جریان خیار شرط در مهریه
مطلب دیگر اینکه مرحوم شیخ (ره) در کتاب مبسوط و همچنین بعضی دیگر از فقهاء فرمودهاند: در باب مهریه خیار شرط جریان دارد، یعنی اگر مردی برای زنش مهریهای قرار داد، زن میتواند نسبت به این مهریه، برای خودش جعل خیار کرده و بگوید: اگر تا ده روز این مهریه مورد نظرم بود، که هیچ، اما اگر مورد نظرم نبود، بتوانم مهریه را فسخ کنم، که اگر مهریه فسخ شد، به مهر المثل انتقال پیدا میکند، یعنی مرد باید مهر المثل را بپردازد.
مرحوم شیخ (ره) فرموده: اینکه شیخ طوسی (ره) فرموده: در مهریه خیار شرط جریان دارد، از باب این است که فسخ المهر، در بعضی از موارد در شریعت تجویز شده، مثلا اگر ولی، دختر را به کمتر از مهر المثل به تزویج مردی در آورد، بعد از آنکه این دختر بالغ شد، میتواند این مهریه را فسخ کند.
شیخ طوسی (ره) از این مورد به نحو کلی استفاده کرده، که در هر موردی، ولو در جایی که ولی هم نباشد، اگر زن بالغی هم مهریهای را برای خود قبول کرد، میتواند جعل خیار کند.
نقد و بررسی کلام شیخ طوسی (ره)
شیخ (ره) فرموده: فیه نظر و اشکال، این موردی که شیخ طوسی (ره) با تکیه بر آن، این بیان کلی را استفاده کرده، اصلاً در این مورد مسئله از باب فسخ نیست، بلکه مسئله از باب رّد است.
در بیع فضولی ملاحظه کردید که مالک هم میتواند عقدی که بر مالش واقع شده، اجازه کند و هم میتواند رد کند، اما در آنجا نمیگویند که: مالک عقد را فسخ میکند، بین فسخ و رّد یک فرق روشنی وجود دارد؛ رّد معنایش این است که اصل این معاملهای که واقع شده، مورد قبول مالک نبوده، اما فسخ از حین فسخ است.
در اینجا هم همین طور است، اینکه ولیّ، دختر را به کمتر از مهر المثل به تزویج کسی در آورده، این عنوان فضولی دارد، چون ولّی حق نداشته که دختر را به کمتر از مهر المثل به ازدواج دیگری در بیاورد، لذا اینکه بعداً دختر این مهر را را از بین میبرد، این عنوان رّد دارد و عنوان فسخ را ندارد.
جریان خیار شرط در عقد سبق و رمایه
همچنین شیخ طوسی (ره) در مبسوط فرموده: در عقد سبق و رمایه هم خیار شرط جریان دارد، که این به خاطر عموم «المؤمنون عند شروطهم» است.
مرحوم شیخ (ره) در آخر بحث خیار شرط یک ضابطهی کلی ارائه کرده فرمودهاند: در هر عقدی که بعد از عقد، با تراضی طرفین تقائل امکان و مشروعیت داشته باشد، در متن آن عقد میتواند برای یکی یا هر دو جعل خیار شود.
ضابطه این است که اگر بخواهیم بفهمیم که آیا در متن عقد، یکی از طرفین و یا هر دو میتوانند برای خودشان جعل خیار شرط کنند یا نه؟ باید ببینیم که بعد از عقد تقایلی که از راه تراضی طرفین محقق میشود، آیا مشروعیت دارد یا نه؟
بعد در اینجا مرحوم شیخ (ره) دلیل بسیار لطیف و خوبی برای این مطلب بیان کرده و فرمودهاند: وقتی شارع در یک عقدی میفرماید: بعد از عقد، اگر طرفین تراضی بر فسخ معامله پیدا کردند، میتوانند إقاله کنند، نتیجه این میشود که اگر در همین عقد، مثلاً بایع برای خودش جعل خیار کرد، معنایش این است که بایع مشروط له و مشتری مشروط علیه میشود، حال اگر بعد از عقد بایع بخواهد فسخ کند، پس بایع بعد از عقد به فسخ راضی است و شارع هم میگوید: چون مشروط علیه در متن عقد این شرط را پذیرفته، پس باید به آنچه که بایع انجام میدهد وفاء کند و راضی باشد.
نکته اینجاست که امر شارع به اینکه مشروط علیه باید شرط را بپذیرد و عمل کند، این به منزله رضای فعلی است، یعنی و لو مشروط علیه الآن میل ندارد که بایع فسخ کند، اما شارع امر کرده و میگوید: باید ملتزم باشد.
پس نتیجه این میشود که اگر در متن عقد یکی از طرفیت شرط خیار کرد و بعد از عقد هم بخواهد فسخ کند، مثل تقایل میشود، یعنی مثلا بایع که میخواهد فسخ کند، که راضی است و مشتری هم به جهت امری که شارع کرده، که گفتیم: معنایش این است که رضایت فعلی محقق است، که در تقایل هم رضایت طرفین بر فسخ را میخواهیم.
پس شیخ (ره) جعل خیار برای أحدهما در عقد را به وادی تقایل و تراضی طرفین بر فسخ کشانده و این دلیل میشود بر اینکه هر جا تقایل راه داشته باشد، خیار شرط هم در آنجا مشروعیت دارد.
البته در اینجا یک اشکال مهمی بر مرحوم شیخ (ره) وارد است که خودتان دقت بفرمایید، البته به عقل قاصر خود میگوییم و اگر هم چیزی میگوییم: از خود شیخ (ره) یاد گرفتیم. اما دقت بفرمایید و ببینید که این اشکال به ذهنتان میآید یا نه؟ در تقایل رضایت طرفین لازم است، ولو قولی یا فعلی، اما شیخ (ره) فرموده: رضای فعلی برای جعل خیار شرط به درد نمیخورد.