دیگر، که همه از نظر روایت هم صحیحند، اما آن چهار روایت دلالتش به نحو ظاهر است و دلالت این روایت به نحو اظهر، اظهر بر ظاهر مقدم است، ولو این که ظاهر اکثر عدداً باشد.
نقد و بررسی اجماع و شهرت در نظریه مشهور
اما شیخ (ره) در مورد آن شهرت و اجماعی که برای قول مشهور اقامه شده فرموده: اما درباره اجماع، سید (ره) هم ادعای اجماع بر خلاف کرده است، یعنی اگر ابن زهره (ره) در غنیه ادعا کرده که بر اختصاص خیار حیوان به مشتری اجماع داریم، سید (ره) هم بر عدم اختصاص ادعای اجماع کرده است، که اینها با هم تعارض کرده و کنار میروند.
اما مرحوم شیخ (ره) درباره شهرت فرموده: مستند این شهرت همین پنج روایتی بود که برای مشهور نقل کردیم، که این دو اشکال دارد؛ یک اشکالش این است که این روایات عنوان خبر واحد را دارد، که سید مرتضی (ره) خبر واحد مجرد از قرینه را حجت نمیداند و ثانیاً شهرت در صورتی به درد میخورد که مستندش برای ما معلوم نباشد، اما اگر بدانیم که مشهور فقهاء که فتوا دادهاند، به این روایت استدلال کردهاند، در اینجا این شهرت به درد نمیخورد، بلکه باید ببینیم که روایت آیا دلالت بر مدعا دارد یا نه؟
در مانحن فیه هم مستند شهرت معلوم است، لذا این شهرت بدرد نمیخورد.
حال اگر کسی بگوید: شاید مشهور که گفتهاند: خیار حیوان اختصاص به مشتری دارد، دلیل دیگری غیر از این روایات داشتهاند، که آن دلیل به دست ما نرسیده، که شیخ (ره) در جواب فرموده: احتمال چنین چیزی را در مسئله نمیدهیم.
بنابراین تا اینجا مرحوم شیخ (ره) قول سید مرتضی (ره) را تثبیت کرده و از ادله مشهور جواب دادهاند.
اما شیخ (ره) در نهایت فرموده: انصاف این است که قول مشهور را اختیار کنیم، چون ادعایمان این است که روایاتی که مشهور بیان کردند، از نظر ظهور، از صحیحه محمد بن مسلم که مستند سید مرتضی (ره) بود کمتر نیست، این چنین نیست که آنها ظاهر باشند و صحیحه محمد بن مسلم اظهر باشد، بلکه اینها از نظر ظهور یکسانند.
حال اگر این دو دسته روایات، هم سنداً هم دلالتاً با یکدیگر تَکافُئ داشتند، مرجع بعد از تکافئ رجوع به عمومات است، یعنی عموماتی مثل (أَوْفُوا بِالْعُقُودِ)، که از آن لزوم را استفاده میکنیم، لذا میگوییم: تنها مشتری خارج شده و بایع تحت عمومات باقی میماند.