[تقسيم الاستصحاب باعتبار الشكّ المأخوذ فيه]
وأمّا باعتبار الشكّ في البقاء، فمن وجوه أيضاً:
أحدها:
تقسيم استصحاب باعتبار شك:
قوام استصحاب به شك لاحق است، در اينجا به اعتبار شكى كه در استصحاب وجود دارد باز استصحاب داراى سه تقسيم خواهد بود.
تقسيم اول:
منشأ شك در استصحاب:
۱ ـ اشتباه در امور خارجيه است. موضوعات خارجى مشتبه شده بنابراين برايمان شك ايجاد شده است، كه به اين اشتباه شبهه موضوعيه مىگوييم.
مثال: رطوبت حادث از بول است تا وضوء باطل شود، يا اينكه رطوبت حادث از مذى است تا وضوء باطل نشده باشد. در اين مثال شك ما به خاطر مشتبه شدن امر خارجى است.
دقت كنيد كه ما امر خارجى را استصحاب نمىكنيم بلكه منشأ شك ما امر خارجى است، بعد از آن حكم شرعى جزئى را كه طهارت باشد استصحاب مىكنيم.
نتيجه: وقتى منشأ شك اشتباه امر خارجى باشد، مستصحب تارة حكم شرعى جزئى است كه طهارت موجوده را استصحاب مىكنيم، وتارة مستصحب هم يك امر خارجى مىباشد. هم منشأ شك امر خارجى است و هم مستصحب امر خارجى مىباشد.
مثال: شك دارم آيا اين لفظ از اين معنا نقل داده شده است يا نه، منشأ شك نقل است كه امر خارجى است و مربوط به شارع نيست. عدم النقل استصحاب مىشود، مستصحب نيز عدم النقل است كه امر خارجى مىباشد.
۲ ـ منشأ شك مشتبه شدن حكم شرعى است.
مثال: شك دارم آب حوض كه تغيّرش بنفسه زائل شده است، نجس يا پاك است.
در اين مثال منشأ شك اين است كه حكم شرعى را درست نمىدانم.
شيخ انصارى مىفرمايند: هر دو قسم محل نزاع است، چه جايى كه منشأ شك امر خارجى باشد و چه جايى كه منشأ شك حكم شرعى باشد.
با دقت در مثالهايى كه علماء در باب استصحاب مىزنند اين مطلب معلوم مىشود. گاهى علماء مثال مىزنند كه منشأ شك امر خارجى است و گاهى به موردى مثال مىزنند كه منشأ شك اشتباه در حكم شرعى است.
ادعاى بعضى از اخباريين: قسم اول كه شبهه موضوعيه مىباشد از محل نزاع خارج است. در شبهه موضوعيه بالاجماع استصحاب جارى است و محل نزاع در جايى است كه منشأ شك حكم شرعى باشد.
كلام اول محدّث استرابادى در تأييد مدّعاى بعض الأخباريين: به اتّفاق علماء بلكه ضرورة دين استصحاب در دو مورد حجة است:
۱. استصحاب عدم النقل، كه استصحاب حكمى است.
۲. شيخ انصارى مىفرمايند: محدث استرابادى براى قسم دوم مثالهاى بسيارى آوردند كه بسيارى از مثالهاى محدث استرابادى مناسب شك در رافع است، ولى محدث استرابادى دو مثال دارند كه اين دو مثال از باب شك در رافع نيست بلكه از باب شك در مقتضى و شبهه موضوعيه مىباشد.
نتيجه مىگيريم كه محدّث استرابادى قائل هستند كه شببه موضوعيه چه شك در مقتضى باشد و چه شك در رافع باشد، از محل نزاع خارج است و استصحاب در آن حجّة مىباشد.
كلام دوم محدّث استرابادى در تأييد مدّعاى بعض الأخباريين: محل نزاع علماء در باب استصحاب جايى است كه موضوعى مشخص بوده و حالا به خاطر اينكه قيدى از قيودش وجود ندارد ما شك در حكم داريم، و حكم را استصحاب مىكنيم.
شيخ انصارى مىفرمايند: از كلام دوم محدث استرابادى مىفهميم كه محل نزاع در باب استصحاب اختصاص به شبهات حكميه دارد، و شبهات موضوعيه ـ شك در امر خارجى ـ از محل نزاع خارج است.