مساله ديگري که در اينجا شروع کردهاند، در اوائل بحث فضولي فرمودهاند که: يکي از شروط متعاقدين اين است که متعاقدين؛ يا مالکين باشند، يا ماذونين من المالکين و يا ماذونين من الشارع.
حال در اينجا بحث در اين است که افرادي که ماذونين من الشارع هستند، مثل اب و جد، که ولايت بر تصرف در اموال صبي را دارند، دليل اين مساله چيست؟
شيخ (ره) فرموده: سه دليل دارد؛ يک دليل روايات کثيرهاي است، که از حد خبر واحد متجاوز است، اما به حد تواتر نرسيده، بلکه در حد استفاضه است، که شيخ (ره) به بعضي از اين روايات، در اثناء بحث اشاره کردهاند.
دليل دوم اين است که در باب نکاح رواياتي داريم و فقهاء هم فتوي دادهاند که پدر نسبت به دختر صغيره خودش ولايت دارد، که ميگوييم: اگر در باب نکاح ولايت باشد، در باب بيع و شراء براي بچه، به طريق اولي تصرفش نافذ است.
دليل سوم هم اجماع است.
اصل اين مساله مسلم هست و ترديدي در آن نيست، بلکه محل بحث و نزاع در شروط و قيود اين مساله است.
شرطيت عدالت براي ولي
يکي از مسائلي که محل بحث است اين که آيا هر پدري و هر جد پدري بر بچه ولايت دارد و تصرفش نافذ است، يا اين که عدالت معتبر است؟
مشهور گفتهاند: عدالت معتبر نيست، پدر اگر فاسق هم باشد، ميتواند در اموال فرزندش تصرف کند، که مرحوم شيخ (ره) دو دليل، بلکه سه دليل براي مشهور در اينجا نقل کردهاند.
دليل اول اصل است، «للاصل»، که مشخص نيست که مراد شيخ (ره) از اين اصل چيست؟ امام (قدس سره الشريف) در کتاب البيع براي اين اصل در کلام شيخ (ره) سه احتمال دادهاند.
اهميت کتاب البيع امام (ره)
من اين را مکرر گفتهام که: آقاياني که اهل کار هستند و ميخواهند کار علمي و دقيق کنند، بعد از اين کتاب مکاسب، لااقل يک يا دو جلد، اگر خيلي واقعا کما هو حقه بخواهند کار کنند، همه مجلدات کتاب البيع امام (ره) را بايد با دقت بحث کنند.
اين کتاب بسيار کتاب مشکل، دقيق و حاوي تحقيقاتي است، که متاسفانه هنوز بروز نکرده، اما بسيار حاوي تحقيقات است، لذا حتما بعد از اين کتاب مکاسب، اگر موفق شويد، حتي چند سال اين کتاب را نزد کسي که مسلط باشد، فرا بگيريد، تا از بسياري از اين بحثهاي خارجي که الان هست، بي نياز شويد.
اين کتاب مطابق با متن شيخ (ره) است، يعني متن بحث خارج امام (ره) بوده است، بحث خارجي هم بوده، که در نجف فرمودهاند، اختصاص به اوائل سنين جوانيشان هم ندارد، بلکه در بهبوه پختگي علمي ايشان بوده، که بيش از دوازده سال هم طول کشيده و به قلم خود امام (ره) هم هست.
بسياري از مطالب مشکل شيخ () ره را امام (ره) به راحتي حل کرده و بسياري از استدلالات شيخ (ره) را به بيانات دقيق و عميقتري بيان کردهاند.
مطالب دقيق مرحوم محقق اصفهاني (ره) را در سه چهار سطر آورده و در يکي دو صفحه به آن اشکال ميکند، مرحوم ايرواني (ره) را دارد. مرحوم نائيني (ره) را دارد، يعني آنچه که قابل تعمق و دقت است، امام (ره) متعرض شده است.
احتمالات براي اصل در کلام شيخ (ره)
امام (ره) براي اين للاصل سه احتمال بيان کردهاند و مرحوم شهيدي (ره) هم در حاشيه دو احتمال داده است.
يک احتمال اين است که اصل، يعني «اصالة عدم الاشتراط»، که شک ميکنيم که آيا عدالت شرطيت دارد يا نه؟ اصل عدم اشتراط است، که به آن اشکال شده، که اين اصل حالت سابقه ندارد.
احتمال دوم که فقط در کلمات شهيدي (ره) است و در کلمات امام (ره) نيست، اين است که بگوييم: «للاصل» يعني اصل عدم الدليل، که قاعدهاي داريم که «عدم الدليل دليل علي العدم»، يعني دليلي نداريم بر اين که عدالت معتبر است، پس همين که دليلي نداريم، دليل بر عدم شرطيت آن است، که در اموري که مردم به آن احتياج دارند اين قاعده هست.
منتها مبناي اين قاعده را خيليها قبول ندارند و ميگويند: دليلي بر اعتبار اين قاعده نداريم و اصلا اين از دليليت ساقط ميشود و در اينجا دليليت ندارد، چون اطلاقاتي داريم و اطلاقات هم از ادله اجتهاديه است، که با وجود دليل اجتهادي، ديگر اصلا نوبت به اينها نميرسد.
دليل دوم: روايات
دليل دوم مشهور براي عدم اعتبار عدالت، اطلاقات رواياتي است که در اين باب وارد شده، که مطلق است و در روايات ميگويد: «انت و مالک لابيک» و کاري ندارد که اين پدر عادل باشد يا نباشد.
دليل سوم: اجماع
دليل سوم مشهور، اجماعي است که از تذکره در يک مورد خاص وارد شده، که مرحوم علامه (ره) در تذکره فرموده: اگر پدري فاسد شد، اجماع داريم که فسق، ولايت او را در باب نکاح از بين نميبرد، که اگر فسق، ولايت را در باب نکاح از بين نبرد، در باب بيع و شراء به طريق اولي هست.