«و حيث إنّ الواجب هو تدارك التالف الذي يحصل ببدل واحد لا أزيد، كان معناه: تسلّط المالك على مطالبة كلٍّ منهم بالخروج عن العهدة عند تلفه، فهو يملك ما في ذمّة كلٍّ منهم على البدل...»
در مساله ايادي متعدده، به طور کلي در بين فقهاء دو اشکال مهم وجود دارد و عرض کرديم که اين يکي از مسائل مهم و مشکل هست، که فقهاء در حل اين دو اشکال آراء متعددي را ارائه کردهاند.
اشکال اول و پاسخ شيخ (ره) براي حل آن
يک اشکال اين است که با اين که مال، مال واحد هست و مال واحد، اشتغال ذمه واحده را اقتضاء دارد، چرا اگر ايادي بر مال غير متعدد شد، همه اين ايادي ضامنند؟ اگر دو يا سه نفر بر مال غير استيلاي عدواني پيدا کردند، فقهاء حکم کردهاند که همه اينها ضامنند و مالک ميتواند به هر کدام از اينها رجوع کند، با اين که مال، مال واحد است و شيء واحد فقط اقتضاي اشتغال يک ظرف و ذمه واحده را دارد، پس چرا حکم کردهاند به اين که مالک ميتواند به هر کدام از اينها رجوع کند و ذمه هرکدام از اينها مشغول است.
عرض کرديم که مرحوم شيخ (ره) براي حل اين اشکال از اين راه وارد شده، که معناي اين که عيني در ذمه ميآيد، اين است که اگر بعدا تلف شود، تدارک و جبران اين عين بر آن عهده است.
اين عين که مال غير است، وقتي در دست کسي واقع شد، اين قضيه را داريم که اگر تلف شود، تدارک اين عين بر عهده اين شخص است، که در موردي که يد واحده داريم، مساله خيلي روشن است.
اما در جايي که ايادي متعدده داريم، باز هم اين قضيه وجود دارد و هر شخصي که بر اين مال يد پيدا ميکند، «علي اليد» شاملش ميشود و ميگويد: تدارک اين عين، اگر تلف شد، بر عهده تک تک ميباشد.
بنابراين در شمول «علي اليد» نسبت به هر کدام از اينها ترديدي نيست، پس نتيجه ميگيريم که وقتي عين تلف شد، ذمه هر کدام از اينها مشغول ميشود به اين که بدل عين را بايد به مالک بپردازند و لذا نتيجه ميگيريم که مالک حق مطالبه از هر کدام از اينها را دارد و مي تواند سراغ هر کدام يک از اين ايادي رفته و بدل عين را از او مطالبه کند.
نظائر اين مساله در فقه
بعد مرحوم شيخ (ره) نظائري براي اين مساله مطرح کرده و فرموده: نظير ما نحن فيه، که بدل واحد در ذمه هاي متعدد هست، چهار يا پنج مورد در فقه ميتوانيم بياوريم.
مورد اول: معناي ضمان بنا بر نظر علماي عامه
مورد اول اين است که فرموده: علماي عامه ضمان را بر خلاف علماي شيعه معنا کرده و گفتهاند: ضمان يعني «ذم الذمة الي ذمة اخري، اگر کسي ضامن مديوني شود، اين چنين نيست که ذمه مديون خالي شود و فقط ذمه ضامن مشغول باشد. علاوه بر اين که ذمه مديون مشغول است، ذمه ضامن هم مشغول است.
شيخ (ره) فرموده: بنا بر نظر فقهاي عامه در ضمان، -که اختلافشان با فقهاي شيعه اين است که علماي شيعه فرمودهاند: ضمان «نقل الذمة الي ذمة اخري» است، که يک ذمه به ذمه ديگر منتقل ميشود- لازمهاش اين است که يک مال واحد دو ذمه را مشغول کند و يک بدل واحد، در دو ذمه قرار گيرد.
(سوال و پاسخ استاد) بله نظر فقهاي عامه براي ما حجيت ندارد، ولي ميخواهيم از جهت تنظير بگوييم که: بالاخره نظير اين مساله روي قول علماي عامه پيش ميآيد و همين مقدار کافي است، چون اشکالي که الان متوجه ما بود، يک اشکال عقلي است، که مال واحد، اشتغال ذمه واحد را اقتضا ميکند، در حالي که شما ميگوييد: ايادي همه ضامنند، ولو اصلا از فقه غير مسلمانها هم برايش نظير بياوريم، مانعي ندارد، چون تنظير مقام استدلال نيست، بلکه مقام اين است که مقداري استبعاد را کم کنيم.
مورد دوم:
مورد دوم اين است که ضمان «عهدة العوضين لکل من البايع و المشتري» هست، اگر يک نفر نسبت به بايع و به نفع مشتري ضامن شود، بايع با معامله ضامن است که مبيع را تحويل مشتري دهد، حال اگر شخص ثالثي هم ضامن شود و مبيع را براي مشتري بر عهده گيرد، اينجا ميگويند که: دو نفر مبيع را ضامنند، يکي بايع و ديگري آن شخص ثالث.
همچنين در مساله ثمن، مشتري ضامن است که ثمن را به بايع بدهد، حالا اگر اين بايع بگويد: خيلي به قول تو اعتماد ندارم و ضامني را هم بايد در اينجا بياوري، ميگويند: ثمن واحد در ذمه دو نفر قرار ميگيرد.
موارد ديگري هم هست که در تطبيق ميخوانيم و توضيح ميدهيم.