بحث ما در مبحث پنجم بود، یک مقدمه بیان شد.
مقدمه دوم: قصد قربتی که در واجبات عبادی معتبر است، میتواند به دو معنا باشد:
۱. به معنای قصد امتثال امر؛
۲. به معنای قصد مصلحت یا حسن یا محبوبیت.
سوال: در جلسه قبل بیان شد که در واجبات عبادی، قصد امتثال امر، معتبر است و امتثال امر تعبدی جز با قصد امتثال امر، ممکن نیست، حال سوال این است که آیا شارع قصد امتثال امر را در متعلق وجوب تعبدی، چه به عنوان جزء و چه به عنوان شرط، اخذ کرده است یا خیر؟
در اینجا دو قول است:
قول اول: مرحوم شیخ و آخوند میفرمایند شارع این قصد را اخذ نکرده است. چون اخذ قصد امتثال امر در متعلق همان امر، محال است و امکان ندارد، یعنی محال است که شارع مقدس بتواند قصد امتثال امر را در متعلق همان امر اخذ کند. به اینکه اگر شارع بخواهد قصد امتثال امر را در متعلق امر اخذ کند دو محذور پیش میآید:
محذور اول: این محذور در وقت جعل شرعی رخ میدهد که تشریعی نامیده میشود. این محذور این است که دور پیش میآید:
بند الف: متعلق امر، مقدم بر خود امر است. اول باید فعلی باشد بعد امر به این فعل تعلق پیدا کند، یعنی اول باید فعل باشد و شارع مصلحت ببیند و به این فعل اراده پیدا کند و بعد امر به این فعل کند.
بند ب: قصد امتثال، متاخر از امر است. اول باید امری باشد تا ما قصد امتثال آن را کنیم.
حال اگر قصد امتثال امر، در متعلق امر اخذ شود، دور لازم میآید، چون قصد امتثال امر، موخر از امر است و اگر در متعلق امر جای بگیرد، مقدم بر امر باید باشد و اینجا دور حاصل میشود.
به عبارت دیگر، قصد امتثال امر، به دو رتبه از متعلق امر موخر است، اول متعلق امر است، بعد خود امر است و بعد قصد امتثال امر است. حال این چگونه میخواهد در متعلق امر بگنجد.
جواب آخوند: این جواب را ایشان از کسی دیگر نقل میکنند و قبول میکنند، میفرمایند:
شما گفتید امر متاخر از متعلق امر است و ما این را قبول داریم اما متعلق امر، دو وجود دارد: وجود ذهنی، وجود خارجی. متعلق صلّ، نماز است، گاهی نماز را در ذهن تصور میکنم، وجود ذهنی نماز میشود، گاهی بلند میشوم و نماز میخوانم، این وجود خارجی نماز است. حال، در بند الف یک خطایی روی داده است و آن این است: چیزی که مقدم بر امر است، وجود ذهنی متعلق امر است نه وجود خارجی آن. یعنی وجود ذهنی متعلق امر، مقدم بر خود امر است. به عبارت دیگر شارع اول باید متعلق امر را تصور کند تا بتواند امر را به این متعلق انشاء کند.
حال بند ب که گفته شد قصد امتثال امر، متاخر از امر است، خود قصد امتثال هم دو حالت دارد: وجود ذهنی، وجود خارجی. اگر قصد امتثال امر به وجود ذهنی ملحوظ شود، میتواند مقدم شود به اینکه قبل از آمدن امر، قصد امتثال امر را میتوان تصور کرد. پدر سکوت کرده است، شما تصور میکنید که پدر میگوید نون بخر و شما به قصد امتثال امر، در صف نانوایی میایستی.
حال، وجود خارجی قصد امتثال امر، متوقف بر وجود امر است.
خلاصه این میشود، وجود ذهنی متعلق امر، مقدم بر خود امر است و وجود خارجی قصد امتثال امر، متاخر از امر است. در نتیجه دور لازم نمیآید. چون قصد امتثال امر که میخواهیم در متعلق امر اخذ کنیم، وجود ذهنی است و قصد امتثال امر که باید بعد از امر متمشی شود، وجود خارجی امتثال امر است، در نتیجه دوری نیست.
محذور دوم: این محذور در وقت امتثال مکلف رخ میدهد که امتثالی نامیده میشود.
مقدمه: مکلف قادر است فقط، متعلق امر را به قصد امتثال امر اتیان کند. شما قصد امتثال امر دارید، باید متعلق امر را به این قصد امتثال کنید. اگر شما بخواهید صلات را امتثال کنید، فقط باید صلات را به قصد امتثال امر اتیان کنید. نمیشود به قصد امتثال صل، آب خورد یا غذا خورد یا زکات و خمس داد. برای امتثال یک امر، اگر بخواهید قصد امتثال امر داشته باشید، این قصد فقط با اتیان متعلق آن امر وجود مییابد.
حال بعد از این مقدمه باید گفت: اینجا هم دور وجود دارد:
بند الف: اگر متعلق امر، خود فعل بدون قصد امتثال باشد، در اینجا مشکلی نیست و مکلف قادر است فعل را به قصد امتثال امر، امر را امتثال کند. چون فعل، متعلق امر است. اگر متعلق امر، فعل بعلاوه قصد امتثال امر باشد، به تعبیر دیگر، اگر در متعلق امر، قصد امتثال شود (همانطور قول دوم میگوید)، مکلف نمیتواند این امر را امتثال کند. چون از دو حال خارج نیست:
حالت اول: خود فعل خالی از قصد امتثال را به قصد امتثال اتیان کند. این محال است. چون فعل در این حالت، همراه با قصد امتثال امر، متعلق امر است و نمیشود این فعل به تنهایی به قصد امتثال امر، اتیان شود و این همان اصل کلی بالا است که فقط متعلق امر را میتوان به قصد امتثال امر، اتیان کرد. پس خود فعل اگر قصد امتثال در کنارش اخذ شده باشد، نمیتوان بدون قصد امتثال، اتیان امر کرد.
حالت دوم: مکلف بخواهد فعل به قصد امتثال امر را، به قصد امتثال امر اتیان کند، قصد القصد پیش میآید که محال است.
در نتیجه نمیتوانیم قصد امتثال را در خود امر، اخذ کنیم. در نتیجه در واجبات تعبدی مثل واجبات توصلی، قصد امتثال امر در آنها اخذ نشده است.
سوال: اگر قصد امتثال در واجبات تعبدی اخذ نشده، چطور گفته میشود در تعبدیات باید قصد امتثال داشته باشیم؟
جواب: میدانیم غرضی که شارع از امر به عبادات دارد، جز با قصد امتثال امر تحصیل نمیشود، لذا عقل میگوید بر عبد لازم است به منظور تحصیل غرض مولا، قصد امتثال امر کند، یعنی قصد امتثال امر را عقل جلوی پای ما میگذارد و در متعلق امر اخذ نشده است.
بعد مرحوم ۴ اشکال به محذور امتثالی میکند و جواب میدهند که ما وارد آن نمیشویم.
آنچه که در استحاله قصد قربت در متعلق امر گفتیم، مربوط به قصد امتثال امر بود.
سوال: آیا غیر از قصد امر، شارع میتواند سایر قصود را مثل حسن یا محوبیت یا مصلحت را متعلق امر قصد کند؟
جواب: دو محذوری که بالا ذکر کردیم، مربوط به قصد امثتال امر بود اما قصد محبوبیت، حسن یا مصلحت فعل، هیچ محذوری ندارد اما چنین قصدی در متعلق امر اخذ نشده است، در قصد امتثال گفتیم نمیتواند اخذ شود اما در قصد حسن و مصلحت و محبوبیت، میتواند اخذ بشود اما قصد نشده. چون اگر در متعلق امر یکی از این قصود اخذ شود، دیگر اتیان عبادت جز با این قصد خاص صحیح نیست و نتیجه این میشود که عبادت با قصد امثتال نباید صحیح باشد چون قصد امثتال غیر از قصد حسن و مصلحت و محبوبیت است، در حالی که همه میگویند عبادت با قصد امتثال صحیح است. در نتیجه هیچکدام از این قصود در متعلق امر غیر از قصد امتثال امر، اخذ نشده است.