تفصیل سوم در حجیّت ظواهر
این تفصیل را مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی (برادر صاحب فصول) بیان کرده است.
(قبل از تفصیل ایشان دو نکته را بیان میکنیم:
نکته اول: قرینه دو قسم است:
۱. متصله: قرینهای است که در حال خطاب و تکلّم همراه سخن متکلّم بیاید.
۲. منفصله: قرینه است که از کلام متکلّم جدا باشد؛ مثلاً متکلّم امروز چیزی را میگوید و روز بعد قرینه آن را بیان کنم.
نکته دوم: شک ما در قرینه دو نوع است:
۱. شک در وجود قرینه: آیا قرینهای در کلام متکلّم وجود دارد یا نه؟.
۲. شک در قرینه بودن شیء موجود: چیزی هست اما در اینکه آیا این چیز قرینه است یا خیر نمیدانیم.)
تفصیل مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی: ایشان میفرماید اگر شک ما در قرینه بودن شیء متصل بود در اینجا این کلام ظهورش منعقد نمیشود؛ و در غیر این صورت؛ ظهور منعقد است.
مرحوم شیخ انصاری (ره) میگوید این تفصیل حسن و متینی است؛ و این تفصیل صاحب هداية المسترشدین صغروی است نه کبروی. (صغری: هذا ظاهر. کبری: کل ظاهر حجة.) یعنی ایشان میخواهد با این تفصیل بگوید در کجا ظهور منعقد میشود و در کجا منعقد نمیشود.
عدهای تصورّ کردهاند که این نوع فرمایش شیخ انصاری (ره) در حقیقت اشکال بر صاحب هداية است؛ زیرا مرحوم شیخ در خود کتاب دو بار این نکته را تصریح کردهاند که تفصیل اخباریها و میرزای قمی (ره) هم تفصیل صغروی است؛ بنابراین چیزی در ردیف تفصیل میرزا و اخباریین است. یعنی اخباریین میخواهند بگویند قرآن چون کلامی است که اصلا برای استفاده مستقلانه صادر نشده است، لذا فاقد ظهور است؛ و نمیخواهند بگویند که ظواهرش حجّت نیست. پس در حقیقت همه نسبت کبری که هر ظاهری حجّت است اتفاق دارند، بحث بر سر اینست که نسبت به غیر مقصود بالإفهام محقق نمیشود در نظر میرزای قمی و و همچنین نسبت به ظواهر قرآن هم محقق نمیشود در نگاه اخباریین.
(نکته: تفصیل مرحوم کلباسی تفصیل کبروی است؛ او در اصل حجیّت تفصیل داده بود و گفته بود اگر افاده ظن بکند حجّت است و گرنه حجّت نیست.)
مرحوم شیخ میفرماید این تفصیل صاحب هداية از عرف عقلاء هم شاهد دارد:
شاهد اول (ظواهر): صاحب هدایه میگفت اگر شک در قرینه بودن امر متصل باشد کلام ظهور ندارد. علماء در مجاز مشهور توقف کردند و گفتهاند اگر مجازی مشهور شد این کلامی که مشتمل بر لفظی است که معنای مجاری اش شهرت دارد این کلام فاقد ظهر است. و این تأیید حرف صاحب هدایه است به این صورت که به عنوان مثال میگویند صیغه امر از بس در استحبابات استعمال شده است که دیگر این صیغه در معنای وجوب ظهور ندارد و محمل است. و این قضیه مؤید حرف صاحب هدایه است.
به عبارت دیگر مرحوم صاحب هدایه میگفت اگر ما در قرینه بودن امر منفصل شک بکنیم در اینجا کلام ظهورش منعقد است و مشکلی ایجاد نمیشود. مثلاً ما یک عامی داریم که میگوید أکرم العلماء؛ ظهور این کلام عمومش است یعنی همه علماء. حال مولی در روز آینده گفت لا تکرم زیدا. ما دو زید داریم؛ یک زید عالم و با سواد و یک زید جاهل و بیسواد؛ اما اینکه کدام مراد مولی است؟ معلوم نیست. حال سؤال در اینجاست اگر مراد مولی زید با سواد باشد آیا این جمله منفصل، قرینه است بر تخصیص عام یا قرینه نیست؟. که باید بگوئیم قرینه هست. اما اگر مراد مولی از لا تکرم زیدا، زید جاهل باشد، در این صورت دیگر مخصص و قرینه نیست؛ زیرا تخصصاً این زید از جماعت علماء خارج است. در اینجا علماء گفتهاند هر گاه شک بکنید در وجود قرینه منفصل این شک شما مخل ظهور عام نیست.)
شاهد دوم (قول لغوی): (مقدمه: اینکه میگوئیم مثلاً قول لغوی حجّت است یا خیز از باب ظن خاص است نه ظن عام. ظن خاص یعنی اینکه آیا دلیل خاصی غیر از انسداد که عام است بر حجیّت آن اقامه شده است یا خیر؟.)
مشهور میگویند قول لغوی حجّت است؛ چون:
۱. سیره عملی عقلاء بر رجوع و استناد به قول لغوی.
۲. سیره عملی علماء بر رجوع و استناد به قول لغوی.
۳. اجامع علماء بر حجیّت قول لغوی. (ناقل و مدعی این اجماع سید مرتضی است)
۴. سیره عقلاء بر رجوع به اهل خبره. (ناقل و مدعی آن مرحوم سبزواری است)