درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۱۵۱: صلاة الجماعة (۳)

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

شرایط نماز جماعت: شرط اول فقدان مانع میان امام جماعت و مأموم

شرایط نماز جماعت:

مرحوم شهید اول، دو شرط از شرایط نماز جماعت را بیان می‌فرماید. مرحوم شهید ثانی، یک شرط را اضافه می‌کند و مجموعا سه شرط را برای نماز جماعت بیان می‌شود.

شرط اول: فقدان مانع میان امام جماعت و مأموم

نباید بین امام جماعت و مأموم (در آینده بیان خواهد شد، در صورتی که مأموم زن نباشد.)، حائل و مانعی مانند پرده و دیوار و امثال آن وجود داشته باشد. به گونه‌ای که حائل مانع شود از مشاهده امام بطور کامل در تمام احوال امام جماعت. امام جماعت گاهی در حال قیام است و گاهی در حال رکوع و گاهی در حال سجده است. در تمام احوال اگر حائل مانع شود از دیدن امام جماعت، مشکل دارد. یا مانع شود از مشاهده مأموم که آن مأموم امام را می‌بیند، هرچند با واسطه زیاد. گاهی مأموم، خود امام را نمی‌بیند اما کسی که امام جماعت را مشاهده می‌کند، می‌بیند. مثلا اگر ده‌ها صف در نماز جماعت وجود دارد و هر صفی، صف جلوی خودش را می‌بیند و صف اول، امام جماعت را می‌بیند و همین کافی است.

پس اگر حائل، مانع شود از مشاهده امام جماعت و مانع شود از مشاهده مأمومی که امام جماعت را می‌بیند؛ هرچند با وسائط متعدد، اشکال دارد. لذا اگر مردی پشت پرده قرار گیرد، نمازش صحیح نیست.

ذکر چند نکته:

نکته اول: اگر مأموم، بعض امام جماعت را در بعض حالات ببیند، کافی است. یعنی صرف این که در هنگام قیام، امام جماعت را می‌بیند، کافی است. هرچند که در حال رکوع و سجده و نشستن، امام جماعت را نمی‌بیند. بنابر این، مهم آن است که حداقل در بعض حالات، امام جماعت را مشاهده کند.

نکته دوم: مانع شدن مثل تاریکی یا نابینایی مأموم، اشکال ندارد. مثلا در جایی تاریکی محض وجود دارد و مأموم، امام جماعت را نمی‌بیند اما صدای او را می‌شنود و به همراه او، رکوع و سجده و قیام را انجام می‌دهد. در این صورت اشکال ندارد.

نکته سوم: زن اگر به امام مرد اقتدا می‌کند (اگر زن به زن اقتدا کند، نباید حائل داشته باشد)، وجود حائل اشکالی ندارد. هرچند که در هیچ حالتی، امام جماعت را نبیند. البته شرطش آن است که هنگامی که زن، نماز جماعت را اقامه می‌کند به افعال امام جماعت علم داشته باشد. یعنی بداند که امام جماعت در چه زمانی سجده انجام می‌دهد، در چه زمانی امام جماعت رکوع را انجام می‌دهد و در چه زمانی امام جماعت سر از رکوع و سجده بر می‌دارد. یا مکبری وجود داشته باشد و یا صدای امام جماعت به گونه‌ای باشد که زن متوجه شود. با این شرط، وجود حائل اشکالی ندارد.

۴

تطبیق شرایط نماز جماعت: شرط اول فقدان مانع میان امام جماعت و مأموم

﴿ ولا تصحّ مع ﴾ جسمٍ ﴿ حائلٍ بين الإمام والمأموم ﴾ (صحیح نیست جماعت با وجود جسمی که حائل باشد بین امام و مأموم. یعنی اگر جسمی مانند پرده و دیوار حائل بین امام جماعت و مأموم باشد، نمی‌توان جماعت انجام داد. ویژگی حائل چنین است:) يمنع المشاهدة أجمع (حائلی که منع می‌کند این حائل، مشاهده امام را _حائل مانع شود از این که مأموم، امام را مشاهده کند. _ اجمع یعنی تمام جسم امام را. لذا اگر برخی از جسم امام را در برخی از احوال مشاهده کند، کافی است. بنابر این اگر مانع حائل شود از این که هیچ مقدار از امام را مشاهده نکند) في سائر الأحوال (سائر در این عبارت به معنای جمیع است. در همه احوال مانع از مشاهده باشد.) للإمام (للامام قید مشاهده است. یعنی منع کند از مشاهده امام) أو من يشاهده من المأمومين (یا منع کند حائل از مشاهده کسی که امام را مشاهده می‌کند از مأمومین) ولو بوسائط منهم (هرچند که بواسطه‌هایی از مأمومین. یعنی هرچند که ۵۰ صف در نماز جماعت وجود دارد و این‌ها واسطه برای دیدن امام جماعت هستند. هر صفی، صف جلوی خودش را مشاهده می‌کند و صف اول، امام جماعت را مشاهده می‌کند. این کافی است.

بنابر این اگر حائل، هم منع کند از مشاهده امام جماعت و هم منع کند از مشاهده مأمومینی که واسطه هستند، نماز جماعت با اشکال روبرو است.)، فلو شاهد بعضه في بعضها كفى (اگر مشاهده کند مأموم، بعض امام را در بعض حالات، کافی است.)، كما لا تمنع حيلولة الظلمة والعمى (همانگونه که منع نمی‌کند مانع شدن تاریکی و نابینایی. اگر تاریکی سبب شود که مأموم، امام جماعت را مشاهده نکند یا نابینا بودن مأموم سبب شود که امام جماعت را نبیند، اشکال ندارد.) ﴿ إلّافي المرأة خلف الرجل ﴾ (مگر در مورد خانم‌ها که به امام جماعت مرد، اقتدا کند. این که می‌فرماید پشت سر، منظور پشت سر حقیقی نیست. اگر خانم در کنار مرد قرار گیرد، مانعی ندارد. مراد این است که خلف المرأة نباشد. یعنی زن به امام جماعت زن اقتدا نکند. در آن جا هم وجود مانع اشکال دارد. اما اگر به مرد اقتدا کند، وجود حائل برای زن اشکال ندارد.) فلا يمنع الحائل مطلقاً (در این صورت وجود حائل مطلقا اشکال ندارد. مطلقا یعنی چه در برخی حالات، امام جماعت را مشاهده کند و چه در هیچ حالتی امام جماعت را مشاهده نکند.) مع علمها بأفعاله الّتي يجب فيها المتابعة. (در صورتی که زن علم داشته باشد به افعال امام جماعت، همان افعالی که در آن‌ها متابعت لازم است. افعالی که متابعت در آن‌ها لازم است را باید علم داشته باشد. یعنی علم داشته باشد که امام جماعت در چه هنگامی به سجده، رکوع و سر از رکوع بر می‌دارد.)

۵

شرط دوم نماز جماعت: فقدان علو امام جماعت نسبت به مأموم

شرط دوم نماز جماعت: فقدان علو امام جماعت نسبت به مأموم

امام جماعت نباید بالاتر از مأموم بایستد. اگر امام جماعت، به مقدار معتد به عرفی بالاتر از مأموم قرار گیرد، نماز باطل است. لذا اگر امام جماعت، بالای سکویی که یک متر بالاتر از عموم مأمومین است، قرار گیرد، صحیح نیست. البته مرحوم شهید اول در کتاب الدروس، تا کمتر از یک قدم را اشکال نمی‌داند. برخی از فقها قائلند که بالاتر بودن امام جماعت تا یک وجب، اشکال ندارد. جدای از استثناء مقدار غیر معتد به عرفی، بالاتر ایستادن امام جماعت از مأموم اشکال دارد. اما اگر مأموم بالاتر از امام جماعت قرار گیرد، اشکال ندارد. ممکن است که حتی مأموم در یک طبقه دیگر باشد، مرحوم شهید می‌فرماید: این صورت هم اشکال ندارد مگر آن که بالاتر بودن مأموم به مقدار افراطی باشد. یعنی به گونه‌ای باشد که اجتماع امام و مأموم صدق نکند.

زمینی هم که داری شیب باشد ولو این که باعث شود امام جماعت در سمتی قرار گیرد که بالاتر است، مانع برگزاری نماز جماعت نمی‌شود.

۶

شرط سوم نماز جماعت: عدم تقدم مأموم بر امام جماعت

شرط سوم نماز جماعت: عدم تقدم مأموم بر امام جماعت

شرط سوم را مرحوم مصنف، ذکر نفرمود و شهید ثانی می‌فرماید: لازم بود که آن را بیان می‌فرمود.

شرط سوم آن است که مأموم نباید جلوتر از امام جماعت قرار گیرد، بلکه باید عقب‌تر از امام جماعت باشد. البته باتوجه به این که کف پای افراد، قد افراد، مقدار فاصله‌ای که از کف پا تا زانو در افراد مختلف وجود دارد، ملاک تقدم و تأخر چیست؟ ممکن است که امام جماعت در جایی ایستاده است و مأمومی در کنار او قرار گرفته است که کف پای او (از پاشنه پا تا نوک انگشتانش) بلند است. به گونه‌ای که نوک انگشتان مأموم، جلوتر از نوک انگشتان امام جماعت است اما پاشنه پای مأموم از امام جماعت، عقب‌تر است. آیا این کفایت می‌کند؟ یعنی ملاک را پاشنه پا بدانیم؟ به عبارت دیگر، همین که پاشنه پای مأموم از امام جماعت عقب‌تر است، کافی است، هرچند که نوک انگشتان مأموم، جلوتر از امام جماعت باشد.

مرحوم شهید می‌فرماید: برای کسی که با امام جماعت بصورت ایستاده نماز جماعت را اقامه می‌کنند (هم امام و هم مأموم بصورت ایستاده نماز جماعت را اقامه می‌کنند.) ملاک پاشنه پا است. یعنی صرف این که پاشنه پا عقب‌تر باشد، کافی است.

برای کسی که بصورت نشسته نماز جماعت را اقامه می‌کند، ملاک نشیمن گاه است. یعنی نشیمن گاه او باید عقب‌تر از امام جماعت باشد.

برای کسی که بصورت خوابیده نماز جماعت را اقامه می‌کند، ملاک پهلوی او است. یعنی پهلوی مأموم باید عقب‌تر از پهلوی امام جماعت باشد.

۷

تطبیق شرط دوم نماز جماعت: فقدان علو امام جماعت نسبت به مأموم

﴿ ولا مع كون الإمام أعلى ﴾ من المأموم (لا یعنی لا تصح. عطف به مع جسم حائل است.) ﴿ بالمعتدّ ﴾ به عرفاً في المشهور (نظر مشهور آن است که صحیح نیست اگر امام بالاتر از مأموم باشد به مقدار معتدبه عرفی. مقدار معتد به عرفی چقدر است؟ بیش از مقدار معتد به عرفی اشکال دارد. اگر معتد به عرفی باشد یعنی عرف آن را زیاد نداند، آن مقدار چقدر است؟)، وقدّره في الدروس (مقدار غیر معتد به در دروس اینگونه اندازه گیری شده است) ب‍ «ما لا يُتخطّى» (به مقداری که یک قدم نرسد. خطوه یعنی قدم. اگر به یک قدم نرسد، معتد به نیست و اگر به یک قدم برسد معتد به است.) وقيل: بشبر (برخی گفته‌اند که مراد یک وجب است. از یک وجب بیشتر معتد به است.) ولا يضرّ علوّ المأموم مطلقاً ما لم يؤدّ إلى البعد المُفرط (ضرر ندارد بالاتر بودن مأموم، مطلقا. مطلقا یعنی به هر مقداری که باشد. فقط یک قید دارد. تا مقداری که منجر به بُعد افراطی نشود. به گونه‌ای که اجتماع امام و مأموم صدق نکند.)، ولو كانت الأرض منحدرة (اگر زمین شیب داشته باشد) اغتفر فيهما. (بخشیده شده بالاتر بودن در هر دو. یعنی هم در امام و هم در مأموم. یعنی هرچند که امام بالاتر از مأموم قرار گیرد، اشکالی ندارد.)

۸

تطبیق شرط سوم نماز جماعت: عدم تقدم مأموم بر امام جماعت

ولم يذكر اشتراط عدم تقدّم المأموم، ولا بدّ منه (ذکر نکرد مرحوم مصنف، شرط عدم تقدم مأموم بر امام را و باید حتما این شرط را بیان می‌فرمود. ملاک در عدم تقدم مأموم بر امام جماعت، چیست؟). والمعتبر فيه العَقِبُ قائماً (قائما یعنی در صورتی که امام و مأموم در حالت ایستاده نماز جماعت را اقامه می‌کنند. در حالت ایستاده مهم آن است که پاشنه پا مأموم، جلوتر از امام نباشد. هرچند که انگشتان پای مأموم، جلوتر از امام جماعت است اما جلوتر بودن انگشتان ملاک نیست. بلکه جلوتر بودن پاشنه پا ملاک است.)، والمقعدُ ـ وهو الأليةُ ـ (ألیة یعنی نشیمن گاه. ملاک نشیمن گاه است) جالساً (اگر نشسته نماز جماعت را برگزار می‌کنند. نشیمن گاه مأموم نباید جلوتر از امام جماعت باشد.)، والجَنْبُ (پهلو) نائماً. (اگر نماز را بصورت خوابیده نماز جماعت را اقامه می‌کنند، نباید پهلو مأموم جلوتر از امام قرار گیرد.)

۹

حکم نخست از احکام نماز جماعت: عدم قرائت مأموم

احکام نماز جماعت:

حکم نخست: عدم قرائت مأموم

در نمازهای جهری (نمازهایی که مرد باید با صدای بلند اقامه کند.)، کراهت دارد که مأموم، حمد و سوره را قرائت کند. در صورتی که صدای امام جماعت را در هنگام قرائت، می‌شنود. به عبارت دیگر، اگر مأموم، صدای امام جماعت را می‌شنود؛ حتی در صورت همهمه. یعنی کلمات و حروف را تشخیص نمی‌دهد اما صدای امام جماعت را می‌شنود. همین مقدار که صدای امام جماعت را می‌شنود، مکروه است که مأموم، حمد و سوره را قرائت کند. اما در نمازهای اخفاتی مانند صبح و عصر که قرائت امام جماعت بصورت اخفاتی است، ظاهر در این جا می‌خواهد بیان فرماید که کراهت ندارد.

در نمازهای جهری اگر صدای امام جماعت را نمی‌شنود، هرچند بصورت همهمه. یعنی اصلا صدای امام جماعت را نمی‌شنود. در این صورت، مستحب است که مأموم، فقط حمد را بصورت آهسته قرائت کند.

قبل از این که مرحوم شهید اقوال دیگر این مسئله را بیان کند، می‌فرماید: ترک قرائت در نمازهای جهریه‌ای که مأموم صدای امام را می‌شنود، ترک قرائت، را تمام فقها قبول دارند. یعنی تمام فقها قبول دارند که در این صورت، قرائت ترک می‌شود. علما در ترک قرائت، دو دسته هستند. برخی قائلند که قرائتی که ترک می‌شود، کراهت دارد. یعنی قائل به کراهت قرائت هستند. اما برخی قائلند که قرائت کردن در هنگامی که نماز جهری است و مأموم، صدای امام جماعت را می‌شنود؛ حرام است. دلیل حرمت این است که آیه شریفه ۲۰۴ سوره مبارکه اعراف می‌فرماید: وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، گوش فرا دهید و ساکت باشید. انصتوا امر به انصات است. هنگامی که امام جماعت، حمد و سوره را قرائت می‌کند، اذا قرئ القرآن، صدق می‌کند. لذا دیگران باید خاموش باشند. امر به انصات، دلالت بر خاموش بودن دارد و وجوب انصات به این معنا است که اگر کسی بخواهد خودش حمد و سوره را بخواند و ساکت نباشد، مرتکب فعل حرام شده است.

اما در فرض عدم سماع قرائت امام (اگر مأموم قرائت امام را نمی‌شنود هرچند به مقدار همهمه)، مشهور معتقدند که در دو رکعت اول نمازهای جهریه، قرائت مأموم استحباب دارد. یعنی مستحب است که مأموم در این صورت قرائت کند. البته مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: بهتر این است که قرائت حمد در دو رکعت آخر نمازهای جهریه را ملحق به دو رکعت اول نماز‌های جهریه کنیم. یعنی در دو رکعت آخر جهریه نیز مستحب است که مأموم، حمد را قرائت کند. هرچند که برخی قائلند که دو رکعت آخر نمازهای جهریه مانند نمازهای اخفاتی است. یعنی حکم نمازهای اخفاتی را دارد. حکم نمازهای اخفاتی بیان خواهد شد.

در کتاب لمعه، نسبت به نمازهای اخفاتی فرمود: لا فی السریة یعنی در نماز‌های اخفاتی کراهت ندارد. اما مشهور معتقد به کراهت قرائت مأموم در نمازهای اخفاتی، هستند. مرحوم مصنف در کتب دیگرش قائل است که کراهت دارد که مأموم قرائت کند در نمازهای اخفاتی. هرچند که در کتاب لمعه فرمود: لا فی السریة. این عبارت به آن معنا است که در نمازهای اخفاتی، کراهت ندارد. یعنی قائل به عدم کراهت می‌باشد.

مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اجود، قول مشهور است.

برخی از علما قائل به اسقاط قرائت برای مأمومین هستند، مطلقا وجوبا. یعنی هم در نمازهای سری و هم جهری، قرائت ساقط است و واجب است که قرائت را انجام ندهد. به عبارت دیگر، مطلقا مأموم نباید حمد را قرائت کند.

اما برخی قائلند که مطلقا استحبابا ساقط است. یعنی استحباب دارد که حمد را قرائت نکند.

شهید ثانی می‌فرماید: سقوط قرائت اجود است. هرچند که روایات در این باب مختلف است اما روایتی را نقل می‌فرماید که امیرالمؤمنین عليه‌السلام می‌فرماید: کسی که پشت سر امام جماعت، حمد را قرائت کند، بعث علی غیر فطرة. یعنی مبعوث می‌شود در روز قیامت بر غیر فطرت اسلام. این فرمایش اگر بیانگر حرمت نباشد، بیانگر کراهت می‌باشد.

۱۰

تطبیق حکم نخست از احکام نماز جماعت: عدم قرائت مأموم

﴿ وتُكره القراءة ﴾ من المأموم (کراهت دارد، خواندن حمد از جانب مأموم) ﴿ خلفه (خلف الامام. خوب است که خلف امام جماعت، قرائت را انجام ندهد.) في الجهريّة ﴾ التي يسمعها ولو همهمةً (در نمازهای جهریه‌ای که می‌شنود مأموم ولو بصورت همهمه. همهمه یعنی صدای ضعیفی از امام جماعت می‌شنود و کلمات و حروف را تشخیص نمی‌دهد. کراهت دارد که در این صورت قرائت را انجام دهد.) ﴿ لا في السرّيّة (در نمازهایی که اخفاتی خوانده می‌شود، کراهت ندارد که مأموم قرائت را انجام دهد. البته این نظر مرحوم مصنف در کتاب لمعه است. در ادامه بیان خواهد شد که از نظر مشهور، قرائت در این صورت هم کراهت دارد.)، ولو لم يسمع (اگر در نمازهای جهری قرائت امام را نشنود) ولو همهمة ﴾ (هرچند که در حد همهمه هم نمی‌شنود. همهمه به چه معنا است؟) وهي الصوت الخفيّ من غير تفصيل الحروف (همهمه یعنی صوت ضعیفی که نمی‌تواند حروف را تفصیل دهد. یعنی نمی‌تواند کلمات و حروف را تشخیص نمی‌دهد. اگر ولو در حد همهمه نمی‌شنود) ﴿ في الجهريّة قرأ ﴾ المأموم الحمد سرّاً ﴿ مستحبّاً ﴾ (در این صورت در نمازهای جهریه، مأموم فقط حمد را بصورت سری و اخفاتی قرائت می‌کند. یعنی ولو در نماز صبح و مغرب و عشا که جهریه است، حمد را بصورت آهسته قرائت می‌کند.) هذا هو أحد الأقوال في المسألة (این یکی از اقوال در مسئله است. در ادامه مرحوم شهید اقوال دیگر را مطرح می‌فرماید).

أمّا ترك القراءة في الجهريّة المسموعة (ترک قرائت در نمازهای جهریه‌ای که حمد و سوره را مأموم می‌شنود) فعليه الكلّ (تمام فقها قائلند که ترک کند.)، لكن على وجه الكراهة عند الأكثر (اکثر علما قائلند که ترک کراهت به معنای کراهت است. یعنی قرائت مکروه است.) والتحريم عند بعضٍ (اما برخی قائلند که قرائت، حرمت دارد. دلیل حرمت چیست؟) للأمر بالإنصات لسامع القرآن (برای کسی که قرآن را می‌شنود امر به انصات وجود دارد. انصات یعنی خاموش بودن و ساکت شدن. در آیه شریفه چنین بیان شده است: وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ. انصتوا، امر به انصات است.) وأمّا مع عدم سماعها ـ وإن قلّ ـ (اگر جهریه را هرچند در حد ضعیف نمی‌شنود. و ان قلّ یعنی ولو همهمة.) فالمشهور الاستحباب في اُولييها (مشهور این است که در رکعت اول و دوم، استحباب دارد که مأموم حمد را قرائت کند). والأجود (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: اجود) إلحاق اُخرييها بهما (این است که رکعت سوم و چهارم را ملحق به رکعت اول و دوم کنیم. یعنی در رکعت سوم و چهارم نیز مستحب است که مأموم، حمد را قرائت کند). وقيل: تلحقان بالسرّية (اما برخی قائلند که رکعت سوم و چهارم، ملحق به سریه است. یعنی حکم نمازهای سریه را دارد. حکم نمازهای سریه چیست؟ در قسمت بالا بیان شد که قرائت در نمازهای سریه، کراهت ندارد. اکنون این حکم را به تفصیل بیان می‌فرماید.)

وأمّا السرّية (نمازهای اخفاتی) فالمشهور كراهة القراءة فيها (مشهور در این صورت هم قائل به کراهت قرائت هستند.)، وهو اختيار المصنّف في سائر كتبه (مصنف در سایر کتب خودش، نظر کراهت قرائت را پذیرفته است.) ولكنّه هنا (اما مرحوم مصنف در اینجا) ذهب إلى عدم الكراهة (از این که فرمود: لا فی السریة. مشخص می‌شود که قائل به عدم کراهت است). والأجود المشهور (مرحوم شهید ثانی می‌فرماید: نظر اجود همان نظر مشهور است که قائل به کراهت شدند). ومن الأصحاب (از علمای شیعه) من أسقط القراءة وجوباً أو استحباباً مطلقاً (افرادی وجود دارند که قرائت را ساقط کرده‌اند. قرائت یعنی قرائت مأموم. یعنی مأموم نباید حمد را قرائت کند. یا وجوبا نباید قرائت کند و یا استحبابا نباید قرائت کند. اما کسانی که قائل به استقاط قرائت هستند، چه وجوبا و چه استحبابا، مطلقا این حکم را گفته‌اند. مطلقا یعنی چه در نمازهای جهری و چه در نمازهای اخفاتی. مرحوم شهید می‌فرماید:)، وهو أحوط (احوط این است. هرچند که روایات مختلف است اما احوط این نظر است. یکی از روایاتی که کمک می‌کند به این که مأموم نباید خلف الامام قرائت کند، این روایت است:). وقد روى زرارة في الصحيح عن الباقر عليه‌السلام (روایت کرده زراره در روایت صحیحه از امام باقر علیه السلام که حضرت فرمودند:)، قال: كان أمير المؤمنين عليه‌السلام يقول (کان یقول یعنی مکرر می‌فرمودند و این مطلب را تکرار کردند): من قرأ خلف إمامٍ (کسی که پشت سر امام جماعت، قرائت کند. یعنی حمد را قرائت کند) يأتمّ به (امامی که به آن اقتدا کرده است) بُعث على غير فطرة. (مبعوث می‌شود بر غیر فطرت اسلام. فطرت اسلام این است که پشت سر امام جماعتی که به آن اقتدا کرده است، نباید حمد را قرائت کند.)

وكان عليه أن يذكر اشتراط طهارة مولد الإمام؛ فإنّه شرطٌ إجماعاً ، كما ادّعاه في الذكرى (١) فلا تصحّ إمامة ولد الزنا وإن كان عدلاً أمّا ولدُ الشبهة ومن تنالُه الألسن من غير تحقيق فلا.

﴿ وذكوريّته إن كان المأموم ذكراً أو خُنثى.

﴿ وتؤمّ المرأة مثلها و ﴿ لا تؤمّ ﴿ ذكراً ولا خنثى لاحتمال ذكوريّته ﴿ ولا تؤمّ الخنثى غير المرأة لاحتمال اُنوثيّته وذكوريّة المأموم لو كان خنثى.

﴿ ولا تصحّ مع جسمٍ ﴿ حائلٍ بين الإمام والمأموم يمنع المشاهدة أجمع في سائر الأحوال للإمام أو من يشاهده من المأمومين ولو بوسائط منهم ، فلو شاهد بعضه في بعضها كفى ، كما لا تمنع حيلولة الظلمة والعمى ﴿ إلّافي المرأة خلف الرجل فلا يمنع الحائل مطلقاً مع علمها بأفعاله الّتي يجب فيها المتابعة.

﴿ ولا مع كون الإمام أعلى من المأموم ﴿ بالمعتدّ به عرفاً في المشهور ، وقدّره في الدروس ب‍ «ما لا يُتخطّى» (٢) وقيل : بشبر (٣) ولا يضرّ علوّ المأموم مطلقاً ما لم يؤدّ إلى البعد المُفرط ، ولو كانت الأرض منحدرة اغتفر فيهما.

ولم يذكر اشتراط عدم تقدّم المأموم ، ولا بدّ منه. والمعتبر فيه العَقِبُ قائماً ، والمقعدُ ـ وهو الأليةُ ـ جالساً ، والجَنْبُ نائماً.

﴿ وتُكره القراءة من المأموم ﴿ خلفه في الجهريّة التي يسمعها

____________________

(١) لا يوجد فيها دعوى الإ جماع ، راجع الذكرى ٤ : ٣٩٣ ، نعم ادّعاه في إمامة الجمعة ، المصدر : ١٠٢.

(٢) الدروس ١ : ٢٢٠.

(٣) لم نظفر بقائله ، قال السيّد العاملي : ونقل جماعة عن بعضٍ القول بتقديره بشبر ، مفتاح الكرامة ٣ : ٤٢٨.

ولو همهمةً ﴿ لا في السرّيّة ، ولو لم يسمع ولو همهمة وهي الصوت الخفيّ من غير تفصيل الحروف ﴿ في الجهريّة قرأ المأموم الحمد سرّاً ﴿ مستحبّاً هذا هو أحد الأقوال في المسألة (١).

أمّا ترك القراءة في الجهريّة المسموعة فعليه الكلّ ، لكن على وجه الكراهة عند الأكثر (٢) والتحريم عند بعضٍ (٣) للأمر بالإنصات لسامع القرآن (٤) وأمّا مع عدم سماعها ـ وإن قلّ ـ فالمشهور الاستحباب في اُولييها. والأجود إلحاق اُخرييها بهما. وقيل : تلحقان بالسرّية (٥).

وأمّا السرّية فالمشهور كراهة القراءة فيها ، وهو اختيار المصنّف في سائر كتبه (٦) ولكنّه هنا ذهب إلى عدم الكراهة. والأجود المشهور.

____________________

(١) صرّح بالاستحباب العلّامة في المختلف ٣ : ٧٨ ، والشهيد في الدروس ١ : ٢٢٢.

(٢) منهم المحقّق في المعتبر ٢ : ٤٢٠ ، والعلّامة في الإرشاد ١ : ٢٧٢ ، والشهيد في الذكرى ٤ : ٤٦٣. وأفتى سلّار في المراسم : ٨٦ ، باستحباب ترك القراءة.

(٣) كالشيخ في المبسوط ١ : ١٥٨ ، وابن حمزة في الوسيلة : ١٠٦ ، وابن زهرة في الغنية : ٨٨ ، والعلّامة في المختلف ٣ : ٧٨.

(٤) في قوله تعالى : (وَإِذٰا قُرِئَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) الأعراف : ٢٠٤.

(٥) لم نقف على مصرّحٍ به ، اُنظر السرائر ١ : ٢٨٤.

(٦) قال الفاضل الإصفهاني قدس‌سره : قد عرفت أنّه لم يختر في شيء من كتبه شيئاً من الأقوال إلّا هنا وفي البيان ، وفي النفليّة لم يتعرّض لحال القراءة في الإخفاتيّة ، نعم في الدروس نسبه

ومن الأصحاب من أسقط القراءة وجوباً (١) أو (٢) استحباباً (٣) مطلقاً ، وهو أحوط. وقد روى زرارة في الصحيح عن الباقر عليه‌السلام ، قال : كان أمير المؤمنين عليه‌السلام يقول : من قرأ خلف إمامٍ يأتمّ به بُعث على غير فطرة (٤).

﴿ وتجب على المأموم ﴿ نيّةُ الائتمام ب‍ الإمام ﴿ المعيَّن بالاسم أو الصفة أو القصد الذهني ، فلو أخلّ بها أو اقتدى بأحد هذين أو بهما وإن اتّفقا فعلاً لم يصحّ. ولو أخطأ تعيينه بطلت وإن كان أهلاً لها.

أمّا الإمام فلا تجب عليه نيّة الإمامة ، إلّا أن تجب الجماعة ـ كالجمعة ـ في قولٍ (٥) ، نعم يستحبّ. ولو حضر المأموم في أثناء صلاته نواها بقلبه متقرّباً.

﴿ ويقطع النافلةَ إذا أحرم الإمام بالفريضة ، وفي بعض الأخبار : قَطَعَها متى اُقيمت الجماعة ولمّا يُكملها ليفوز بفضيلتها أجمع (٦).

﴿ وقيل : و يقطع ﴿ الفريضةَ أيضاً ﴿ لو خاف الفوت (٧) أي فوت الجماعة في مجموع الصلاة. وهو قويٌّ ، واختاره المصنّف في غير الكتاب (٨) وفي

____________________

إلى الشهرة ، ولعلّه مشعر بوجه ما بنوع من الاختيار. المناهج السويّة : ٤٠٧ وراجع البيان : ٢٢٦ ، والدروس ١ : ٢٢٢ ، والألفيّة والنفليّة : ١٤١.

(١) مثل ابن إدريس في السرائر ١ : ٢٨٤.

(٢) في (ش) و (ر) بدل «أو» : و.

(٣) كسلّار في المراسم : ٨٦.

(٤) الوسائل ٥ : ٤٢٢ ، الباب ٣١ من أبواب صلاة الجماعة ، الحديث ٤.

(٥) قاله الشهيد في الذكرى ٤ : ٤٢٤ والدروس ١ : ٢٢٠ واحتمله العلّامة في التذكرة ٤ : ٢٦٨.

(٦) راجع الفقه المنسوب إلى الرضا عليه‌السلام : ١٤٥.

(٧) راجع المبسوط ١ : ١٥٧.

(٨) الذكرى ٤ : ٤٦٨ ، الدروس ١ : ٢٢٢.