درس مکاسب محرمه

جلسه ۲۶۱: نوع پنجم از مکاسب محرمه ۳

 
۱

خطبه

۲

جزوه کلام صاحب ریاض و اشکالات آن

کلام صاحب ریاض: دلیل حرمت اخذ اجرت در قبال انجام واجب، این است که اخذ اجرت، منافات با اخلاص و قصد قربت از ناحیه عامل دارد.

اشکال اول: این دلیل مانع اغیار نیست، چون شامل چیزی می‌شود که محل بحث نیست، مثل مستحب تعبدی، به بیان دیگر، مستحب تعبدی، محل بحث نیست ولی این دلیل در آن می‌آید.

اشکال دوم: این دلیل جامع افراد نیست، چون شامل بعضی از چیزهایی که محل بحث است، نمی‌شود، مثل واجب توصلی، به بیان دیگر، واجب توصلی محل بحث است ولی این دلیل، در آن نمی‌آید.

۳

جزوه کلام مفتاح الکرامه و اشکالات آن

جواب صاحب مفتاح الکرامه از کلام صاحب ریاض: اجاره نه تنها منافی با اخلاص نیست، بلکه موکد اخلاص است (اخلاص یعنی اتیان واجب خالصا لله و قربة الی الله) با این بیان که از طرفی اجاره کردن عامل برای انجام واجب (واجب تعبدی بالفرض) موجب می‌شود که علاوه بر وجوبی که برای واجب بوده، وجوبی دیگری نیز از ناحیه اجاره (اوفوا بالعقود) بر واجب وارد شود، پس واجب دو وجوب پیدا می‌کند. از طرف دیگر، هر دو وجوب، طالب انجام واجب خالصا لله هستند، اما وجوب اول بخاطر اینکه وجوب تعبدی است، اما وجوب دوم، بخاطر اینکه متعلق اوفوا بالعقود، واجب تعبدی است. پس اخلاص یعنی اتیان واجب با قصد قربت به نحو موکّد مطلوب شارع است، بنابراین اجاره موکِّد اخلاص است.

اشکال اول: این جواب، لازمه‌اش فرق گذاشتن بین جعاله و اجاره است (مستفاد از جواب به قرینه کلمه تضاعف الوجوب که در جواب آمده، این است که کسب درآمد با انجام واجب در قالب عقدی که عمل را بر عامل واجب می‌کند و نتیجةً وجوب واجب را تاکید می‌کند، جایز است، مثل اجاره به بیانی که در جواز گذشت، ولی کسب درآمد با انجام واجب در قالب عقدی که عمل را بر عامل واجب نمی‌کند و نتیجةً وجوب واجب را تاکید نمی‌کند، جایز نیست. مثل جعاله) و اللازم باطل (کسانی که کسب درآمد با انجام واجب را جایز می‌دانند، مطلقا جایز می‌دانند و کسانی که جایز نمی‌دانند، مطلقا جایز نمی‌دانند) فالملزوم مثله. (ارشاد الطالب، ج۲، ص ۱۱۷)

اشکال دوم: مراد صاحب مفتاح از عبارت تضاعف الوجوب بسبب الاجارة یوکد الاخلاص، اگر یوکد اشتراط الاخلاص و به بیان دیگر یوکد تعبدیة الواجب باشد، اشکالش این است که شرط تاکید تعبدیت واجب، انضمام یک خطاب تعبدی به یک خطاب تعبدی دیگر است و حال آنکه خطاب اوفوا بالعقود، توصلی است. (حاشیه ایروانی، ج۱، ص ۲۰۴) علاوه بر اینکه چیزی که مراد صاحب ریاض است، این مراد صاحب مفتاح رد بر آن نیست (مراد صاحب ریاض این است که اجاره عامل برای انجام واجب، منافی با تحقق اخلاص در عامل در مقام عمل است) و چیزی که این مراد صاحب مفتاح رد بر آن است، مراد صاحب ریاض نیست (اگر مراد صاحب ریاض این باشد که اجاره عامل برای انجام واجب، منافی با تعبدیت واجب است، این مراد صاحب مفتاح رد بر آن می‌شود).

اشکال سوم: مراد صاحب مفتاح از عبارت تضاعف الوجوب به سبب الاجاره، یوکد الاخلاص، اگر یوکد تحقق الاخلاص از ناحیه عامل، یعنی اجیر باشد، اشکالش این است که خلاف وجدان است، چون عملی که اجر دنیوی بر آن مترتب نمی‌شود، خالص‌تر از عملی انجام می‌گیرد که اجر دنیوی بر آن مترتب می‌شود به حکم وجدان.

اشکال چهارم: صاحب مفتاح در جواب صاحب ریاض گفته است که تضاعف الوجوب یوکد الاخلاص، شرط تاکید اخلاص این است که اخلاص ناشی از اجاره با اخلاص ناشی از وجوب کفایی عبادی، قابل جمع باشد و حال آنکه قابل جمع نیست، چون اخلاص ناشی از وجوب کفائی عبادی یعنی اتیان واجب با این قصد که خداوند مستحق این واجب است، ولی اخلاص ناشی از اجاره یعنی اتیان واجب با این قصد که مستاجر، یعنی اجیر گیرنده مستحق این واجب است بازاء مالی که می‌دهد.

۴

ادامه اشکالات شیخ بر مفتاح

وإن أُريد أنّه (تضاعف الوجوب) يؤكّد تحقّق الإخلاص (قصد قربت) من العامل (اجیر)، فهو (مراد) مخالف للواقع قطعاً؛ لأنّ ما (عملی که) لا يترتّب عليه (عمل) أجر دنيوي أخلصُ (خالصتر است) ممّا يترتّب عليه (عمل) ذلك (اجر دنیوی) بحكم الوجدان.

الإخلاص.

وفيه مضافاً إلى اقتضاء ذلك ، الفرق بين الإجارة والجعالة ، حيث إنّ الجعالة لا توجب العمل على العامل ـ (١) أنّه إن أُريد أنّ تضاعف الوجوب يؤكّد اشتراط الإخلاص ، فلا ريب أنّ الوجوب الحاصل بالإجارة توصّلي لا يشترط في حصول ما وجب به قصد القربة ، مع أنّ غرض المستدلّ منافاة قصد أخذ المال لتحقق الإخلاص في العمل ، لا لاعتباره في وجوبه.

وإن أُريد أنّه يؤكّد تحقّق الإخلاص من العامل ، فهو مخالف للواقع قطعاً ؛ لأنّ ما لا يترتّب عليه أجر دنيوي أخلص ممّا يترتّب عليه ذلك بحكم الوجدان.

هذا ، مع أنّ الوجوب الناشئ من الإجارة إنّما يتعلّق بالوفاء بعقد الإجارة ، ومقتضى الإخلاص المعتبر في ترتّب الثواب على موافقة هذا الأمر ولو لم (٢) يعتبر في سقوطه هو إتيان الفعل من حيث استحقاق المستأجر له (٣) بإزاء ماله ، فهذا المعنى ينافي وجوب إتيان العبادة لأجل استحقاقه تعالى إيّاه ؛ ولذا لو لم يكن هذا العقد واجب الوفاء كما في الجعالة لم يمكن قصد الإخلاص مع قصد استحقاق العوض ، فلا إخلاص هنا حتى يؤكّده وجوب الوفاء بعد الإيجاب بالإجارة ، فالمانع حقيقة هو عدم القدرة على إيجاد الفعل الصحيح بإزاء العوض ،

__________________

(١) لم يرد قوله «مضافاً إلى العامل» في «ف».

(٢) في «ف» : وإن لم.

(٣) في «م» : المستأجر به ، وفي الهامش : المستأجر له.