امر خامس این است كه آیا الفاظ برای ذات معانی وضع شدهاند یا برای معانی اراده شده. مطالبی كه مرحوم آقای آخوند در این بحث میفرمایند چهار مطلب است.
مطلب اول: مقصود از این كه ‹الفاظ وضع میشوند برای ذات معانی یا برای معانی مُراده› چیست؟ یعنی مدّعای مرحوم آخوند چه میباشد؟
مطلب دوم: استدلالاتی است كه ایشان برای این مدّعا بیان میفرمایند.
مطلب سوم: إن قلتی است كه در كفایه به عنوان نقل از شیخ الرئیس و مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی بیان میشود.
و مطلب چهارم: جواب از این إن قلت و این كه كلام عَلَمَین ربطی به محلّ بحث ما ندارد.
این بحث یك مواد خامی دارد كه قبل از ورود در بحث، آن مواد خام باید معنا شوند تا عبارتهای مرحوم صاحب كفایه و كلامِ ایشان روشن گردد.
یكی از مواد خام و مقدمات این است كه اراده به دو معناست: یكی اراده به حمل اولی، مانند این كه فردی امروز میخواهد بحثِ اراده بكند كه اراده معنایش چیست؛ و معنای دیگر، اراده به حمل شایع صناعی میباشد، مانند این كه میگویند این آقا اراده دارد به سفر برود.
در اینجا دو نكته وجود دارد: گاهی فردی اراده دارد به سفر برود كه اینجا اراده به حمل شایع موجود است؛ امّا یك وقت هست كه یك بچهٔ دو ساله كه تازه الفاظ را دارد یاد میگیرد، میبیند پدرش به مادرش گفت ‹من فردا اراده دارم به سفر بروم›، این بچه از مادرش میپرسد: این حرفِ بابا كه ‹اراده دارم به سفر بروم› یعنی چه؟
الآن این بچه این جمله را میگوید كه ‹اراده دارم به سفر بروم، این اراده یعنی چه› و از آن اراده سؤال میكند ولی حقیقتاً خودش ارادهٔ سفر ندارد كه این را ارادهٔ به حمل اولی گویند، این بود مقدمهٔ اول.
اما مقدمهٔ دوم: دلالت بر سه قسم است: یكی دلالة تصوریة، یكی دلالة تصدیقیهٔ اُولیٰ یا دلالة تفهیمیة یا دلالة استعمالیة، و یكی هم دلالة جدّیة یا تصدیقیهٔ ثانیة.
دلالت تصوریه مانند این كه فردی خوابیده و در همان حال میگوید ‹بزن›، این فرد تا زمانی كه خوابیده و بگوید ‹بزن›، از این لفظ، معنایی به ذهن خطور میكند كه این دلالت تصوریه است؛ پس حتّی اگر انسانِ خوابیده هم بگوید و حتّی اگر چنانچه ماشین كه راه میرود، از اصطكاك لاستیك با جاده یك لفظی تولید شود، باز هم یك معنایی به ذهنِ شما خطور میكند كه این دلالت تصوریه است.
دلالت تصدیقیهٔ اولی یا دلالت تفهیمیه این است كه مثلاً در خانه به پسرِ بزرگ میگویی كه به آن بچهٔ كوچك بگوید ‹بنشین! ›، میگوید كه بابا! گوش نمیدهد و تو میگویی كه بزن توی گوشش، در این هنگام تا او دستش را دراز میكند كه بزند، میگویی كه صبر كن! من كه گفتم بزن نه این كه واقعاً بزن، بلكه میخواستم او را بترسانم، پسر بزرگ میگوید: مگر تو نگفتی بزن؟ میگویی بله، گفتم و لكن مقصودم چیزِ دیگری بود.
پس دلالت تصدیقیهٔ اولی یعنی ‹گفت›، امّا دلالت تصدیقیهٔ ثانیه یعنی ‹آنچه گفت›، اما آیا واقعا مقصودش هم هست؟ شاید تقیةً گفته، شوخی كرده و یا به غرض ترساندن گفته است؛ مثل این میماند كه میگوید: آقا! من گفتم فلانی را بكُش نه این كه واقعاً بكش، تو باید بفهمی، به او میگویی خودت گفتی، میگوید بله، من گفتم، امّا من خواستم آن فرد را بترسانی نه این كه واقعا او را بكشی؛ این دلالتِ تصدیقیهٔ ثانیه یا دلالت جدّیه و دلالت بر مراد جدّی است، و خلاصه این كه دلالت تصدیقیهٔ ثانیه یعنی مقصود و مرادِ جدّی.
این دو تا مقدمه كه روشن شد، حالا وارد در بحث میشویم:
مطلب اول در كفایه این است كه الفاظ وضع شدهاند برای ‹ذات معانی› نه برای ‹معانی مراده› و مقصود از ‹معانی مراده› چیست؟
از این دو مقدمه میخواهیم نتیجه بگیریم: این كه میگوییم ‹نه به قید اراده› یعنی آیا ارادهٔ به حمل اولی؟ مثل سؤال آن بچه كه ‹ارادهٔ سفر› یعنی چه؟ یعنی لفظ كتاب آیا برای كتابِ مراد وضع شده یا این كه مقصود، ارادهٔ به حمل شایع است؟ یعنی لفظ كتاب وضع شده برای آن موقعی كه او در نَفْسش اراده دارد كه این كتاب را تفهیم كند و إلاّ اگر شخصِ خوابیده این لفظ را بگوید، آن معنای موضوعٌ له را ندارد.
حالا این كه شما میگویید ‹اراده دارد›، به كدام اراده؟ ارادهٔ استعمالی یا ارادهٔ جدّی؟ میگوییم: مراد در اینجا ارادهٔ استعمالی میباشد.
پس نزاع این است كه آیا الفاظ برای ‹معانی مُراده› وضع شدهاند یا برای ذات معانی؟ یعنی مدلول تصوّری چیست؟
امّا آن مراد استعمالی، قطعاً اراده میخواهد و آن دلالت سوّمی كه تصوریهٔ ثانیه است نیز قطعا اراده میخواهد، مثلاً اگر بَكر بگوید كه ‹زید ساعت ۱۰ شب گفت كه عمرو را بزن›، حالا پلیس میآید به در خانهٔ زید كه تو به بكر گفتی كه ساعت ۱۰ شب عمرو را بزن، میگوید: والله بالله تالله اصلاً من ساعت ۱۰ شب خواب بودم و اگر چنین حرفی زده باشم، در حالتِ خواب بوده است؛ بنا بر این وقتی شخصی خواب است، او ارادهای ندارد.
پس در این كه دلالت تصدیقیهٔ اولی و دلالت تصدیقیهٔ ثانیه منوط به اراده هست، در این مطلب، بحثی نیست و مرحوم آخوند در كفایه نمیخواهد این مطلب را ردّ كند، امّا آنچه كه محلّ بحث است، دلالت تصوریه میباشد، یعنی وقتی شخصی میگوید ‹آب›، آیا ‹آبِ مراد› به ذهن میآیدبه این معنا كه لفظِ آب وضع شده باشد برای این معنا وقتی كه در مقام تفهیم باشد، یا این كه ذاتِ ‹آب› به ذهن میآید؟ این است مطلب اول كه محل نزاع و محل طرح بحث باشد.