استدلال هفتم اشاعره:
این استدلال، استدلالی سخیف است اما به دلیل آن که برخی از دوگانه پرستان، با این استدلال برخی از متکلمان معتزلی مانند ضرار بن عمرو را اقناع نمودهاند، در اینجا مطرح میشود.
برخی از متکلمان معتزلی وجود دارند با این که مبانی معتزلی دارند اما در برخی از عقاید، گرایشات اشعری و اهل حدیثی دارند. یکی از آن افراد، ضرار است. ضرار انسان بزرگی است. او که پیش از ابوالحسن اشعری میزیسته برخی از آراء را بیان نموده است که اشاعره از آن اتخاذ نمودهاند. به عنوان نمونه میتوان به نظریه کسب اشاره کرد که در ابتدا ضرار آن را مطرح نمود و اشعری از او این نظریه را اخذ نموده است.
تبیین استدلال:
اگر قائل به فاعل بودن انسان و این که آنها میتوانند فعل انجام دهند؛ لازمهاش آن است که برخی از افعال بندگان، نسبت به افعال خداوند، دارای خیر بیشتری باشند. اگر یک فعل از بندهای که در مقایسه با یک فعل خداوند، دارای خیر بیشتری باشد؛ برای نقض خداوند خدا کافی است.
به عبارت دیگر، بندهای در خیر اندیشی نسبت به یکی از افعال خداوند، بیشتر است. به دلیل این که لازمه فاعلیت انسان، برتری او نسبت به خداوند در برخی از افعال است، باید قائل شد که تمام افعال فعل خداوند است.
جایی که خیر افعال بندگان در مقایسه با فعل خداوند دارای خیر بیشتری است را میتوان اینگونه مطرح نمود. بندگان ایمان میآورند و اطاعت میکنند. از طرف دیگر، خداوند متعال برخی از موجودات را خلق کرده است. مثلا خداوند سگ و خوک را خلق کرده است. آیا خلق کردن خوک و سگ دارای خیر بیشتری است یا خلق کردن ایمان و اطاعت الاهی؟! اگر گفته شود که انسان فاعل ایمان و نماز و روزه است و اطاعت به اراده انسان انجام میشود، لازمهاش آن است که برخی از افعال عبد از برخی افعال خداوند، بالاتر است.
سوال: این در صورتی است که انسان، مخلوق خداوند نباشد.
پاسخ: اتفاقا این سخن مشکل را بیشتر میکند. زیرا خداوند مخلوقی را خلق نموده که فعلی انجام میدهد که از خود خداوند، خیر بیشتری را دارد.
پاسخ به استدلال اشاعره:
مقصود از خیر که گفته میشود، خیر ایمان و اطاعت از خیر خلق سگ و خوک بیشتر است؛ چیست؟ اگر مقصود از خیر، آن است که نفع و فایده بیشتری برای من را دارد؛ مقبول نیست.
سوال: نفع و سود را چه کسی اعطا میکند؟
پاسخ: خود نفع تکوینی مراد است.
دو حال دارد:
۱) یا مقصود نفع تکوینی فعل است، که انجام تکلیف، سود و نفع تکوینی و به تعبیر دیگر اثر و فایده آن، بیشتر از خلقت سگ و خوک است، پذیرفتنی نیست. پذیرفته نیست که آثار مترتب بر ایمان از نظر تکوینی، بیشتر از آثار تکوینی خلقت سگ و خوک است. نه تنها نمیتوان اثبات نمود که ایمان و اطاعت تکالیف از نظر تکوینی نفع بیشتری نسبت به خلقت سگ دارند بلکه خلقت سگ و خوک برای انسان هیچ ضرری ندارند اما اطاعت تکالیف دارای ضررهایی هم هستند. مثلا انسان که میخواهد اعمال حج را انجام دهد بایستی بسیاری از مشقتها را تحمل کند و این همان زحماتی است که از اطاعت تکالیف بر انسان متحمل میشود.
۲) یا مقصود اثر تشریعی خیر است. هرچند بر اطاعت در تکالیف، زحماتی وجود دارد و آن عبارت است از پاداشهای الاهی، اما باید دانست که این فعل خداوند است.
عدلیه میگویند، انسان فاعل حج و نماز است نه این که فاعل ثواب باشد. آنچه را که انسان انجام میدهد در نفع و آثار، بیشتر از آنچیزی که خداوند انجام میدهد، نیست. اما اگر گفته شود که اثری که خداوند بر آن مترتب میکند، فعل خداوند است. بنابر این مقایسه یک فعل خداوند با فعل دیگر خداوند شده است.
سوال: دو نکته وجود دارد. ایمان را به انجام افعال عبادی تفسیر شد. اگر ایمان صرف تصدیق و بدون افعال باشد.
پاسخ: خود تصدیق، تصدیق به قلب است.
سوال: تصدیق به قلب که ضرری ندارد.
پاسخ: لوازمی که بر این تصدیق وجود دارد، بسیار زحمت دارد. خود تصدیق نیازمند گذراندن مقدماتی است. در این راه شبهاتی وجود دارد که بایستی برای رسیدن به تصدیق قلبی آنها را دفع کند، دفع شبهات و وسوسهها زحمت دارند. همچنین زمانی که تصدیق به قلب شد، بایستی عمل به ارکان نیز داشته باشد که عمل به ارکان بسیار زحمت دارد.