تذکر: صوت این درس موجود نیست و متن ذیل از استاد میباشد.
ضابط دوم برای فروش ام ولد این است که دو حق در ام ولد پیدا شده است: أحد الحقین میگوید فروش ام ولد جایز نمیباشد. حق دوم میگوید فروش ام ولد جایز میباشد.
ملاحظه این حق دوم اولی است از در نظر گرفتن حق اول و لذا در این مورد فروش ام ولد جایز میباشد. برای این ضابط دوم چهار مورد ذکر شده است:
مورد اول این است که زید کافر ذمی میباشد ام ولدی دارد که این ام ولد اسلام را اختیار کرده است. این فرض جمیع ما ذکرنا را دارا میباشد برای اینکه در این ام ولد دو حق پیدا شده است: یکی اینکه ام ولد شده است که حقی برای این امه آورده است که مقتضای این حق این است که فروش این امه جایز نمیباشد که حق الاستیلاد است.
حق دومی در این ام ولد پیدا شده است که آن این است که از برکت اسلام این امه نزد کافر نباید باشد. این حق دوم اقتضاء دارد که فروش این امه جایز باشد و این حق دوم اولویت از حق اول دارد به خاطر اولویت حق دوم فروش ام ولد جایز شده است.
در این مورد سه مطلب بیان شده است:
مطلب اول نکته تقدّم حق اسلام بر حق استیلاد است. سه وجه برای این اولویت ذکر شده است:
وجه اول این است که اهمیت اسلام اقتضاء میکند که حق اسلام تقدّم بر حق استیلاد داشته است.
وجه دوم این است که آیه نفی سبیل که قاعده نفی سلطه کافر بر مسلم را اثبات میکند این قاعده نفی سبیل بر تمام قواعد اولیه حکومت دارد. توضیح این حکومت در مسأله فروش عبد مسلم به کافر بیان شده است. به مقتضای این قاعده میگوییم امه زید بدون اختیار زید فروش میشود حق الاستیلاد پایمال میشود.
و ثالثاً حدیث (الاسلام یعلو و لا یعلی علیه) دلالت دارد که زن مسلمه نزد کافر نباید بماند فعلیه حق دوم اولی بر حق اول میباشد.
مطلب دوم این است که اگر قائل شدیم که حدیث نفی سبیل حکومت بر حدیث سلطنت و بر قاعده منع فروش ام ولد ندارد تبعاً این دو حق با یکدیگر تعارض میکند. هر یک از این دو حق بالمعارضه ساقط میشود به منزله این است که شما منع از فروش این ولد ندارید. دلیل بر باقی نماندن این ام ولد پیش ذمی ندارید. این ام ولد زید فروش شده است نمیدانیم بیع این ام ولد صحیح است یا نه؟ اگر چنین تصوری به وجود آمد چه باید گفت؟
مرحوم شیخ میفرمایند: بنابراین فرض بیع ام ولد جایز است چون بعد از سقوط مرجع اطلاقات و عمومات میباشد.
مطلب سوم این است که استصحاب میگوید فروش این ام ولد باطل است. بیان ذلک: فرض کنید ام ولد در روز یکشنبه اسلام آورده است در روز شنبه که این امه کافره بوده است فروش این امه قطعاً جایز نبوده است چون حق استیلاد آمده است در روز یکشنیه که اسلام آورده است ما نمیدانیم که اسلام رافع از منع فروش ام ولد شده است یا نه؟ استصحاب منع فروش ام ولد میکنیم. استصحاب عدم جواز فروش ام ولد میکنیم.
از این استصحاب مرحوم شیخ سه جواب داده است:
اولاً میفرمایند در این مورد استصحاب جاری نمیباشد چون که گفتیم مقتضای آن سه دلیل جواز فروش ام ولد است با فرض اینکه دلیل اجتهادی موجود است نوبت به اصل عملی نمیرسد.
و ثانیاً این استصحاب در بعض از موارد با استصحاب جواز بیع تعارض دارد. فرض کنید در اول ماه زید با این امه وطی کرده است در پنجم ماه این امه اسلام اختیار کرده است. در دهم ماه نطفه علقه شده است. در روز دهم این امه ام ولد شده است. در روز ششم ماه فروش این امه جایز بوده است. در روز یازدهم ما نمیدانیم که فروش این امه جایز است یا نه؟ استصحاب منع از فروش میگوید جایز نمیباشد. استصحاب جواز فروش میگوید جایز است. لذا استصحاب منع تعارض دارد.
و ثالثاً این دو قضیه شما یعنی قضیه متیقنه با قضیه مشکوکه اتحاد ندارد. بیان ذلک: در مثال اول در روز شنبه که فروش ام ولد جایز نبوده است برای اینکه دو حق در روز شنبه بوده است یکی حق سید ام ولد که حق سید از حدیث سلطنت آمده است. دوم حق ام ولد که از ناحيه استیلاد آمده است. پس در روز شنبه دوران امر بین دو حق بوده است یکی از سید و دیگری از ام ولد. پس در دوران امر بین حق سید و حق ام ولد بیع جایز نبوده است. در روز یکشنبه هم دو حق پیدا شده است یکی حق الاستیلاد و دیگری حق الاسلام. پس دو حقی که آمده دوران امر بین تقدیم أحد الحقین مربوط به ام ولد است. شما منع از فروش در دوران امر بین حق سید و ام ولد دارید. الآن میخواهید منع از فروش در دوران بین حقین ام ولد ثابت کنید موضوع متعدّد است استصحاب جاری نمیشود.