بحث در تنبيهات باب استصحاب بود.
در تنبيه اول سخن از استصحاب كلى بود.
در پايان بحث فرع فقهى تحت عنوان استصحاب عدم تذكيه مطرح شد.
شيخ انصارى سه مبنا در بحث مذكى و ميته داشتند، كه در دو مبنا حكم به عدم تذكيه دادند و بر طبق يك مبنا اصالة عدم تذكيه جارى نمىباشد.
الأمر الثاني
تنبيه دوم از تنبيهات استصحاب:
آيا استصحاب در زمان و زمانيات جارى است؟
مقدمه: در فلسفه ثابت شده كه وجودات بر دو قسمند:
أ. وجودات قارّة ـ مستقرّة ـ: موجوداتى كه مجموعه اجزائشان در يك ظرف زمانى در كنار هم وجود دارد و ثابت است. مانند وجود زيد كه همه اجزائش در يك زمان در كنار هم وجود دارد.
ب. وجودات غير قارّة ـ مستقرة ـ: موجوداتى كه قرار و ثبات و استقرار در مجموعه اجزائشان وجود ندارد، به اين معنا كه هر جزئى از اجزاء وقتى وجود مىگيرد كه جزء قبلى معدوم شده باشد، مجموعه اجزاء در كنار هم تحقّق ندارند. مانند زمان، ساعت ۷ وقتى محقق مىشود كه ساعت ۶ و ۵۹ دقيقه معدوم شده باشد، زمان قبل بايد نابود شود تا جزء و زمان بعدى وجود بگيرد.
بيان تنبيه دوم: بارها در باب استصحاب گفتهايم كه استصحاب در شيئى جارى است كه قبلا يقينا وجود داشته و حالا شك داريم باقى است يا نه، و قابليت بقاء را دارد و مىتواند هنوز باقى باشد.
شكى نيست در وجودات قاره و مستقر استصحاب بلا اشكال جارى است. ديروز زيد بوده و امروز شك داريم زيد هست يا نيست، ولى قابليت بقاء دارد و مىتواند هنوز باقى باشد، بقاء زيد را استصحاب مىكنيم.
لكن در امور غير قارة و مستقرة جريان استصحاب مشكل است، زيرا امور غير مستقرة بقاء ندارد بلكه وجود مىگيرد و معدوم مىشود. نمىتوانيم بگوييم يقين داشتم لحظه قبل ساعت ۴ بعد از ظهر و روز است حالا شك دارم در اين لحظه شب آمده يا نه، بقاء روز را استصحاب مىكنم. زمان قبل كه آمد و نابود شد، اين لحظه هم كه شك داريم به عنوان روز حادث شده يا نه، بنابراين چگونه مىخواهيم وجود روز را استصحاب كنيم.
شيخ انصارى مىفرمايند: اولا امور غير مستقرة را سه قسم مىكنيم:
قسم اول امور غير مستقرة: زمان.
قسم دوم امور غير مستقرة: امورى كه زمان نيستند ولى ذاتا غير مستقرند، مانند مشي و أكل و تكلّم.
قسم سوم امور غير مستقرة: امورى كه ذاتا مستقرند ولى چون زمان به عنوان قيد آنها اخذ شده است حالت تزلزل و بىثباتى به خودشان گرفتهاند.
مثال: اكرام علماء اگر زمان نداشته باشد امرى مستقر است و شما همه علماء شهر را يكجا جمع كنيد و اكرامشان كنيد، ولى اگر مولى گفت أكرم العلماء في يوم الجمعة، شما روز شنبه شك داريد كه اكرام علماء باقى است يا نه، آيا مىتوانيد بقاء وجود اكرام را استصحاب كنيد؟ زمان قيد اكرام است و يقينا روز جمعه از بين رفته، بنابراين اكرام در روز جمعه هم منتفى است، و اكرام جديد اكرام در روز شنبه است.
آيا در اين سه قسم استصحاب جارى است؟
هر قسم را جداگانه بررسى مىكنيم:
جريان استصحاب در قسم اول: امّا در زمان به دقت عقلى استصحاب جارى نيست، زيرا زمان داراى اركان استصحاب نمىباشد، لحظه قبل نابود شده، لحظه جديد به عنوان شب يا روز حدوثش مشكوك است، استصحاب به دقت عقليه در زمان جارى نمىباشد.
از كلمات بعضى از علماء استفاده مىشود كه استصحاب در زمان جارى مىشود. مثلا شك داريم روز است يا شب، ۱۰ دقيقه قبل روز بوده، بگو ان شاء الله الان روز است.
بلكه بعضى از علماء مانند محدث استرابادى مىفرمايند: جريان استصحاب در ليل و نهار از ضروريات دين است.