الثالث:
تقسيم سوم:
۱ ـ شك در بقاء مستصحب از جهت شك در مقتضى مىباشد. به اين معنا كه شك داريم مستصحب بدون اينكه مانعى در مقابلش باشد، آيا بنفسه قابليت استمرار دارد؟
به اين قسم شك در مقتضى مىگويند.
۲ ـ مستصحب بنفسه اقتضاى استمرار دارد مانند حيات زيد و اگر مانعى پيش نيايد سالها زيد زنده مىماند، شك داريم آيا مانعى آمد و حيات زيد را برداشته است يا نه.
به اين قسم شك در رافع مىگويند.
تقسيمات شك در رافع:
۱ ـ در اصل وجوب رافع شك داريم.
مثال: مىدانيم بول رافع طهارت است، شخص شك دارد رافع وجود گرفته است يا نه.
۲ ـ شك در رافعيت امر موجود است، يعنى امرى وجود گرفته ولى شك داريم امر موجود رافع مستصحب است يا نه.
تقسيمات شك در رافعيت:
أ. رافع بين دو امر مردد است، نمىدانيم اين شيئى كه وجود گرفته رافع است يا نه.
مثال: روز جمعه اول اذان ذمه شما يقينا به نماز مشغول شد، نمىدانيد آنچه كه رافع تكليف و اشتغال ذمه است نماز ظهر است يا نماز جمعه مىباشد. رافع تكليف مردد بين دو امر است. حالا اگر شما نماز ظهر را خوانده باشيد، در حقيقت شك داريد نماز ظهرى كه خوانديد رافع تكليف است يا نه، اگر ذمه شما به نماز ظهر مشغول بوده اين نماز رافع است و تكليف را برداشته است، و اگر ذمهتان به نماز جمعه مشغول بوده است اين نماز ظهر رافع نخواهد بود.
ب. شيئى وجود گرفته ولى نمىدانيد صفت رافعيت دارد يا ندارد.
مثال: نمىدانيم مذى رافع طهارت است يا نه.
ج. مفهوم رافع براى شما معلوم است ولى شك داريد آنچه كه محقق شده است مصداق مفهوم رافع مىباشد.
مثال: يقين داريد بول رافع طهارت است و مذى رافع طهارت نيست، زيد شك دارد رطوبتى كه ديده است بول يا مذى است.
د. شك در مفهوم رافع وجود دارد. شيئى محقق شده است ولى چون مفهوم رافع برايش مشخص نيست، نمىداند كه آيا اين شيء رافع است يا رافع نيست.
مثال: بعد از وضوء چرتى زده است ولى نمىداند مفهوم نوم يعنى گوش و چشم به خواب برود يا اينكه مفهوم نوم اين است كه اگر چشم انسان روى هم رفته باشد به آن نوم گفته مىشود.
نتيجه: در رافع تارة شك در وجود رافع است و تارة در رافعيت موجود است و رافعيت موجود چهار قسم دارد كه در مجموع پنج قسم مىشود.
شيخ انصارى مىفرمايند: شكى نيست كه در شك در مقتضى محل بحث است كه استصحاب در آن حجة است يا نه.
بين علماء در اينكه در پنج قسم شك در رافع محل بحث باشد يا نه، اختلاف وجود دارد.
بعضى از علماء مثبتند مطلقا و مىگويند استصحاب مطلقا حجة است چه در شك در مقتضى و چه شك در رافع.
بعضى از علماء نافيند مطلقا.
بعضى نيز تفصيل دادهاند و مىگويند شك در رافع حجة است فقط.
اين بعض العلماء هم به دو گروه تقسيم مىشوند، بعضى مىگويند اگر شك در وجود رافع داشتى حجة مىباشد ولى در شك در رافعيت موجود در هر چهار قسمش حجة نيست. بعضى مىگويند همه اقسام شك در رافع حجة است مگر قسم اينكه يقين به مفهوم رافع داشته باشى و شك در مصداق داشته باشى كه استصحاب حجة نمىباشد.
شيخ انصارى يك تعريف را براى استصحاب پذيرفتند و آن « إبقاء ما كان » مىباشد. و سه تقسيم براى استصحاب ذكر كردند: استصحاب تارة به اعتبار خود مستصحب تقسيم مىشود كه سه قسم داشت، تارة به اعتبار دليل مستصحب تقسيم مىشود كه سه قسم داشت، تارة به اعتبار شك تقسيم مىشود كه سه قسم داشت.
تمام اين اقسام محل نزاع است جز يك قسم و آن كسى كه بين حكم وضعى و حكم تكليفى فرق نگذاشته باشد، قول به تفصيل نداريم كه بگويند حكم تكليفى در آن استصحاب جارى است و حكم وضعى در آن استصحاب جارى نيست.