مرحوم شیخ این استثناء را قبول ندارند:
اولاً دلیل بر عدم صحّت این استثناء برای این است که شما اگر از روایات حکم هر دو صورت را استفاده بکنید، یعنی بگویید در صورتی که حمل از مولا باشد یجب الرد ودر صورتی که از غیر مولا باشد یجوز الرد.
پنج اشکال وارد میشود: اولاً شما باید در این روایات یکی از دو خلاف ظاهر را مرتکب شوید یا بگویید روایات اختصاص به موردی دارد که حمل از غیر مولا بوده است، یا باید از ظهور روایات در وجوب ردّ دست بردارید و به این ظاهر عمل نکنید، چون جملۀ خبریّه در این روایات در مقام انشاء وجوب رد میباشد، پس این روایات دلالت دارد که بر زید مشتری واجب است که جاریه را به فروشنده برگرداند. تبعاً در موردی که مشتری خیار عیب دارد جواز الرد دارد لا وجوب الرد.
بناء علی هذا از ظهور روایات در وجوب رد در صورت ثانیه باید رفع ید بشود و رفع ید از این ظاهر قرینه میخواهد.
یا اینکه خلاف ظاهر دیگری مرتکب شوید که بگویید گرچه روایات ظهور بر مطلق حمل دارد و لکن اطلاق این روایات مقیّد میشود در صورتی که حمل از غیر فروشنده باشد و مشتری وطی کرده باشد بر مشتری رد واجب میباشد.
بنا بر این فرض خلاف ظاهر از ناحیه ظهور روایات در وجوب مرتکب نشدهاید چون روایات ظهور در وجوب نداشته است، چون این جمله خبریه به منزلۀ امروارد در مقام توهّم حظر است که ظهور در وجوب ندارد، چون در روایات آمده است الوطی مانع عن الرد. در این روایات که آمده است یجب الرد این در مقام توهّم حظر است.
لذا باید یکی از خلاف ظاهرها را مرتکب شوید یا رفع ید از وجوب یا حمل اطلاق بر مورد خاص.
لذا اگر روایات صورت اولی را بگوید خلاف ظاهر مرتکب نشدهاید و اگر هر دو صورت را بگوید خلاف ظاهر مرتکب شدهاید.
اشکال دوم بر فرمایش مشهور و اینکه روایات هر دو صورت را میگوید این است: طبق این روایات در صورت دوم دادن أرش وطی برمشتری واجب میشود و این برخلاف یک قاعدۀ فقهیّه است که کسی که أمه را مالک شده است در مقابل استفاده از أمۀ خودش پول نباید یدهد. در صورت دوم مشتری أمه را مالک بوده است. استفاده مشتری از ملک خودش شده است، کیف یمکن پرداخت غرامت در مقابل استفاده از ملک خویش؟
و اما اگر روایات اختصاص به صورت اولی داشته باشد، این اشکال وارد نیست چون وطی ملک فروشنده را کرده که غرامت دارد. إلا أن یقال که روایات صورت دوم را میگوید و مخالفت با قاعده هم نشده است که بگوییم از فسخ کشف میشود که از زمان عقد مشتری مالک نبوده است.
مرحوم شیخ میفرماید: این مخالف با قاعدهای دیگر است که میگویند فسخ ملکیّت از حین الفسخ را از بین میبرد لا من حین العقد.
علی کل حال باید مخالفت با یکی از قواعد را بکنید لذا بهتر این است که صورت اولی را بگویید.
اشکال سوم بر فرمایش مشهور این است که: اگر شما در صورت ثانیه بگویید برای مشتری رد جاریه جایز میباشد با دو طائفه از ادلّه مخالفت کردید:
طائفۀ اولی ادلهای است که میگوید (التصرف مانع عن الرد).
طائفه دوم چهار روایت است که میگوید: (الوطي مانع عن الرد).
پس بهتر این است که بگویید روایات اختصاص به صورت أولی دارد.
اشکال چهارم این است: این روایات خصوصاً مرسله ابن ابی عمیر ظهور دارد که جاریهای که فروخته شده است وحمل آن از بایع بوده است و این جاریه أم ولد بوده است، چون در این روایت سخن از جهل فروشنده به حامله بودن به وجود آمده است فروشنده جاهل باشد یا عالم در باب أم ولد تفاوت دارد و إلا اگر از غیر بایع باشد هیچ اثری ندارد و یؤیّد ما ذکرنا امام علیه السلام وقتی جاریه را برمیگرداند لباسهایی به او بپوشاند، اینکه امام علیه السلام فرمود لباس بپوشاند نه أرش بدهد، ظهور در این مورد دارد که حمل از مولا بوده است، لذا دلیلی بر صورت ثانیه ندارید، مقتضای روایات این است که (الوطي مانع عن الرد).
اشکال پنجم این است: کسی که جاریه را وطی کرده است از درون او که حاملگی است اطلاع پیدا کرده است یقیناً تصرّفی در او کرده است لذا جواز ردّ در صورت ثانیه منافات با ادلهای که میگوید التصرف مسقط عن الرد دارد و اگر حمل بر صورت اولی بشود هزار تصرّف هم بکند چون بیع أم ولد باطل است باید برگرداند.
پس روایات اختصاص به صورت أولی دارد، در صورت ثانیه دلیل بر جواز رد نداریم، پس الوطی مانع عن الرد تخصیص نخورده است.
وثانیاً لو سلّمنا که این روایات هر دو صورت را بگوید، نسبت بین این روایات با ادلهای که میگوید (الوطي مانع عن الرد) عموم و خصوص من وجه است، عیب جاریه اگر کوری باشد ماده افتراق ازادلهای که میگوید (الوطي مانع عن الرد)، عیب جاریه اگر حمل باشد و آن حمل از فروشنده باشد مادۀ افتراق از ادلهای که میگوید در زمینه حمل (الوطي ليس بمانع) مانع اجتماع جاریهای است که حامله بود، و حمل از غیر مولا بوده است که محل اختلاف است باید رجوع به مرجّحات شود حداقل وجوه متقدّمه مرجح ادله مانعه خواهد شد.
وثالثاً بفرماید مرجّح وجود ندارد قانون تساقط است، تبعاً مرجح یا رجوع به ادلهای که میگوید (التصرف مانع عن الرد) میکنیم در نتیجه حق رد ندارد، یا رجوع به ادلهای میکنیم که میگوید: (ان كان الثوب قائماً بعينه يجوز الرد) یا رجوع به استصحاب جواز رد میکنیم.
نتیجه اینکه مرحوم شیخ میفرماید: به واسطه سه دلیل مدعای مشهور ناتمام است و الوطی مانعٌ عن الرد و استثنای مشهور صحیح نبوده است.