درس الروضة البهیة (بخش ۱) (الطهارة - الخمس)

جلسه ۶۶: قبله

 
۱

خطبه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

موارد تأخیر نماز از اول وقت

در جلسه گذشته، بیان شد که در نماز‌ها بطور کلی، نماز اول وقت افضل از نمازی است که در اول وقت اقامه نشود. اما استثنائاتی در این قاعده وجود دارد که مرحوم شهید می‌فرماید: برخی این موارد را تا ۲۵ مورد ذکر کرده‌اند؛ اما مرحوم شهید اول در کتاب لمعه تنها ۳ مورد را متذکر شده است.

مورد اول: مصلی عذر دارد اما گمان دارد که تا پیش از پایان وقت، عذر او برطرف شود. چون امید دارد که عذر برطرف شود، اگر در اول وقت بخواهد نماز را اقامه کند با آن عذر باید نماز را اقامه کند اما اگر تا آخر وقت صبر کند، احتمال دارد که عذر برطرف شود و بدون آن عذر نماز را اقامه کند. در این صورت اقامه نماز در اول وقت افضل نیست.

مرحوم شهید در خصوص این مورد، مثال‌هایی را بیان نمود که تطبیق آن‌ها در جلسه گذشته میسر نشد.

مورد دوم: در صورتی که افراد منتظر حضور شخص روزه دار، برای افطار باشند. در این صورت نیز اقامه نماز در اول وقت افضل نیست.

البته گاهی کسی منتظر روزه دار نیست اما خود روزه دار به اندازه‌ای گرسنه یا تشنه است که گرسنگی و تشنگی باعث می‌شود که اگر اول وقت نماز را اقامه کند، حضور قلب در نماز نداشته باشد. در این صورت نیز اقامه نماز در اول وقت افضل نیست و بهتر آن است که نماز را به تأخیر بیاندازد.

مورد سوم: نماز مغرب و عشا برای کسی که از عرفه به سمت مشعر کوچ می‌کند. در کتاب الحج بیان خواهد شد که حج بر دو گونه است: حج واجب و عمره. در عمره، مسئله عرفه و مشعر مطرح نیست اما در حج، حاجی در ۸ ذی الحجه به سمت عرفات حرکت می‌کنند. روز ۹ ذی الحجه که روز عرفه است، از اذان ظهر تا اذان مغرب را باید حتما در عرفات باشند. اذان مغرب روز ۹ ذی الحجه (روز عرفه) حاجی‌ها به سمت مشعر کوچ می‌کنند و شب را در سرزمین مشعر می‌مانند. فاصله بین عرفات تا مشعر هم چند کیلومتر است.

پس از این که شب را در مشعر ماندند، بعد از طلوع آفتاب به سمت منی حرکت می‌کنند که روز عید قربان می‌باشد.

بنابر این، ترتیب به این شکل است: ظهر روز ۹ ذی الحجه تا غروب آفتاب در عرفات می‌باشند. بعد از غروب آفتاب به سمت مشعر کوچ می‌کنند. شب را در مشعر می‌مانند و بعد از طلوع آفتاب از سرزمین مشعر خارج می‌شوند و به سمت منی حرکت می‌کنند و در آن جا اعمال منی را به جا می‌آورند.

مرحوم شهید می‌فرماید: مورد سوم از مواردی که نماز اول وقت خواندن افضل نیست، نسبت به نماز مغرب و عشا در شب عید قربان است، برای کسی که از عرفات به سمت مشعر حرکت می‌کند. به بیان دیگر، حاجی نباید بگوید که در عرفات نماز مغرب و عشا را اقامه می‌کنم و پس از آن به سمت مشعر حرکت می‌کنم بلکه اذان که گفته شد، به سمت مشعر حرکت کند.

مرحوم شهید می‌فرماید: حتی اگر ثلث شب هم گذشته باشد، نماز اول وقت فضیلت ندارد.

این نکته را به این دلیل می‌فرماید که در موارد دیگر مکروه است که نماز مغرب و عشا را بعد از ثلث شب اقامه شود اما در این شب برای این که حاجی زودتر به مشعر برسد، مرحوم شهید می‌فرماید: اقامه نماز در اول وقت فضیلت ندارد.

۴

تطبیق موارد تأخیر نماز از اول وقت

﴿ لمن يتوقّع زوالَ عذره ﴾ (برای کسی که توقع دارد زوال عذر خود را. یعنی عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت اقامه کند باید با آن عذر اقامه کند اما اگر صبر کند و نماز را به تأخیر بیاندازد می‌تواند بدون آن عذر، نماز را اقامه کند) بعد أوّله (بعد از اول وقت. بعد، قید زوال است. یعنی زوال محقق شود بعد از اول وقت.)، كفاقد الساتر (مثل کسی که ساتر عورت ندارد. خانمی است و چادر برای اقامه نماز ندارد. در این صورت نماز را اول وقت اقامه نکند بلکه صبر کند تا بلکه در آخر وقت چادری برای او مهیا شود) أو وصفه (وصفه عطف به الساتر می‌شود. کسی که فاقد وصف ساتر است. یعنی خود ساتر را دارد اما ساتر نجس است اما امید دارد که این وصف بعد از اول وقت ایجاد شود. یعنی ساتر را بتواند تطهیر کند)، والقيام (القیام عطف به الساتر می‌شود. یعنی کفاقد القیام، کسی که نمی‌تواند الآن ایستاده نماز را اقامه کند و اگر کمی استراحت کند می‌تواند ایستاده نماز را اقامه کند.) وما بعده (القیام) من المراتب الراجحة (گاهی تنها مکلف در اول وقت نمی‌تواند ایستاده نماز را اقامه کند اما می‌تواند بصورت نشسته نماز را اقامه کند. اما گاهی اصلا نمی‌تواند بصورت ایستاده نماز را اقامه کند اما اگر در اول وقت بخواهد نماز را اقامه کند بصورت نشسته هم نمی‌تواند نماز را اقامه کند بلکه باید به پهلو بخوابد و نماز را اقامه نماید اما اگر نماز را به تأخیر بیاندازد و در آخر وقت اقامه کند می‌تواند به همان صورت نشسته نماز را اقامه کند. مراتب راجحه به این ترتیب است: ایستاده - نشسته - خوابیده. کسی که می‌تواند نماز را ایستاده اقامه کند، نباید بصورت نشسته اقامه کند، همانگونه که کسی که می‌تواند نماز را بصورت نشسته اقامه کند نباید نماز را خوابیده اقامه کند. مراتب راجحه این نکته را می‌خواهد بیان کند که اگر مکلف کلاً نمی‌تواند نماز را بصورت ایستاده اقامه کند و همیشه نماز را نشسته می‌خواند اما در این جا اگر بخواهد نماز را در اول وقت اقامه کند باید بصورت خوابیده اقامه کند و اگر کمی صبر کند می‌تواند نماز را بصورت نشسته اقامه کند، باید صبر کند و نماز را در اول وقت اقامه نکند.) على ما هو به إذا رجا القدرة في آخره (علی ما هو، قید راجحه است. یعنی مراتبی که رجحان دارد بر آن حالتی که مکلف اول وقت در آن حالت است. مراتبی که رجحان دارد بر آن حالتی که این شخص در آن حالت در اول وقت وجود دارد. مثلا در اول وقت می‌تواند نماز را بصورت خوابیده اقامه کند اما اگر صبر کند می‌تواند نماز را نشسته اقامه کند و نماز نشسته راجح است بر آن حالتی که مکلف در اول وقت دارد. البته به شرطی که امید قدرت در آخر وقت را داشته باشد)، والماء (الماء عطف به الساتر می‌شود. یعنی کسی که در اول وقت آب ندارد و اگر بخواهد در اول وقت اقامه کند باید با تیمم نماز را اقامه کند. البته) على القول بجواز التيمّم مع السعة (مع السعة یعنی مع السعة الوقت. اگر قائل شویم که در اول وقت جایز است که نماز را با تیمم اقامه کند، افضل نیست. اما اگر کسی قائل شود که در سعه وقت اصلا جایز نیست که با تیمم نماز را اقامه کند، دیگر معنا ندارد که قائل به افضلیت تأخیر از اول وقت شویم بلکه اساسا اقامه نماز در اول وقت با تیمم، باطل است.)، ولإزالة النجاسة غير المعفوّ عنها (لإزالة از جهت عبارتی عطف به مقدر است. یعنی باید بگوییم کفاقد الماء لطهارة و کفاقد الماء لإزالة النجاسة. لإزالة النجاسة، مورد دوم آب است. مکلف، آب را یکبار برای وضو لازم دارد و یکبار برای ازاله نجاست لازم دارد.

بنابر این، مکلف، آب ندارد که لباس را در اول وقت تطهیر کند اما امید دارد که با گذشت مدتی آب را بدست بیارد و لباس را تطهیر کند. البته نجاستی که غیر معفو باشد و الّا نجاستی که معفو است، مشکلی ندارد).

﴿ ولصائم يتوقّع ﴾ غيرُه ﴿ فِطرَه ﴾ (روزه داری که غیر اول انتظار دارد، افطار او را. یعنی دیگران منتظر افطار نمودن آن شخص هستند.) ومثله من تاقت نفسه إلى الإفطار (مثل این مورد است، کسی که نفس او مشتاق افطار نمودن است، به گونه‌ای که) بحيث ينافي الإقبال على الصلاة (اگر نماز را در اول وقت اقامه کند، نماز را بدون حضور قلب اقامه می‌کند)

﴿ وللعشاءين ﴾ (نماز مغرب و عشاء) للمُفيض من عرفة (برای کسی که از عرفه کوچ می‌کند) ﴿ إلى المشعر ﴾ (به سمت مشعر. بیان شد که حاجی‌ها در روز ۹ ذی الحجه از ظهر تا غروب در عرفات می‌مانند اما شب را باید در مشعر حضور داشته باشند و در آن جا بمانند. افضل آن است که نماز عشائین را در عرفات اقامه نکند و به سمت مشعر حرکت کند) وإن تثلّث الليل (هرچند که تا به مشعر برسد؛ ثلث شب بگذرد. این مورد را به این دلیل بیان کرد که در موارد عادی کراهت دارد که مکلف بعد از گذشت ثلث شب، نماز را اقامه کند).

۵

صورت وجوب علم و عدم علم به دخول وقت نماز

صورت وجوب علم و عدم علم به دخول وقت نماز:

در مورد دخول وقت نماز، در فرض این که امکان علم پیدا کردن وجود داشته باشد، شخص باید در این صورت به دخول وقت نماز، علم پیدا کند. اما در فرض این که علم پیدا کردن به دخول وقت، ممکن نباشد؛ اعتماد بر ظن و گمان که مستند به عملی که هر روزه انسان تکرار می‌کند. مثلا شخصی هر روز بعد از نماز صبح به ساختن وسیله‌ای می‌پردازد که هر گاه ۱۰ مورد از آن‌ها را بسازد، هنگام اذان ظهر می‌شود.

مرحوم شهید می‌فرماید: اگر یک عملی را هر روز تکرار کند و پس از انجام آن، وقت نماز داخل شود، به مثابه آن است که وقت داخل شده و می‌تواند نماز را اقامه کند.

البته باید به این نکته توجه داشت که زمانی می‌توان به ظن و گمان اعتماد کرد که امکان علم پیدا کردن به دخول وقت، ممکن نباشد.

سوال: اگر مکلف به ظن و گمان اعتماد کرد و نماز را اقامه نمود. اما در وسط نماز متوجه شد که وقت نماز داخل شده است. حکم این صورت چیست؟

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید در این صورت نماز صحیح است. زیرا بخشی از آن نماز در داخل وقت اقامه شده است. اما اگر کل نماز را در خارج از وقت اقامه کرده باشد، لازم است نماز را اعاده کند و این محل وفاق و اجماع است.

۶

تطبیق صورت وجوب علم و عدم علم به دخول وقت نماز

﴿ ويعوَّل (تکیه می‌شود) في الوقت على الظن* ﴾ المستند إلى وِرْدٍ (تکیه می‌شود در دخول وقت بر ظن و گمانی که مستند بر ورد باشد. ورد به عملی اطلاق می‌شود که در هر روز تکرار شود.) بصنعةٍ أو درسٍ ونحوهما ﴿ مع تعذّر العلم ﴾ (البته تکیه بر ظن و گمان برای زمانی است که علم متعذر است) أمّا مع إمكانه (امکان العلم) فلا يجوز الدخول بدونه (بدون آن علم).

﴿ فإن ﴾ صلّى بالظنّ (اگر با گمان به دخول وقت، نماز را اقامه نمود) حيث يتعذّر (در جایی که متعذر است بدست آوردن علم) العلم ثمّ انكشف وقوعها في الوقت أو ﴿ دخل وهو فيها (ضمیر دخل به وقت و فیها به صلاة بازگشت دارند. یعنی وقت داخل شد در حالی که مکلف در نماز است) أجزأ ﴾ (در این صورت نماز صحیح است. ایشان نفرموده که قبل از رکعت آخر یا حتی تشهد پایان نماز است.) على أصحّ القولين (ظاهر عبارت ایشان آن است که حتی اگر در تشهد آخر باشد، نماز صحیح است. اگر دلیل خاص وجود داشته باشد، این ظاهر پذیرفته می‌شود اما اگر مستند به روایت من أدرک من الوقت رکعة فقد أدرک الصلاة، باید این قید را به عبارت اضافه کنیم که تا پیش از رکعت آخر وقت داخل شود تا حداقل یک رکعت از نماز را داخل وقت اقامه کرده باشد.) ﴿ وإن تقدّمت ﴾ عليه (اگر نماز بر وقت مقدم شده باشد) بأجمعها (تمام نماز قبل از دخول وقت نماز، اقامه شده باشد) ﴿ أعاد ﴾ وهو موضع وفاقٍ (در این صورت باید نماز را اعاده کند و این محل اجماع و وفاق است).

۷

قبله

قبله:

شرط دوم از شرائط نماز، آن است که نماز رو به قبله اقامه شود.

سوال: قبله کجا است؟

پاسخ: مرحوم شهید می‌فرماید: افراد در این مسئهل به دو دسته تقسیم می‌شوند:

دسته نخست: برای کسی که کعبه را مشاهده می‌کند یا کسی که کعبه را نمی‌بیند اما در حکم مشاهده کننده است، خود خانه کعبه، قبله محسوب می‌شود. لذا کسی که در مسجد الحرام است باید رو به خانه کعبه نماز را اقامه نماید. اگر کسی روی پشت بام مسجد الحرام باشد و خود خانه کعبه را نمی‌بیند اما اگر کمی جلوتر برود، می‌تواند کعبه را مشاهده نماید. برای چنین شخصی هم، خود خانه کعبه، قبله است. یعنی اگر به گونه‌ای بایستد که اگر یک خط مستقیم به سمت خانه کعبه بکشند ولی نهایت خط به کعبه نرسد، نماز رو به قبله نبوده و در نتیجه نماز باطل می‌باشد.

بنابر این، کسی که در حکم مشاهده کننده است، یعنی کسی که قادر است رو به عین کعبه نماز را اقامه کند، بدون مشقتی که قابل تحمل نباشد. هر چند که از این طریق باشد که کمی برای تشخیص جهت کعبه، حرکت کند.

دسته دوم: کسی که مشاهده کننده نیست یا به حکم مشاهده کننده هم نیست، جهت خانه کعبه برای او کافی است. نمازگزاران ایران، عراق، یمن و... نه مشاهده کننده کعبه و نه در حکم مشاهده کننده هستند. مرحوم شهید می‌فرماید: برای این دسته از افراد، جهت خانه کعبه کافی است.

منظور از جهت خانه کعبه چیست؟

منظور از جهت یعنی سمتی که احتمال می‌دهد، کعبه در آن سمت است و قطع دارد که کعبه از آن جهت خارج نیست. مثلا اماره شرعیه وجود دارد.

مکلف بصورت اجمالی می‌داند که قبله به سمت راست او است. اما در خود سمت راست، می‌داند که تا ۴۰ درجه قبله نیست. به عبارتی، زوایه‌ای درست کند و بگوید مثلا قبله قطعا از این زاویه خارج نیست. به گونه‌ای که اگر کمی از آن زاویه خارج شود، یقین کند که کعبه در آن زاویه وجود ندارد. اما در خود آن زاویه که درست کرده است احتمال می‌دهد که در هر یک از زاویه‌ها، کعبه وجود داشته باشد. مرحوم شهید می‌فرماید: در هر جهتی از آن زاویه که احتمال می‌دهد کعبه وجود دارد، نماز بخواند صحیح است و به جهت خانه کعبه نماز را اقامه کرده است.

در حقیقت به سمتی نباید ایستاد که می‌داند در آن سمت کعبه وجود ندارد. اما اگر از طرقی بدست آورده است که در سمتی کعبه وجود دارد. در صورتی که مکلف به آن سمت بایستد در حقیقت نماز را به جهت کعبه اقامه نموده است.

چنانچه بیان شد، غیر مشاهده کننده صرف این که به جهت قبله نماز را اقامه کند؛ صحیح می‌باشد. اما مرحوم علامه فرموده: برای غیر مشاهده کننده، همانند مشاهده کننده، عین کعبه، قبله محسوب می‌شود، نه جهت آن. البته ایشان این قید را بیان نموده که هرچند برای غیر مشاهده کننده، عین کعبه، قبله محسوب می‌شود اما وجود علم یقینی لازم نیست بلکه ظن به این که رو به کعبه ایستاده کافی است. گرچه برای مشاهده کننده یا کسی که در حکم مشاهده کننده است، ظن کافی نیست بلکه وجود علم لازم است.

مرحوم شهید در نقد فرمایش علامه، می‌فرماید: جهت برای غیر مشاهده کننده کافی است. البته جهت کعبه برای شخص بعید، تحصیل کننده خود کعبه و عین کعبه نیست. یعنی جهت همیشه انسان را به خود کعبه نمی‌رساند؛ اگر چه قبول داریم که بعد از اجسام (هرچه شخص از جسمی دورتر باشد) موجب می‌شود که جهت محاذات آن جسم، توسعه پیدا کند.

توضیح آن که اگر کسی فاصله‌اش تا خانه کعبه، ۲۰ متر باشد تعداد محدودی می‌توانند رو به قبله بایستند اما اگر این فاصله ۲۰ کیلومتر باشد، جهت محاذات خیلی بیشتر می‌شود و تعداد افرادی که می‌توانند رو به عین کعبه بایستند خیلی بیشتر می‌شود.

بنابر این، شهید می‌فرماید این نکته را می‌پذیریم که بعد از اجسام موجب می‌شود که جهت محاذات آن جسم توسعه پیدا کند اما باید به این نکته توجه داشت که اگر عین کعبه را برای غیر مشاهده کننده لازم بدانیم این نتیجه را در پی دارد که جماعتی که رو به کعبه در یک خط موازی ایستاده‌اند، تنها بخشی از آن‌ها رو به قبله می‌باشند و بقیه رو به قبله نخواهند بود. در حالی که هیچ فقیهی قائل به این نشده است که جماعتی که در یک صف ایستاده‌اند باید با اختلاف درجه بایستند بلکه تمام آن‌ها در یک زاویه قرار می‌گیرند و همگان پذیرفته‌اند که نماز آن‌ها صحیح است.

۸

تطبیق قبله

﴿ الثاني: القبلة ﴾ (شرط دوم از شروط نماز، قبله است)

﴿ وهي ﴾ (قبله): عينُ ﴿ الكعبة للمُشاهد ﴾ لها (برای کسی که خانه کعبه را مشاهده می‌کند) ﴿ أو حكمه ﴾ (کسی که در حکم مشاهده کننده است. آن فرد چه شخصی است؟) وهو: مَن يقدر على التوجّه إلى عينها (کسی که قادر است رو به عین کعبه نماز را اقامه کند) بغير مشقّةٍ كثيرة (مثل شخصی که در پشت بام مسجد الحرام ایستاده است) لا تُتحمّل عادةً ولو بالصعود إلى جبلٍ أو سطحٍ (ولو با بالا رفتن بر کوه یا بلندی بتواند کعبه را تشخیص دهد. سطح یعنی پشت بام) ﴿ وجهتها ﴾ وهي السمت الذي يُحتمل كونها فيه ويُقطع بعدم خروجها عنه لأمارةٍ شرعيّة ﴿ لغيره ﴾ (لغیره مربوط به جهتها است. یعنی قبله جهت کعبه است برای غیر مشاهده کننده یا کسی که در حکم غیر مشاهده کننده است. جهت به چه معنا است؟ جهت یعنی سمتی که احتمال می‌رود، کعبه در آن سمت واقع شده باشد. یعنی مکلف مثلا احتمال می‌دهد که در ۱۰ درجه از سمت راستش، کعبه وجود داشته باشد، باید نماز را به آن سمت نماز را اقامه کند. به جهت اماره شرعیه قطع دارد به عدم خروج کعبه از این سمت.) أي غير المشاهد ومَن بحكمه.

وليست الجهة للبعيد محصِّلةً عينَ الكعبة (این عبارت را مرحوم شهید در مقابل مرحوم علامه حلی بیان می‌فرماید. علامه حلی معتقد است که برای شخص غیر مشاهده کننده، عین کعبه ملاک است. تنها تفاوت در این است که شخص بعید صرف وجود ظن کافی است و نیاز به کسب علم یقینی ندارد. مرحوم شهید می‌فرماید: جهت برای شخص بعید - شخصی که از کعبه دور است- محصل عین کعبه نیست. یعنی اینگونه نیست که جهت تحصیل کننده خود کعبه باشد و مکلف را به خود کعبه برساند) وإن كان البُعد عن الجسم يوجب اتّساع جهة محاذاته (گرچه دوری از جسم موجب اتساع جهت محاذات می‌شود)؛ لأنّ ذلك (ذلک یعنی اتساع جهة محاذاته. بخاط این که اتساع جهت محاذات) لا يقتضي استقبال العين (اقتضا نمی‌کند مقابل عین خانه کعبه واقع شدن را. به بیان دیگر، جهت محاذات سبب نمی‌شود که اگر همه در یک صف به یک سمت بایستند، رو به قبله باشند)؛ إذ لو اُخرجت خطوطٌ متوازيةٌ (اگر خطوط موازی کشیده شود) من مواقف البعيد (از موقف‌های دور) المتباعدة المتّفقة الجهة (مثل صفی که ۵۰ متر طول داشته باشد. از مواقف البعید المتباعدة که همه آن به یک جهت ایستاده و نماز می‌خوانند) على وجهٍ يزيد على جرم الكعبة (اگر دیوار کعبه مثلا ۱۳ متر باشد، این صف بیش از ۱۳ متر می‌باشد) لم تتّصل الخطوط أجمع بالكعبة (به گونه‌ای که اگر از ۵۰ متر، خط‌های موازی کشیده شود، تمام آن‌ها به کعبه متصل نمی‌شود) ضرورةً، وإلّا لخرجت عن كونها متوازية (اگر قرار باشد که همه آن‌ها به کعبه متصل شود که دیگر موازی نخواهد شد. طبیعتا باید دو سر صف کمی کج بایستند در حالی که این حرف را هیچ یک از علما بیان نکرده‌اند).

وبهذا يظهر الفرق بين العين والجهة (با این توضیح، تفاوت بین عین و جهت مشخص می‌شود. یعنی مشاهد و در حکم مشاهد، عین کعبه لازم است اما کسی که غیر مشاهد و در حکم غیر مشاهد است، جهت کعبه کافی است)، ويترتّب عليه بطلان صلاة بعض الصفّ المستطيل زيادةً عن قدر الكعبة لو اعتُبر مقابلة العين (این سخن را مرحوم علامه حلی بیان می‌فرمودند. ایشان می‌فرماید: بر این حرف مترتب می‌شود، بطلان نماز برخی از کسانی که در صف طولانی ایستاده‌اند. زیادةً عن قدر الکعبة یعنی بیش از آن مقداری که دیوار خانه کعبه هست.)

۹

اصح القولین در مورد قبله برای غیر مشاهده کننده

نکته: شهید ثانی می‌فرماید: این که گفته شود برای غیر مشاهده کننده و شخص بعید از کعبه، جهت قبله کافی است. اصح قولین است. برخلاف اکثر علمای شیعه.

اکثر علمای شیعه بر اساس برخی از روایات چنین فرموده‌اند: برای کسی که داخل مسجد الحرام است، قبله خود کعبه است. برای کسی که خارج از مسجد الحرام است، قبله مسجد الحرام است. مثلا کسی که در یکی از هتل‌های مکه است، همین که به طرف مسجد الحرام نماز را اقامه کند، کافی است.

برای کسی که خارج از محدوده حرم می‌باشد، قبله محدوده حرم می‌باشد.

توضیح: سه مورد در این جا وجود دارد: ۱) کعبه، ۲) مسجد الحرام، ۳) محدوده حرم که در کتاب الحج بیان خواهد شد که خارج از شهر مکه است. در مواردی ۶ کیلومتر تا کعبه فاصله دارد و در موارد دیگر تا ۲۰ کیلومتر می‌رسد.

اکثر علمای شیعه فرموده‌اند: قبله برای کسی که خارج از حرم است، حرم می‌باشد. در این مورد روایت چنین است: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ اَلْكَعْبَةَ قِبْلَةً لِأَهْلِ اَلْمَسْجِدِ، وَ جَعَلَ اَلْمَسْجِدَ قِبْلَةً لِأَهْلِ اَلْحَرَمِ، وَ جَعَلَ اَلْحَرَمَ قِبْلَةً لِأَهْلِ اَلدُّنْيَا. [۱]

مرحوم شهید می‌فرماید: این روایت ضعیف است و از نظر ما، پذیرفته نیست.


وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰۳

۱۰

تطبیق اصح القولین در مورد قبله برای غیر مشاهده کننده

والقول بأنّ البعيد فرضه الجهة (قول به این که واجب بر شخصی که دور از مکه است، جهت کعبه است) أصحّ القولين في المسألة، خلافاً للأكثر (بر خلاف اکثر علمای شیعه که این نظر را نپذیرفته‌اند) حيث جعلوا المعتبر للخارج عن الحرم استقباله (استقبال الحرم.)، استناداً إلى روايات ضعيفة (از نظر ایشان، چون روایات ضعیف است، نظر اکثر علمای شیعه مردود می‌باشد).

السماء ووصولها إلى دائرة نصف النهار تقريباً إلى أن تزول.

﴿ إلّايوم الجمعة فلا تكره النافلة فيه عند قيامها؛ لاستحباب صلاة ركعتين من نافلتها حينئذٍ ، وفي الحقيقة هذا الاستثناء منقطع؛ لأنّ نافلة الجمعة من ذوات الأسباب ، إلّا أن يقال بعدم كراهة المبتدأة فيه أيضاً ، عملاً بإطلاق النصّ (١) باستثنائه (٢).

﴿ ولا تقدّم النافلة ﴿ الليليّة على الانتصاف ﴿ إلّالعذرٍ كتعب وبردٍ ورطوبة رأسٍ وجنابة ـ ولو اختياريّة ـ يشقّ معها الغسل ، فيجوز تقديمها حينئذٍ من أوّله بعد العشاء بنيّة التقديم أو الأداء ، ومنها الشفع والوتر ﴿ وقضاؤها أفضل من تقديمها في صورة جوازه.

﴿ وأوّل الوقت أفضل من غيره ﴿ إلّا في مواضع ترتقي إلى خمسة وعشرين ، ذكر أكثرَها المصنّف في النفلية (٣) وحرّرناها مع الباقي في شرحها (٤) وقد ذكر منها هنا ثلاثة مواضع :

﴿ لمن يتوقّع زوالَ عذره بعد أوّله ، كفاقد الساتر أو وصفه ، والقيام وما بعده من المراتب الراجحة على ما هو به إذا رجا القدرة في آخره ، والماء على القول بجواز التيمّم مع السعة ، ولإزالة النجاسة غير المعفوّ عنها.

﴿ ولصائم يتوقّع غيرُه ﴿ فِطرَه ومثله من تاقت نفسه إلى الإفطار بحيث ينافي الإقبال على الصلاة.

____________________

(١) في (ر) : النصوص.

(٢) الوسائل ٥ : ١٨ ، الباب ٨ من أبواب صلاة الجمعة وآدابها ، الحديث ٦.

(٣) النفليّة : ١٠٥.

(٤) الفوائد المليّة : ١٢٢.

﴿ وللعشاءين للمُفيض من عرفة ﴿ إلى المشعر وإن تثلّث الليل.

﴿ ويعوَّل في الوقت على الظن* المستند إلى وِرْدٍ (١) بصنعةٍ أو درسٍ ونحوهما (٢) ﴿ مع تعذّر العلم أمّا مع إمكانه فلا يجوز الدخول بدونه.

﴿ فإن صلّى بالظنّ حيث يتعذّر (٣) العلم ثمّ انكشف وقوعها في الوقت أو ﴿ دخل وهو فيها أجزأ على أصحّ القولين (٤) ﴿ وإن تقدّمت عليه بأجمعها ﴿ أعاد وهو موضع وفاقٍ.

﴿ الثاني : القبلة

﴿ وهي : عينُ ﴿ الكعبة للمُشاهد لها ﴿ أو حكمه وهو : مَن يقدر على التوجّه إلى عينها بغير مشقّةٍ كثيرة لا تُتحمّل عادةً ولو بالصعود إلى جبلٍ أو سطحٍ ﴿ وجهتها وهي السمت الذي يُحتمل كونها فيه ويُقطع بعدم خروجها عنه لأمارةٍ شرعيّة ﴿ لغيره أي غير المشاهد ومَن بحكمه (٥).

وليست الجهة للبعيد محصِّلةً عينَ الكعبة وإن كان البُعد عن الجسم

____________________

(*) في (س) : غلبة الظنّ.

(١) الوِرد بالكسر : الجزء ، والمراد به هو العمل المرتّب في كلّ يوم مثلاً.

(٢) كتجاوب الديكة ، (المناهج السويّة : ٢٣).

(٣) في (ش) : تعذّر.

(٤) ويقابله القول بعدم الإجزاء ، ذهب إليه ابن أبي عقيل وابن الجنيد والسيّد المرتضى ، راجع المختلف ٢ : ٤٩.

(٥) في (ر) زيادة : كالأعمى.

يوجب اتّساع جهة محاذاته؛ لأنّ ذلك لا يقتضي استقبال العين؛ إذ لو اُخرجت خطوطٌ متوازيةٌ من مواقف البعيد المتباعدة المتّفقة الجهة على وجهٍ يزيد على جرم الكعبة لم تتّصل الخطوط أجمع بالكعبة ضرورةً ، وإلّا لخرجت عن كونها متوازية.

وبهذا يظهر الفرق بين العين والجهة ، ويترتّب عليه بطلان صلاة بعض الصفّ المستطيل زيادةً عن قدر الكعبة لو اعتُبر مقابلة العين.

والقول بأنّ البعيد فرضه الجهة أصحّ القولين في المسألة ، خلافاً للأكثر (١) حيث جعلوا المعتبر للخارج عن الحرم استقباله ، استناداً إلى روايات ضعيفة (٢).

ثمّ إن علِمَ البعيد بالجهة بمحراب معصومٍ أو اعتبار رصديٍّ ، وإلّا عوَّل على العلامات المنصوبة لمعرفتها نصّاً أو استنباطاً.

﴿ وعلامة أهل ﴿ العراق ومن في سمتهم كبعض أهل خراسان ممّن يقاربهم في طول بلدهم ﴿ جَعلُ المغرب على الأيمن والمشرق على الأيسر والجَدي (٣) حال غاية ارتفاعه أو انخفاضه ﴿ خَلْفَ المنكب الأيمن .

____________________

(١) كالشيخين في المقنعة : ٩٥ ، والنهاية : ٦٣ ، وسلّار في المراسم : ٦٠ ، وابن البرّاج في المهذّب ١ : ٨٤ ، وابن حمزة في الوسيلة : ٨٥.

(٢) راجع الوسائل ٣ : ٢٢٠ ، الباب ٣ من أبواب القبلة ، الحديث ١ و ٢ ، والصفحة ٢٢١ ، الباب ٤ من الأبواب ، الحديث ١ و ٢ ، اُنظر المناهج السويّة : ٢٦.

(٣) المشهور بين أهل اللغة أنّه مكبَّر ، وقد يصغّر ليتميّز عن البرج ، وهو نجمٌ مضيءٌ معروف يدور مع الفرقدين حول القطب الشمالي كلّ يوم وليلة دورة كاملة ، وغاية ارتفاعه أن يكون على جهة السماء والفرقدان إلى الأرض ، وغاية انخفاضه عكسه ، الحواشي للمحقّق الخوانساري : ١٧٤.