در این مباحثه سه مطلب بیان شده است:
مطلب اوّل: در رابطه با دلیل دوم برای اثبات صحّت مضموم قاعده ما یضمن است که قاعدۀ ید باشد.
در استدلال به حدیث (علی الید ما أخذت حتّی تؤدّی) سه اشکال وجود دارد:
اشکال اوّل این است که: این حدیث ضعف سندی دارد چون این حدیث از حسن بصری نقل شده است.
مرحوم شیخ جواب میدهند که: فقها به این حدیث عمل کردهاند و عمل فقها به خبر ضعیف، ضعف آن را جبران میکند.
اشکال دوم این است که: این حدیث دلالت بر حکم تکلیفی دارد و مدّعای شما اثبات حکم وضعی است. پس این حدیث دلالت بر ضمان در عقود صحیحه و فاسده ندارد.
مرحوم شیخ میفرمایند: این حدیث دلالت بر حکم وضعی دارد و تقریب آن قبلاً بیان شد.
اشکال سوم در استدلال به این حدیث این است که: این دلیل أخصّ از مدّعا میباشد.
این اشکال را مرحوم شیخ قبول دارد و از راه دیگری مدّعا را اثبات میکند.
توضیح ذلک: امّا اینکه گفتیم حدیث أخصّ از مدّعا میباشد جهت آن این است که مدّعای اثبات ضمان نسبت به سه أمر است:
اولاً: به وسیلۀ این حدیث نسبت به اعیان میخواهیم اثبات ضمان کنیم، یعنی اگر عمرو ماشین را به عقد فاسد خریده است و ماشین پیش عمرو تلف شده باشد، عمرو مثل یا قیمت ماشین را ضامن میباشد. در این مثال اثبات ضمان نسبت به ماشین که عینٌ من الأعیان است شده اشت.
ثانیاً: میخواهیم اثبات ضمان نسبت به منافعی که استفاده شده است کنیم. مثلاً عمرو ماشین را از زید دو ماه اجاره کرده است و در این دو ماه منافع ماشین را استیفاء کرده است و معلوم شد که این اجاره فاسد بوده است. در این مثال میخواهیم اثبات ضمان منافع دو ماهۀ ماشین برای عمرو بکنیم و بگوییم که عمرو قیمت این منافع را بدهکار میباشد.
ثالثاً: میخواهیم اثبات ضمان در اعمال مضمونه توسط این حدیث بکنیم. مثلاً زید عمرو را یک ماه اجیر کرده است تا بنّایی و کارگری کند و معلوم شده که عقد اجاره فاسد بوده است. ما میخواهیم اثبات ضمان عملکرد عمرو در این یک ماه را بکنیم و بگوییم زید عملکرد یک ماهۀ عمرو را ضامن است.
حدیث علی الید فقط أمر اول را دلالت دارد، چون صدق میکند که ماشین در ید مشتری قرار گرفته است و صدق میکند که ماشین را باید برگرداند چون ماشین قابل برگرداندن میباشد. به عبارت دیگر در این مرحله هم (علی الید) صدق میکند و هم (حتّی تؤدّی).
ولی در امر دوم که اثبات ضمان منافع باشد حدیث به دو جهت تطبیق نمیشود: چون اولاً منافع مستقلاً تحت ید نمیآیند و ثانیاً منافع قابل برگرداندن نمیباشند لذا (علی الید) و (حتّی تؤدّی) صدق نمیکند.
پس استدلال به حدیث نسبت به مرحلۀ دوم غلط است.
همچنین در امر سوم نیز حدیث اثبات ضمان اعمال أجیر را نمیتواند بکند چون عمل تحت ید قرار نمیگیرد و قابل برگرداندن هم نمیباشد، لذا نمیتوان به حدیث برای اثبات ضمان اعمال أجیر تمسّک کرد چون (علی الید) و (حتّی تؤدّی) صدق نمیکند.
ولی مرحوم شیخ میفرمایند: تمسّک به قاعدۀ ما یضمن در جمیع مراحل ثلاثه صحیح است و در دو مرحلۀ أخیر اثبات صحّت را با أدلّۀ دیگر میکنیم.
در دو أمر أخیر ما تمسّک به قاعدۀ احترام مال مسلم و قاعده لا ضرر و لا ضرار و همچنین روایت (لا یصلح ذهاب حقّ مسلم) میکنیم و ضمان را ثابت میکنیم.