وأمّا المانع؛ فلأنّ المتصوّر منه ليس إلّا الجهل التفصيليّ بالواجب، وهو غير مانعٍ عقلاً ولا نقلاً.
أمّا العقل؛ فلأنّ حكمه بالعذر: إن كان من جهة عجز الجاهل عن...
بحث در رساله شك در شك در مكلف به مىباشد.
در اين باب سه مطلب مورد بررسى قرار مىگيرد.
مطلب اول شبهه تحريميه بود كه چهار مسأله داشت كه احكامش بيان شد.
مطلب دوم در شبهه وجوبيه است يعنى يقين به وجوب دارم و مىدانم نمازى بر من واجب است ولى نمىدانم نماز ظهر است يا نماز جمعه.
اين مطلب ۹ مسأله دارد.
مسأله اول اين بود: شبهه وجوبيه و دوران امر بين متباينين با فقدان نص مىباشد.
مثال: يقين دارم نمازى بر من واجب است ولى نمىدانم نماز ظهر است يا نماز جمعه، دنبال دليل مىگردم و نص و دليلى پيدا نكردم.
در دو مقام بحث داريم كه يكى وجوب موافقت قطعيه است، آيا موافقت قطعيه در اين مورد لازم است؟
فعلا بحث ما در همين مقام است يعنى آيا بايد هر دو نماز را احتياطا بخوانم يا نه؟
شيخ انصارى فرمودند: موافقت قطعيه در اين مورد لازم است، زيرا اجمالا تكليف را مىدانم، از طرف ديگر مانعى از تنجّز تكليف وجود ندارد، بنابراين تكليف بر من ثابت است و بايد احتياط كنم.
شيخ انصارى مىفرمايند: نه عقلا و نه نقلا مانعى از تنجز تكليف موجود نيست:
امّا عقلا: آنچه كه احتمال دارد مانع از ثبوت تكليف به عهده انسان بشود عبارت است از جهل انسان به شخص تكليف مىباشد. يعنى من شخص و عين تكليف را نمىدانم و جاهلم. جهل ممكن است سبب شود كه تكليف بر من منجز نباشد.
اين مطلب به دو بيان توضيح داده مىشود:
بيان اول: ممكن است كسى بگويد شرط ايجاد مأمور به در خارج علم تفصيلى به مأمور به مىباشد، انسان تا علم تفصيلى به مأمور به نداشته باشد نمىتواند مأمور به را در خارج انجام دهد، و در اين مورد من علم تفصيلى به مأمور به ندارم و نمىدانم نماز ظهر مأمور به است يا نماز جمعه.
شيخ انصارى مىفرمايند: اين بيان باطل است و عقل چنين حكمى نمىكند، زيرا در ايجاد مأمور به كه علم تفصيلى شرط نيست، من مىتوانم احتياط كنم و هم نماز ظهر و هم نماز جمعه بخوانم با اينكه علم تفصيلى به مأمور به ندارم، و نتيجتا مأمور به را در خارج ايجاد كردم.
تمام علماء قائلند كه اگر انسان قدرت به احتياط كردن داشته باشد تكليف به مجمل صحيح است.
مثال: در اين خانه سه عدد كتاب موجود است، مولى مىتواند به عبدش بگويد جئني بكتاب من هذا البيت، عبد مىتواند احتياط كند و هر سه كتاب را براى مولى بياورد و هر كدام مراد مولى بود برمىدارد، شرط امتثال مأمور به علم تفصيلى نيست، اينجا علم تفصيلى نداريد ولى مأمور به را امتثال كردهايد، در ما نحن فيه هم چنين است.
بنابراين جهل به عين تكليف باعث نمىشود قدرت به امتثال به مأمور به از شما سلب شود.
بيان دوم: بعضى گفتهاند كه اصلا تكليف متوجه انسان جاهل نمىشود، به عبارت ديگر شرط تكليف علم است.
شيخ انصارى مىفرمايند: قبلا ثابت كرديم كه تكاليف بين عالم و جاهل مشترك است، و علم شرط تكليف نمىباشد، والا اگر علم شرط تكليف باشد اولا لازمهاش دور است و ثانيا لازمهاش اين است كه جايز است انسان مخالفت قطعيه با علم اجمالى كند كه باطل است، و ثالثا بايد جاهل مقصر عقاب نداشته باشد، در حاليكه تمام علماء قائلند كه جاهل مقصر تكليف دارد و نتيجتا عقاب مىشود.
نتيجه: در محل بحث علم اجمالى منجز است و مانعى از تنجز علم اجمالى نيست و موافقت قطعيه لازم است و در مورد شك بايد انسان هم نماز ظهر و هم نماز جمعه بخواند.