سه مقدمه برای فهم کلام نایینی:
۱. تمامی مخصصها در یک چیز شریک اند: مخصص مطلقا قرینه بر مراد جدی مولا از عام است. مطلقا یعنی چه مخصص لفظی باشد و چه لبی. لفظی هم چه متصل باشد و چه منفصل. لبی هم چه عقل باشد و چه سیره باشد و چه اجماع.
مثال: شارع به شما میگوید: اکرم العلماء الا الفساق. الا الفساق قرینه است بر این که مراد جدی مولا از عام ما عدا الخاص است. یعنی مراد از علما علمای عادل است.
۲. حکم زمانی که از طرف شارع صادر میشود، به دو چیز احتیاج دارد: ۱. ملاک و ۲. موضوع یا متعلق.
توضیح: ملاک یعنی علت. اگر شارع وجوب را صادر کرد، علت میخواهد که مصلحت شدیده است. اگر استحباب را آورد علت آن مصلحت ضعیف است. حرمت مفسدهی شدیده و کراهت مفسده ضعیفه و اباحه مصلحت و مفسده نداشتن.
زمانی که حکمی ازطرف شارع صادر میشود باید چیزی باشد تا حکم روی آن برود. آن چیز اگر عین خارجی است میشود موضوع. مثل الخمر که حرام است. اگر فعل مکلف است میشود متعلق. مثل تصرف در ملک غیر که بدون اذن حرام است.
۳. احراز ملاک وظیفهی شارع و احراز موضوع یا متعلق وظیفهی مکلف است. شارع باید ببینید که فلان عمل مصلحت دارد یا ندارد. بعد از این که احراز کرد که مصلحت دارد وجوب را روی آن میبرد. مثال: شارع میبیند که خمر مفسدهی شدیده دارد. حرمت را روی آن میبرد. دیگر دست مکلف را نمیگیرد و به خمر را نشان دهد. این وظیفهی مکلف است که برود جستجو کند ببیند چه خمر است و چه آب است[۱].
بحث ما در این بود که تمسک به عام در شبههی مصداقیه زمانی که مخصص لبی است جایز است یا نه؟
نظریه نایینی: مخصص لبی سه صورت دارد:
۱. موضوع را ضیق میکند. قبل از این مخصص موضوع خیلی وسیع بوده است. مخصص که آمد موضوع را ضیق میکند. این جا تمسک به عام در شبههی مصداقیه جایز نیست.
مثال از میرزای نایینی: روایت داریم: انظروا الی رجل قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا. بر شما واجب است که مردی را مرجع تقلید را قاضی قرار دهید که احادیث ما را روایت میکند و نظر دارد به حلال و حرام ما. کلمهی رجل عام است. شامل رجل عادل میشود و شامل رجل فاسق هم میشود. یعنی تقلید کردن از مجتهد عادل و فاسق جایز است. از آن طرف اجماع داریم که تقلید کردن از مجتهد فاسق جایز نیست.
اجماع مخصص لبی است. موضوع را ضیق میکند. موضوع رجل است. شما میرسید به یک مجتهد یقین دارید عادل است. تقلید از او جایز است. میرسید به یک مجتهد که یقین دارید فاسق است. تقلید از او جایز نیست. میرسید به یک مجتهد شک دارید که عادل است یا فاسق است. نمیتوان تمسک کرد به انظروا الی رجل.
دلیل: شرط تمسک به عام احراز موضوع است که در فرد مشکوک موضوع احراز نشده است. دربارهی مردی میتوان تمسک به عام کرد که احراز شود عادل است. دربارهی فرد مشکوک احراز عدل نشده است.
صورت دوم: مخصص لبی کاشف از ملاک است. یعنی مخصص لبی میآید علت حکم مولا را بیان میکند. اگر ما حکم عامی داشتیم و مخصص لبی آمد و علت آن حکم را بیان کرد. دیگر موضوع آن را ضیق نمیکند.
اسم این را نایینی مخصص نگذاشته است. مخصص هم نیست. مرحوم مظفر عبارت نایینی را بد نقل کرده است. مخصص به چیزی میگویند که ضیق بکند. ای کاش مرحوم مظفر عین عبارات نایینی را آورده بود. اطلاق مخصص به این قسم دوم اطلاق مجازی است.
این جا نایینی میگوید تمسک به عام در فرد مشکوک جایز است.
مثال: در ادعیه از ائمه علیهم السلام رسیده است: العن بنی امیه قاطبه. بنی امیه عام است. شامل بنی امیهی کافر و غیر کافر میشود. مخصص: اجماع علما قائم شده است بر این که علت حکم استحباب لعن بنی امیه کفر آن هاست.
شما میرسید به یک فرد از بنی امیه که شک دارید که ملاک در او هست یا نه، نایینی میگوید تمسک میکنیم به عام. لعن او جایز است.
دلیل: برهان انی: ما از عموم الحکم میرسیم به عموم الملاک. نایینی میگوید شارع آمده است لعن را برده است روی همهی بنی امیه. معلوم میشود که شارع احراز کرده است که ملاک در تمامی افراد بنی امیه هست. و الا اگر احراز نکرده باشد، شارع حق ندارد حکم را روی تمام افراد ببرد.
عموم الحکم معلول است. علت حکم همیشه ملاک است.
این جا یک نکته هست که در عبارت خدمتش میرسیم.
۳. مردد بین قسم اول و دوم: عامی آمده است با یک مخصص. نمیدانیم این مخصص موضوع را ضیق میکند یا بیان ملاک میکند.
این جا نایینی میگوید حق با آخوند است. یعنی باید ببینیم مخصص لبی از چه نوع است. اگر از نوع حکم بدیهی عقل است تمسک لا یجوز؛ اگر از نوع حکم نظری عقل است تمسک یجوز.