درس الروضة البهیة (بخش ۵) (الطلاق - الغصب)

جلسه ۳۸: کتاب الایلاء ۴: صیغه ایلاء ۳

 
۱

خطبه

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

ایلاء، معلّق یا منجّز؟

سؤال: آیا ایلاء حتما باید منجّز باشد؟ یا اینکه می‌تواند معلق (بر شرط یا صفت) باشد؟

پاسخ: دو قول در اینجا مطرح است:

قول اشهر

ایلاء باید منجّز باشد. یعنی معلق بر شرط و صفت نباشد. (توضیح: معلّق بر شرط (ممکن الوقوع)، یعنی مثلا زید قسم بر ترک وطی بخورد ولی معلّق کند این ترک وطی را بر آمدن عمرو. / معلق بر صفت (حتمی الوقوع)، یعنی مثلا زید قسم بخورد به ترک وطی ولی معلق کند این ترک وطی را به طلوع خورشید.)

دلیل این قول: با وجود شرط ویا صفت، شک می‌کنیم که آیا ایلاء شرعی واقع می‌شود یا نه؟ در اینجا استصحاب عدم وقوع ایلاء جاری می‌شود. (قبلا ایلائی در کار نبود، الآن شک می‌کنیم که آیا واقع شده است یا نه؟ استصحاب می‌کنیم عدم وقوع ایلاء را)

قول دوم (شیخ طوسی و علامه)

ایلاء می‌تواند معلق بر شرط یا صفت باشد.

دلیل این قول: در آیه ۲۲۶ سوره بقره خواندیم «لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ». واژه «یؤلون» هم شامل ایلاء معلق بر شرط و صفت می‌شود و هم شامل ایلاء منجز. این عمومیت آیه «سالم از معارض» است. یعنی مخصصی ندارد.

۴

ایلاء یمین

ایلاء بر دو قسم است:

ایلاء مشروط: ایلائی که بر شرط یا صفت معلق باشد.

ایلاء یمین: مثلا زوج به زوجة بگوید «اگر از این به بعد دروغ بگویی، والله لا اجامعک» / یا بگوید «اگر روزه ام را خوردم، والله لا اجامعک». به این ایلاء، ایلاء یمین گویند.

تفاوت ایلاء یمین و مشروط

در دو مورد تفاوت دارند:

۱) در ایلاء یمین، زوج برای کار‌های مختلف، جریمه‌ای قرار داده است (اگر دروغ بگویم، جریمه ام این است که دیگر وطی نکنم). یعنی قصد زوج این است که خود، یا زوج اش را از عملی باز بدارد (قصد او، عدم مجامعت نیست). ولی در ایلاء مشروط، وقتی مثلا می‌گوییم «اگر زید آمد والله لا اجامعک قصدمان، زجر زید از آمدن نیست. بلکه قصد عدم مجامعت است.

۲) در ایلاء مشروط، شرط می‌تواند فعل غیر زوجین باشد (مثل مجیء زید، یا طلوع شمس) ولی در ایلاء یمین، شرط یا باید فعل زوجة باشد و یا فعل زوج (تا زجر و نهی معنی پیدا کند).

حکم ایلاء یمین

ایلاء یمین واقع نمی‌شود. زیرا اگر زوج بگوید «ان کذبت، والله لا جامعتک» این عبارت از دو حال خارج نیست:

احتمال اول: با این عبارت می‌خواهیم حلف بر ترک کذب بخورد: این احتمال فاسد است. زیرا لفظ جلالة حلف است بر مجامعت (آنچه بعد از والله آمده است، لا جامعتک است.) البته مجموع جمله، حلف بر ترک کذب است. حال مشکل در این است که قسم باید به لفظ جلاله باشد ولی اینجا قسم بر ترک کذب، به لفظ جلاله نیست بلکه به لفظ جلاله + لا جامعتک است.

احتمال دوم: با این عبارت می‌خواهیم حلف بر ترک مجامعت بخوریم: این احتمال هم فاسد است. زیرا حلف اگر بر ترک مجامعت باشد باز هم معلق است بر شرط است و قسم معلق واقع نمی‌شود.

۵

تطبیق ایلاء، معلق یا منجّز؟

(قول۱:) ﴿ ولا بدّ من تجريده (ایلاء باید مجرّد باشد) عن الشرط والصفة (عن التعلیق بالشرط یا محتمل الوقوع و الصفة یا حتمی الوقوع) ﴾ على أشهر القولين لأصالة (استصحاب: با تعلیق شک می‌کنیم که آیا ایلاء واقع می‌شود و یا نه؟ استصحاب عدم وقوع ایلاء می‌کنیم از قبل از این صیغه) عدم الوقوع في غير المتّفق عليه، وهو (متفق علیه) المجرّد عنهما (شرط و صفت).

و (قول ۲:) قال الشيخ في المبسوط والعلّامة في المختلف: يقع (ایلاء) معلّقاً عليهما (شرط و صفت) (ایلاء به صورت معلق بر شرط و صفت واقع می‌شود)؛ لعموم القرآن (لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ: یؤلون عام است و شامل منجز و معلق می‌شود) السالم عن المعارض (این عمومیت آیه، مخصّصی ندارد)، والسلامة عزيزة (سلامت عام از مخصص، نادر است. عزیز یعنی نادر).

۶

تطبیق ایلاء یمین

﴿ ولا يقع (ایلاء) لو جعله (زوج، ایلاء را قرار بدهد) يميناً ﴾ كأن يقول: «إن فعلتِ كذا فواللّٰه لا جامعتكِ» قاصداً تحقيق الفعل (ترک مجامعت) على تقدير المخالفة (یعنی اگر دروغ گفتی، مجامعت را ترک می‌کنم) زجراً لها (نهی کند زوجة را) عمّا (شرط است) علّقه (زوج معلق کرده است ترک جماع را) عليه (دروغ گفتن). و (تفاوت۱:) بهذا يمتاز عن الشرط مع اشتراكهما في مطلق التعليق (هم ایلاء مشروط و هم ایلاءیمین، مشترک اند در مطلق تقیید)، فإنّه لا يريد من الشرط إلّامجرّد التعليق (از شرط و صفت، فقط مجرد تقیید قصد شده است. دیگر قصد دیگری مثل زجر زوجة و... در کار نیست)، لا الالتزام في المعلَّق عليه. ويتميّزان أيضاً (تفاوت ۲:) بأنّ الشرط أعمّ من فعلهما (شرط می‌تواند فعل زوج یا زوجه نباشد)، واليمين لا تكون متعلّقة إلّابفعلها أو فعله (یمین یا باید فعل زوج باشد و یا فعل زوجة). و (دلیل برای عدم وقوع ایلاء یمین:) عدمُ وقوعه يميناً بعد اعتبار تجريده عن الشرط (اگر شما بگویید قسم بر ترک مجامعت است، قسم واقع می‌شد اگر والله لا جامعتک را می‌گفت ولی چون مجرد از شرط نیست به درد نمی‌خورد) واختصاصُ الحلف باللّٰه تعالى (اگر قسم خورده است بر ترک کذب، این قسم با والله به تنهایی نیامده است. با اینکه حلف به الله معتبر است) واضحٌ.

۷

حلف به طلاق و عتاق و شرائط ایلاء کننده

نکته: از جمله مواردی که به واسطه آن ایلاء واقع نمی‌شود، حلف به طلاق و عتاق است.

  • حلف به طلاق: مثل اینکه زوج بگوید «ان جامعتک، ففلانة طالق» یعنی اگر من با تو مجامعت کردم، هند طالق باشد.
  • حلف به عتاق: مثل اینکه زوج بگوید «ان جامعتک، فعبدی عتاق» اگر با تو مجامعت کردم، عبدم آزاد است.

علت اینکه این دو مورد، ایلاء به حساب نمی‌آیند این است که این دو مورد، یمین بالله نیستند.

شرائط ایلاء کننده

ایلاء کننده، شرائطی را باید رعایت کند تا ایلاء او واقع شود:

کمال زوج: اگر مثلا پسری ۱۰ ساله را به تزویج خانمی در آوردند، تا این پسر به سن بلوغ نرسد نمیتواند ایلاء کند. یا اگر مجنون باشد با قسم خوردن او، ایلاء واقع نمی‌شود.

اختیار زوج: ایلاء مکره واقع نمی‌شود. مثلا روی سر شخصی تفنگ قرار دادند و مجبورش کردند به ایلاء، ایلاء او واقع نمی‌شود.

زوج، باید قصد معلول لفظ کند: لذا ساهی (کسی که سهوا حرف می‌زند) و عابث (کسی که هزلا حرف می‌زند) و نائم و سکران ایلائشان واقع نمی‌شود.

سؤال: آیا ایلاء از عبد واقع می‌شود؟

پاسخ: بله. عبد می‌تواند ایلاء کند حتی بدون اجازه مولی به خاطر اجماع. (مولا حق ندارد در مجامعت یا عدم مجامعت عبد دخالت کند). لذا حتی اگر مولا امر به وطی کردن کرد، اطاعت او واجب نیست.

۸

تطبیق حلف به طلاق و عتاق و شرائط ایلاء کننده

﴿ أو حلف بالطلاق أو العتاق (عطف بر جعله یمینا. یعنی طلاق در این دو مورد نیز واقع نمی‌شود.) ﴾ بأن قال: إن وطأتك ففلانة ـ إحدى زوجاته ـ طالق أو عبده حرّ؛ (چرا حلف به طلاق و عتاق واقع نمی‌شود؟ جواب:) لأنّه يمين بغير اللّٰه تعالى (در حلف شرط است که حتما به نام خداوند متعال باشد).

(شرائط ایلاء کننده:) ﴿ ويشترط في المؤلي الكمال ﴾ بالبلوغ والعقل ﴿ والاختيار والقصد ﴾ إلى مدلول لفظه، فلا يقع من الصبيّ والمجنون والمكرَه والساهي (کسی که اشتباها ایلاء می‌کند) والعابث (کسی که لعبا و هزلا ایلاء می‌کند) ونحوهم (مثل نائم و سکران) ممّن لا يقصد الإيلاء ﴿ ويجوز من العبد (عبد می‌تواند ایلاء کند بدون اذن مولا) ﴾ بدون إذن مولاه اتّفاقاً حرّة كانت زوجته أم أمة (چه زوجة این عبد حرة باشد و چه امة)؛ إذ لا حقّ لسيّده في وطئه [لها] (مولی حق دخالت در وطی و عدم وطی عبد برای زوجه‌اش ندارد) بل له (عبد) الامتناع منه (وطی کردن) وإن أمره (مولا عبد را) به (وطی کردن) ﴿ و ﴾ من الكافر ﴿ الذمّي ﴾ لإمكان وقوعه منه حيث يقرّ باللّٰه تعالى (کافر ذمی یا همان کتابی، اقرار به خداوند دارد).

نواه فيحمل عليه كغيره من الألفاظ ، ولدلالة ظاهر الأخبار عليه حيث دلّت على وقوعه بقوله : لأغيظنّك (١) فهذه أولى. وفي حسنة بريد عن الصادق عليه‌السلام أنّه قال : «إذا آلى أن لا يقرب امرأته ولا يمسّها ولا يجمع رأسه ورأسها ، فهو في سعة ما لم تمضِ أربعة أشهر» (٢).

والأشهر عدم الوقوع؛ لأصالة الحلّ واحتمال الألفاظ لغيره احتمالاً ظاهراً ، فلا يزول الحِلّ المتحقّق بالمحتمل ، والروايات (٣) ليست صريحة فيه.

ويمكن كون «الواو» في الأخيرة (٤) للجمع فيتعلّق الإيلاء بالجميع ، ولا يلزم تعلّقه بكلّ واحد.

واعلم أنّ اليمين في جميع هذه المواضع تقع على وفق ما قصده من مدلولاتها؛ لأنّ اليمين تتعيّن بالنيّة حيث تقع الألفاظ محتملة ، فإن قصد بقوله : «لا جمع رأسي ورأسك مخَدّة» نومهما مجتمعين عليها انعقدت كذلك حيث لا أولويّة في خلافها ، وإن قصد به الجماع انعقدت (٥) كذلك ، وكذا غيره من الألفاظ حيث لا يقع الإيلاء به.

﴿ ولا بدّ من تجريده عن الشرط والصفة على أشهر القولين (٦) لأصالة

__________________

(١) الوسائل ١٥ : ٥٤٢ ، الباب ٩ من أبواب الإيلاء ، الحديث ١ و ٢.

(٢) الوسائل ١٥ : ٥٤٣ ، الباب ١٠ من أبواب الإيلاء ، الحديث الأوّل.

(٣) وقد تقدّم بعضها.

(٤) أي حسنة بريد المتقدّمة.

(٥) في سوى (ش) : انعقد.

(٦) اختاره الشيخ في الخلاف ٤ : ٥١٧ ، المسألة ١٢ من كتاب الإيلاء ، وابن حمزة في الوسيلة : ٣٣٥ ، وابن زهرة في الغنية : ٣٦٣ ، وابن إدريس في السرائر ٢ : ٧٢٢ ، والمحقّق

عدم الوقوع في غير المتّفق عليه ، وهو المجرّد عنهما.

وقال الشيخ في المبسوط (١) والعلّامة في المختلف (٢) : يقع معلّقاً عليهما؛ لعموم القرآن (٣) السالم عن المعارض ، والسلامة عزيزة.

﴿ ولا يقع لو جعله يميناً كأن يقول : «إن فعلتِ كذا فواللّٰه لا جامعتكِ» قاصداً تحقيق الفعل على تقدير المخالفة زجراً لها عمّا علّقه عليه. وبهذا يمتاز عن الشرط مع اشتراكهما في مطلق التعليق ، فإنّه لا يريد من الشرط إلّامجرّد التعليق ، لا الالتزام في المعلَّق عليه. ويتميّزان أيضاً بأنّ الشرط أعمّ من فعلهما ، واليمين لا تكون متعلّقة إلّابفعلها أو فعله. وعدمُ وقوعه يميناً بعد اعتبار تجريده عن الشرط واختصاصُ الحلف باللّٰه تعالى واضحٌ.

﴿ أو حلف بالطلاق أو العتاق بأن قال : إن وطأتك ففلانة ـ إحدى زوجاته ـ طالق أو عبده حرّ؛ لأنّه يمين بغير اللّٰه تعالى.

﴿ ويشترط في المؤلي الكمال بالبلوغ والعقل ﴿ والاختيار والقصد إلى مدلول لفظه ، فلا يقع من الصبيّ والمجنون والمكرَه والساهي والعابث ونحوهم ممّن لا يقصد الإيلاء ﴿ ويجوز من العبد بدون إذن مولاه اتّفاقاً حرّة كانت زوجته أم أمة؛ إذ لا حقّ لسيّده في وطئه [لها] (٤) بل له الامتناع منه

__________________

في الشرائع ٣ : ٨٣ ، والعلّامة في التحرير ٤ : ١١٤ ، والإرشاد ٢ : ٥٧ ، وولده في الإيضاح ٣ : ٤٢٦ ، والشهيد في غاية المراد ٣ : ٢٨٨ ، والصيمري في غاية المرام ٣ : ٣١٨ ، وتلخيص الخلاف ٣ : ٤٢.

(١) المبسوط ٥ : ١١٧.

(٢) المختلف ٧ : ٤٥١.

(٣) البقرة : ٢٢٦.

(٤) لم ترد في المخطوطات.

وإن أمره به ﴿ و من الكافر ﴿ الذمّي لإمكان وقوعه منه حيث يقرّ باللّٰه تعالى. ولا ينافيه وجوب الكفّارة المتعذّرة منه حالَ كفره؛ لإمكانها في الجملة كما تقدّم في الظهار (١) وكان ينبغي أن يكون فيه خلاف مثله؛ للاشتراك في العلّة ، لكن لم ينقل هنا. ولا وجه للتقييد بالذمّي ، بل الضابط الكافر المقرّ باللّٰه تعالى ليمكن حلفه به.

﴿ وإذا تمّ الإيلاء بشرائطه ﴿ فللزوجة المرافعة إلى الحاكم ﴿ مع امتناعه عن الوطء ، فيُنظره الحاكم أربعة أشهر ثمّ يُجبره بعدها على الفئة وهي وطؤها قبلاً ولو بمسمّاه بأن تغيب الحشفة وإن لم يُنزل مع القدرة ، أو إظهار العزم عليه أوّل أوقات الإمكان مع العجز ﴿ أو الطلاق فإن فعل أحدهما ـ وإن كان الطلاق رجعيّاً ـ خرج من حقّها وإن امتنع منهما ضيّق عليه في المطعم والمشرب ولو بالحبس حتّى يفعل أحدهما. وروي : أنّ أمير المؤمنين عليه‌السلام كان يحبسه في حظيرة من قصب ويعطيه ربع قوته حتّى يطلّق (٢) ﴿ ولا يجبره الحاكم ﴿ على أحدهما عيناً ولا يطلّق عنه بل يخيّره بينهما.

﴿ ولو آلى مدّة معيّنة تزيد عن الأربعة ﴿ ودافع فلم يفعل أحد الأمرين ﴿ حتّى انقضت المدّة ﴿ سقط حكم الإيلاء لانحلال اليمين بانقضاء مدّته ولم تلزمه الكفّارة مع الوطء وإن أثم بالمدافعة.

﴿ ولو اختلفا في انقضاء المدّة المضروبة ﴿ قُدّم قول مدّعي البقاء مع يمينه؛ لأصالة عدم الانقضاء ﴿ ولو اختلفا في زمان إيقاع الإيلاء حلف من يدّعي تأخّره لأصالة عدم التقدّم. والمدّعي للانقضاء في الأوّل هو الزوجة؛ لتطالبه

__________________

(١) تقدّم في الصفحة ٤١٢.

(٢) اُنظر الوسائل ١٥ : ٥٤٥ ، الباب ١١ من أبواب الإيلاء ، الحديث ٣ ، مع اختلاف يسير.