﴿ ويُستحبّ الغسل ﴾ للقضاء (استحباب دارد غسل برای قضا نماز آیات) ﴿ مع التعمّد (در صورتی که عمدا ترک کرده باشد نماز آیات را) والاستيعاب ﴾ (و همچنین گرفتگی کامل قرص ماه یا قرص خورشید) وإن تركها جهلاً (هرچند که نماز آیات را جهلا ترک کرده باشد. اما صرف استیعاب، کفایت میکند که قضای نماز آیات، غسل داشته باشد. بنابر این باید به مع التعمد و الاستیعاب توجه داشت. مع التعمد یعنی هرچند که استیعاب وجود نداشته باشد. الاستیعاب، جدا است. یعنی در فرض استیعاب ماه یا خورشید، استحباب غسل را داریم هرچند که ترک نماز آیات، عمدی نباشد.)، بل قيل بوجوبه (مرحوم شهید فرمود که این غسل مستحب است. اما مرحوم شهید ثانی میفرماید: بلکه برخی قائل به وجوب غسل قضای نماز آیات هستند).
﴿ وكذا يُستحبّ الغسل: للجمعة ﴾ (مواردی از غسلهای زمانی بیان میشود. ۱۲ مورد از غسلها، غسلهای زمانی هستند. غسل جمعه یکی از غسلهای مستحب است) استطرد هنا ذكر الأغسال المسنونة لمناسبةٍ ما (استطرادا در این جا ذکر کرده، ذکر اغسال مستحبی، به مناسبت ذکر استحباب غسل برای قضا نماز آیات. از باب این که یکی از غسلهای مستحب، غسل قضای نماز آیات است، این مناسبت سبب شده است که مرحوم شهید اول، غسلهای مستحب را در این جا ذکر کند. غسل جمعه، چه زمانی دارد؟). ووقته (وقت غسل جمعه) ما بين طلوع الفجر (از اذان صبح) يومَها (روز جمعه) إلى الزوال (تا زوال جمعه است. یعنی تا زمان اذان ظهر است.)، وأفضله ما قَرُب إلى الآخر (افضل زمانی است که نزدیک به زوال است. یعنی هرچه نزدیکتر به ظهر باشد، مناسبتر است.)، ويُقضى بعدَه إلى آخر السبت (اگر در این زمان، غسل را ترک کرد، بعد از آن زمان تا آخر روز شنبه میتواند، غسل را قضا کند.)، كما يعجّله خائفُ عدم التمكّن منه في وقته من الخميس. (کما این که میتواند غسل جمعه را جلو اندازد کسی که میترسد از عدم تمکن - یعنی میترسد که نتواند در روز جمعه، غسل را انجام دهد- غسل جمعه در وقت خودش.)
(مورد دوم و سوم) ﴿ و ﴾ يومي ﴿ العيدين ﴾. (روز عید فطر و عید قربان)
﴿ و فرادى ﴾ (در برخی از نسخ، قبل از فرادی، کلمه لیالی وجود دارد.) شهر ﴿ رمضان ﴾ (شبهای فرد ماه مبارک رمضان. یعنی شب اول، شب سوم، شب پنجم، شب هفتم تا شب بیست و نهم. شبهای فرد ماه مبارک رمضان، مستحب است که غسل انجام شود.) الخمس عشرة (که در واقع پنازده شب از ماه مبارک رمضان است)، وهي العدد الفرد من أوّله إلى آخره. (این پانزده شب، اعداد فرد است از اول ماه مبارک رمضان تا آخر ماه مبارک رمضان)
(مورد پنجم، غسل شب عید فطر است) ﴿ وليلةِ الفطر ﴾ أوّلها (در شب عید فطر اگر ماه ثابت شد، در همان ابتدای شب، مستحب است که غسل انجام شود).
﴿ وليلتي نصف رجب وشعبان ﴾ (مورد ششم و هفتم، شب نیمه رجب و شب نیمه شعبان است. البته نسبت به شب نیمه رجب میفرماید:) على المشهور في الأوّل (مشهور قائلند به این که شب نیمه رجب، غسل مستحب است)، والمروّي في الثاني (اما نسبت به غسل شب نیمه شعبان، روایت دارد. روایت چنین است: عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: صُومُوا شَعْبَانَ -شعبان را روزه بگیرید- وَ اِغْتَسِلُوا لَيْلَةَ اَلنِّصْفِ مِنْهُ -و غسل کنید، شب نیمه ماه شعبان- ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ. این روایت حتما دلالت بر استحباب غسل شب نیمه شعبان دارد. البته مرحوم شهید فرمود نسبت به غسل شب نیمه ماه رجب روایت نداریم اما بر اساس جستجوهای صورت گرفته، در این مورد نیز روایت وجود دارد. روایت چنین است: مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَجَبٍ فَاغْتَسَلَ فِي أَوَّلِهِ وَ أَوْسَطِهِ وَ آخِرِهِ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ. مانند کسی که از مادر متولد شده، از گناهانش، خارج میشود. البته این که میفرماید غسل کند فِي أَوَّلِهِ وَ أَوْسَطِهِ وَ آخِرِهِ، برداشت نمیشود که شب نیمه رجب و شاید به این دلیل است که مرحوم شهید میفرماید: روایت ندارد و قول مشهور است. زیرا در روایت بیان شده است که در اول، وسط و آخر ماه رجب، غسل انجام شود و چه بسا مراد از اول و وسط و آخر، روز اول، روز وسط و روز آخر باشد.).
(مورد دهم) ﴿ و ﴾ يوم ﴿ المبعث ﴾ (روز مبعث) وهو السابع والعشرين من رجب، على المشهور. (طبق قول مشهور، روز ۲۷ رجب، روز مبعث است و غسل در این روز مستحب است.)
﴿ والغدير ﴾ وهو الثامن عشر من ذي الحجّة. (روز ۱۸ ذی الحجه)
﴿ و ﴾ يوم ﴿ المباهلة ﴾ وهو رابع عشري ذي الحجّة على الأصحّ (روز مباهله، ۲۴ ذی الحجه، بنابر نظر اصح و برخی گفتهاند)، وقيل: خامس عشريه (روز ۲۵ ذی الحجه، روز مباهله است).
﴿ و ﴾ يومِ ﴿ عرفة ﴾ وإن لم يكن بها. (روز عرفه، غسل کردن مستحب است، هر چند که در عرفات نباشد. روز عرفه یعنی ۹ ذی الحجه.)
﴿ ونيروزِ الفرس ﴾ (نوروز. هنگامی که خورشید به ابتدای برج حمل -اول فروردین- میرسد، مستحب است که غسل شود.) والمشهور الآن أنّه يوم نزول الشمس الحَمَلَ (مشهور الآن این است که نوروز، روزی است که میرسد خورشید به برج حمل)، وهو الاعتدال الربيعي. (این همان اول فرودین است. اعتدال ربیعی یعنی هنگامی که لیل و نهار، اعتدال پیدا میکند که ابتدای بهار است. ظاهرا فاصله شب و روز، به کمترین مقدار میرسد. تا کنون غسلهای زمانی، بیان شد و تمام شد. در ادامه مرحوم شهید، غسلهای فعلی را بیان میفرماید. یعنی غسلهایی که زمان خاص ندارد اما به خاطر فعل خاصی، استحباب پیدا میکند.)
﴿ والإحرام ﴾ للحجّ أو العمرة. (اگر فردی برای حج یا عمره، احرام ببندد، خود عمل احرام، غسل مستحبی دارد.)
﴿ والطوافِ ﴾ واجباً كان أم ندباً. (مستحب است که برای طواف، غسل شود. چه طواف واجب و چه طواف مستحب.)
﴿ وزيارةِ ﴾ أحد ﴿ المعصومين ﴾ (مستحب است هنگام زیارت یکی از معصومین عليهمالسلام، غسل شود. اگر در جایی بود که چند معصوم با یکدیگر دفن بودند و شخص میخواهد به آن جا برود، میفرماید:) ولو اجتمعوا في مكانٍ واحدٍ (اگر چند معصوم در یک مکان دفن شده باشند) تداخل (غسلشان تداخل میکند. یعنی اگر یک غسل زیارت انجام شود، انگار برای همه آنها غسل انجام گرفته است.) كما يتداخل باجتماع أسبابه مطلقاً (کما این که غسل تداخل میکند به اجتماع اسبابش مطلقا. چه همه از اسباب وجوب غسل باشند و چه همه از اسباب استحباب باشند و چه برخی از اسباب وجوب و برخی از اسباب استحباب باشد. خلاصه آن که اگر شخصی بخواهد چند غسل انجام دهد با یکی میتواند همه را از گردن خویش بردارد. چه مستحب و چه واجب).
﴿ و ﴾ ل ﴿ السعي إلى رؤية المصلوب بعد ثلاثة ﴾ أيّامٍ من صَلْبه مع الرؤية، سواء في ذلك مصلوب الشرع وغيره. (مورد چهارم از غسلهایی که غسل فعلی محسوب میشود، عبارت است از این که غسل برای رفتن به دیدن شخصی که به دار آویخته شده، بعد از سه روز. بعد از سه روز از دار آویختن یک شخص، اگر کسی بخواهد این شخص را روی دار ببیند و او را ببیند -نه آن که ندیده برگردد- و برگردد، مستحب است که غسل کند. تفاوتی نمیکند، شخصی که به دار آویخته شده، به حکم شرع به دار آویخته شده باشد یا به حکم ظالم به دار آویخته شده باشد. لذا میفرماید: و ل السعي -غسل برای رفتن- إلى رؤية المصلوب -به سمت دیدن شخصی که به دار آویخته شده- بعد ثلاثة أيّامٍ من صَلْبه -بعد از سه روز از دار آویخته شدنش. اگر سه روز است که او را به دار آویختهاند و فردی میخواهد او را ببیند- مع الرؤية -و شخص به دار آویخته شده را ببیند، مستحب است که غسل کند-، سواء في ذلك مصلوب الشرع وغيره. -تفاوتی نمیکند که به حکم شریعت مقدس به دار آویخته شده باشد و یا به حکم غیر شرع، به دار آویخته شده باشد.)
(مورد پنجم: غسل توبه از فسق یا کفر. اگر کسی بخواهد از کفر یا فسق توبه کند، مستحب است که غسل کند. مرحوم شهید ثانی میفرماید: بلکه مستحب است غسل برای توبه از مطلق گناه، هرچند که موجب فسق نباشد. مثلا صغیرهای که فاعل، اصرار بر انجام آن را نداشته باشد، ممکن است که بگوییم این صغیره نادره، باعث فسق نیست اما بازهم مرحوم شهید میفرماید: اگر بخواهد از این صغیره هم توبه کند، مستحب است که غسل کند. البته این که گفته شد، فرقی بین گناهان نیست، در مقابل مخالفت مرحوم شیخ مفید است. مرحوم شیخ مفید، اختصاص داده است استحباب غسل را به توبه از گناهان کبیره. لذا میفرماید:) ﴿ والتوبة (التوبه، عطف به السعی میشود. یعنی للتوبة. غسل برای توبه کردن) عن فسقٍ أو كفرٍ ﴾ (از فسق یا کفر. مرحوم شهید ثانی میفرماید:) بل عن مطلق الذنب (بلکه برای توتبه از هر گناهی) وإن لم يوجب الفسق (هرچند که موجب فسق نشود.)، كالصغيرة النادرة (صغیره نادره یعنی صغیرهای که فاعل آن اصرار بر انجام آن ندارد). ونبّه بالتسوية على خلاف المفيد حيث خصّه بالكبائر (توجه داده شد به واسطه تسویه -یعنی این که مرحوم شهید فرمود: تفاوت نمیکند که توبه از فسق یا کفر یا مطلق ذنب باشد- بر مخالفتی که شیخ مفید کرده در جایی که اختصاص داده این غسل را به گناهان کبیره. یعنی مرحوم شیخ مفید فرموده است که توبه از گناهان صغیره، نیاز به غسل ندارد. این که نُبِّهَ قرائت شد، علتش آن است که بل عن مطلق الذنب را خود شهید ثانی فرمود، لذا باید اینگونه بیان کرد که توجه داده شد بواسطه تسویهای که از بل عن مطلق الذنب برداشت شد، بر مخالفت مرحوم شیخ مفید. اما اگر نَبَّه قرائت کنیم، باید بگوییم که تسویه مربوط به مرحوم شهید اول میشود، و حال آن که مرحوم مصنف، تسویه ایجاد نفرمود.)
﴿ وصلاة الحاجة و ﴾ صلاة ﴿ الاستخارة ﴾ لا مطلقهما (مورد ششم و هفتم از غسلهای مستحب فعلی، غسل برای نماز حاجت و غسل برای نماز استخاره است. البته نماز حاجت و استخاره، انواعی دارد و این غسل در برخی از آنها استحباب دارد، نه در تمام آنها. لذا میفرماید: لا مطلقهما. یعنی نه مطلق هر نماز حاجت و هر نماز استخاره)، بل في موارد مخصوصةٍ من أصنافهما (در موارد مخصوص از اصناف نماز حاجت و نماز استخاره)، فإنّ منهما (برخی از نماز حاجت و نماز استخاره،) ما يُفعل بغُسل (نماز حاجت و نماز استخارهای است که با غسل انجام میشود.) وما يفعل بغيره (برخی از آنها، بدون غسل انجام میشود.)، على ما فُصّل في محلّه. (طبق آنچه که در جای خودش تفصیل داده شده است. تا کنون غسلهای فعلی بیان شد. در ادامه مرحوم شهید، غسلهای مکانی را بیان میفرماید. مرحوم شهید، پنج مورد از غسلهایی که مربوط به مکان خاصی است را ذکر میفرماید.)
﴿ ودخول الحرم ﴾ (اگر کسی میخواهد وارد محدوده حرم شود) بمكّة (در مکه) مطلقاً. (مطلقا یعنی چه مُحرم باشد و چه محرم نباشد. صرف این که میخواهد وارد محدوده حرم شود، انجام غسل، مستحب میشود. در گذشته بیان شد که مراد از حرم، محدودهای از اطراف مکه است که از آن محدوده به سمت داخل مکه، محدوده حرم محسوب میشود و اگر کسی بخواهد از این مرز عبور کند، احکام خاصی دارد که باید ملزم به آن باشد. مثلا نباید گیاه حرم را در شرائطی کند، حیوانات در امنیت هستند و نباید توسط محرم، شکار انجام شود.)
﴿ و ﴾ لدخول ﴿ مكّة والمدينة ﴾ (مورد دوم و سوم: کسی که میخواهد وارد مکه یا مدینه شود.) ـ شرّفهما اللّٰه تعالى ـ (خداوند متعال، شرافت دهد به این دو شهر بزرگ) مطلقاً (یعنی برای هر کاری که میخواهد وارد این دو شهر شود، مستحب است که غسل کند. یعنی وارد شدن به مکه و مدینه، غسل دارد.)، وقيّد المفيدُ دخولَ المدينة بأداء فرضٍ أو نفلٍ. (مرحوم شیخ مفید، مقید فرموده استحباب غسل را نسبت به دخول مدینه، به اداء فرض یا نفل. یعنی مرحوم شیخ مفید فرموده: اگر کسی میخواهد داخل مدینه شود و واجب یا مستحبی را انجام دهد، مستحب است که غسل انجام دهد. اما اگر کسی میخواهد در مدینه، تجارتی را انجام دهد و برگردد. در این صورت نه میخواهد فرض و نه نفل را انجام دهد، در این صورت انجام غسل، استحباب ندارد.) ﴿ و ﴾ دخول ﴿ المسجدين ﴾ الحرمين (داخل شدن به مسجد الحرام و مسجد النبی، غسل مستحب دارد). وكذا لدخول الكعبة (همچنین کسی که میخواهد وارد خود کعبه شود) ـ أعزّها اللّٰه تعالى ـ (خداوند متعال عزیز گرداند، کعبیه را) وإن كانت جزءاً من المسجد (در اینجا نکتهای وجود دارد و آن این است که بیان شد برای داخل شدن در مسجد الحرام، غسل مستحب وجود دارد. خانه کعبه هم جزئی از مسجد الحرام است و هنگامی که جزئی از مسجد الحرام باشد دیگر خود مسجد الحرام که غسل دارد، دیگر چه معنایی دارد که داخل شدن در کعبه نیز غسل داشته باشد؟ مرحوم شهید ثانی میفرماید: هرچند که کعبه جزئی از مسجد الحرام است اما بازهم وارد شدن در کعبه، غسل مستحبی جداگانهای دارد) إلّا أنّه يُستحبّ لخصوص دخولها (دخول الکعبة. یعنی برای خصوص دخول در کعبه، مستحب است که غسل شود). وتظهر الفائدة (ثمره این که گفته شود، خود کعبه، غسل جدا دارد و مسجد الحرام نیز غسل جدا گانه دارد، چیست؟ میفرماید: ثمره آن ظاهر میشود) فيما لو لم ينو دخولها عند الغسل السابق (شخصی که میخواست وارد مسجد الحرام شود، اصلا قصد نداشت که وارد کعبه شود و برای مسجد غسل کرد. چون نیت ورود به خانه کعبه را نداشت و فقط میخواست وارد مسجد شود، اگر غسل کرد به این نیت و وارد مسجد شد و بعدا تصمیم گرفت که داخل در کعبه هم شود، در این صورت استحباب دارد که یک غسل دیگر نیز انجام دهد. الغسل السابق یعنی غسلی که برای دخول در مسجد الحرام کرده)، فإنّه لا يدخل فيه (غسل دخول کعبه، داخل نمیشود در غسل دخول مسجد الحرام و نیازمند غسل دیگر است.)، كما لا يدخل غسل المسجد في غسل دخول مكّة (همانگونه که داخل نمیشود غسل مسجد در غسل دخول مکه. یعنی همانگونه که وارد مکه میشود، یک غسل دارد و هنگامی که وارد مسجد الحرام نیز میشویم، غسل دیگری دارد با این که مسجد الحرام، جزئی از مکه است اما اگر کسی میخواهد وارد مکه شود، بدون این که وارد مسجد الحرام شود. اگر بعدا تصمیم گرفت که وارد مسجد الحرام شود، مستحب است که غسل دیگری انجام دهد.) إلّابنيّته عنده (مگر نیت کرده باشد، غسل دخول مسجد را عند غسل دخول مکه)، وهكذا... ولو جمع المقاصد تداخلت. (اما اگر جمع کند مکلف، مقاصد را. یعنی تصمیم مکلف آن باشد که هم وارد مکه، هم وارد مسجد الحرام و هم وارد کعبه شود. در این صورت اگر یک غسل به نیت همه این موارد کند، کفایت میکند.)