مسأله سوم این است که: اتّفاق بر وجود عیب دارند، اختلاف در این است که ضمان عیب موجود بر عهدۀ بایع میباشد یا بر عهدۀ مشتری میباشد.
مثلاً هر دو قبول دارند که چشم این گاو کور میباشد. مشتری میگوید کوری چشم قبل از عقد بوده است و ضمان آن بر عهده بایع میباشد. بایع میگوید کوری چشم گاو بعد از عقد بوده ضمان آن به عهدۀ مشتری میباشد. شک در تقدّم عیب علی العقد و تأخر آن داریم. یا فرض کنید هر دو اتفاق دارند که چشم گاو کور میباشد. بایع ادّعا میکند که کوری چشم گاو بعد از قبض بوده است. مشتری میگوید قبل از قبض بوده است که شک در تقدّم عیب علی القبض و تأخر آن داریم.
مرحوم شیخ میفرماید: ابتدا با در نظر گرفتن قواعد قضائیّه فروشنده منکر شناخته میشود برای اینکه اصل تقدّم کوری علی العقد میباشد، اصل عدم تقدّم کوری علی القبض میباشد و مشتری مدّعی شناخته میشود و طبق قواعد مشکله حل میشود.
مرحوم شیخ میفرماید: مرحوم علامه در فرض سوم ادعا میکند که مطالبۀ یمین از مشتری میشود. دلیل بر این کلام این است که قول مشتری مطابق با سه اصل از اصول جاریه در این مسأله میباشد:
اولاً مطابق با اصل عدم تحویل بایع آنچه را که مقصود مشتری بوده است. مقصود مشتری گاو سالم بوده است. بایع مدّعی میشود و مشتری منکر و مطالبۀ یمین از مشتری باید بشود.
و ثانیاً قول مشتری مطابق با اصل برائت است. ما نمیدانیم که عمر مشتری هزار تومان که قیمت گاو سالم بود، اشغال ذمه به بایع دارد یا نه؟ مقتضای اصل برائت این است که مشتری اشغال ذمه ندارد، پس قول مشتری با قسم مقدّم میشود.
و ثالثاً قول مشتری مطابق با اصالة اللزوم میباشد، فعلیه قول مشتری تقدّم دارد.
مسأله این اصول تقدّم الکلام مفصّلاً در مسأله تغیّر مبیع و عدمه، که این اصول مورد اشکال میباشند. بقی الکلام در مواردی که بایع باید قسم بخورد. در هر سه مورد نتیجه این شد که بایع باید قسم بخورد. کیفیّت آن چگونه است؟
مرحوم شیخ میفرماید: اگر بایع اطلاع از مبیع خود داشته است مثلاً گاو در اختیار او بوده است، در این فرض بلا شبهه وظیفه بایع یمین به یکی از طرق ثلاثه است:
۱ ـ قسم بخورد که گاو کور نبوده است. ۲ ـ قسم بخورد که مشتری حق فسخ ندارد. ۳ ـ قسم بخورد که مشتری حق گرفتن ارش ندارد.
طبیعتاً فروشنده با معاشرت با گاو علم به صحّت واقعیه پیدا میکند. إنّما الکلام در فرضی است که مالک معاشرت با گاو خودش نداشته است، گاو را اختبار نکرده است. در این فرض آیا وظیفه فروشنده چه میباشد؟ دو نظریه وجود دارد:
یک نظریه این است که بایع قسم بخورد بر اینکه گاو کور نبوده است. دلیل بر جواز قسم با اینکه علم به سلامت گاو ندارد و در باب قسم مثل باب شهادت علم معتبر است، جماعتی از محققین میگوید: جهت آن این است که اصول شرعیه قائم مقام علم در باب شهادت و قسم میشوند، ما نحن فیه بایع به مقتضای أصالة السلامة قسم میخورد.
نظریه دوم این است که در این فرض یمین علی نفی العلم کفایت میکند. یعنی قسم بخورد که اطلاعی از کوری گاو نداشته است، چون ما هو الممکن از منکر همین مقدار میباشد.
مرحوم شیخ این نظریه را علی تقدیر مردود اعلام میکند که اگر قاضی مشکله را حل کند به طوری که بیّنه مشتری بر خلاف باطل باشد این مردود است و اگر مراد از کفایت حکم فعلی باشد تا ببینیم بعداً چه میشود اشکالی ندارد.
نظریه دیگر این است: راه حل ردّ یمین از بایع به خریدار میباشد، یمین مردوده راه حل مشکل است. چون یمینی که فایده دارد از منکر ممکن نمیباشد راه حل یمین مردوده است.