درس الروضة البهیة (بخش ۵) (الطلاق - الغصب)

جلسه ۱۳: انواع عدّه ۵: عدّه ام ولد

 
۱

خطبه

۲

عبارت خوانی آغازین

۳

عدّه ام ولد

دو قول در اینجا وجود دارد:

قول اول

اگر مولایی ام ولدی دارد (کنیزی که مولا از او بچه دار شده است) عده او دو صورت دارد:

۱) مولا، ام ولد را به تزویج غیر در آورد و بعد شوهر این ام ولد از دنیا رفت: عده حره باید نگه دارد یعنی ۴ ماه و ۱۰ روز. زیرا چون ام ولد در معرض آزادی است لذا حکم حره را دارد.

۲) مولا، ام ولد را به تزویج غیر در نیاورد و خود مولا از دنیا رفت: عده حره را باید نگه دارد یعنی ۴ ماه و ۱۰ روز.

دلیل این مطالبی که ذکر شد روایتی است: «رواية إسحاق بن عمّار عن الكاظم عليه‌السلام في الأمة يموت سيّدها، قال: «تعتدّ عدّة المتوفّى عنها زوجها» ».

حال، دو سؤال برای دلالت این روایت مطرح است:

سؤال ۱: آیا این روایت دلیل برای هر دو صورت است؟ یا فقط دلیل برای مورد ۲ است؟

پاسخ: قطعا این روایت دلیل برای حکم شماره ۱ نیست. پس فقط حکم شماره ۲ را ثابت می‌کند. (چون اصلا بحث زوج به میان نیامده است).

سؤال ۲: چگونه این روایت می‌تواند دلیل برای مورد ۲ باشد؟

پاسخ: حضرت در این روایت می‌فرمایند این زن، باید عده زنی را نگه دارد که شوهرش از دنیا رفته است. یعنی اگر حره است ۴ ماه و ۱۰ روز و اگر امه است ۲ ماه و ۵ روز. حالا چون ام ولد بعد از وفات مولایش حره می‌شود پس باید عده حره را نگه دارد. (البته در اینجا حواشی نکات زیادی را بیان کردند که راجع ان شئت)

اشکال: در این روایت بحثی از ام ولد اصلا به میان نیامده! بحث سر امة است.

نکته: ما در مورد جایی که زوج ام ولد نیز از دنیا می‌رود به طور خاص روایت داریم: «عن أبي عبد اللّٰه عليه السّلام قال: سألته عن رجل كانت له أم ولد فزوجها من رجل فأولدها غلاما ثم إن الرجل مات فرجعت إلى سيدها أ له أن يطأها قال "تعتد من الزوج الميت أربعة أشهر و عشرة أيام ثم يطؤها بالملك بغير نكاح".»

قول دوم

اگر مولای ام ولد از دنیا رفت، ام ولد عده‌ای ندارد. فقط باید استبراء کند. استبرای امة به این است که «یک قرء» صبر کند. زیرا مولا اصلا زوج محسوب نمی‌شود. لذا این ام ولد هم همانند سایر مملوکات دیگر.

قول مختار شهید ثانی

قول دوم، نظر خوبی است البته برای کسی که به خبر موثّق عمل نمیکند. زیرا روایت اسحاق بن عمار موثقه است (اسحاق بن عمار فطحی مذهب است لذا امامی نیست ولی ثقه است). لذا قول اجود طبق نظر ما، قول اول است زیرا ما به روایت موثقه عمل می‌کنیم.

نکته: اگر مولایی از دنیا رفت در حالی که کنیز او به غیر تزویج شده بود، این ام ولد نه عده دارد و نه استبراء. زیرا شوهر دارد.

سؤال ۱: اگر زوج ام ولد از دنیا رفت و ام ولد برای او عده نگه داشت و قبل از انقضای عده، مولای او هم از دنیا رفت، آیا لازم است برای مولا عده نگه دارد؟

پاسخ: برای مولا دیگر عده لازم نیست نگه دارد زیرا مقاربتی با مولا صورت نگرفته است.

سؤال ۲: اگر زوج ام ولد از دنیا رفت و ام ولد برا او عده نگه داشت و عده او تمام شد ولی مولا هنوز ام ولد را وطی نکرده است، حال اگر این مولا از دنیا برود آیا لازم است برای مولا هم عده نگه دارد؟

پاسخ: وجهان:

  • باید عده نگه دارد: زیرا مولا دوباره جواز وطی پیدا کرد. و بحث عده و استبراء تعبدی است و ربطی به برائت رحم ندارد.
  • نباید عده نگه دارد: زیرا استبراء و عده فقط برای برائت رحم است. خب وقتی مقاربتی صورت نگرفته است، دلیلی هم برا نگه داشتن عده نیست.
۴

تطبیق عده ام ولد

﴿ وتعتدّ اُمّ الولد من وفاة زوجها ﴾ لو كان مولاها قد زوّجها من غيره بعد أن صارت اُمّ ولده ﴿ أو ﴾ (عطف بر من وفات زوجها) من وفاة ﴿ سيّدها ﴾ لو لم يكن (مولا) حين وفاته مزوّجاً لها ﴿ عدّة الحرّة (مفعول مطلق نوعی برای تعتد) ﴾ لرواية إسحاق بن عمّار عن الكاظم عليه‌السلام في الأمة يموت سيّدها، قال: «تعتدّ عدّة المتوفّى عنها زوجها». (این روایت ناظر به حالت دوم است)

وقيل: لا عدّة عليها من وفاة سيّدها؛ لأنّها ليست زوجة (چون کنیز نسبت به مولای خود، زوجه محسوب نمی‌شود) كغيرها من إمائه الموطوءات من غير ولد (همانند سایر کنیز‌ها فقط باید استبراء کند)، فإنّ عدّتهنّ من وفاة المولى الواطئ قرء واحد (طُهر واحد).

وهذا القول (لا عدة علیها) ليس ببعيد لمن لم يعمل بالخبر الموثَّق، فإنّ خبر إسحاق كذلك. والأجود الأوّل (یعنی به روایت عمل کنیم).

ولو مات سيّدها (ام ولد) وهي مزوّجة من غيره فلا عدّة عليها قطعاً ولا استبراء، وكذا لو مات سيّدها قبل انقضاء عدّتها (برای فوت شوهر). أمّا لو مات (مولا) بعدها (عده زوج) وقبل دخوله ففي اعتدادها منه أو استبرائها نظر: من إطلاق النصّ (عده و استبراء لازم است) باعتداد اُمّ الولد من سيّدها، و (دلیل عدم نیاز به استبراء و عده) انتفاء حكمة العدّة والاستبراء، لعدم الدخول (وقت مولا دخول نکرده، چرا باید عده نگه دارد؟!)، وسقوط حكم السابق بتوسّط التزويج (دخول قبلی مولا را دیگر کاری نداریم. چون بعد آن ازدواج رخ داده است) 

۵

پاسخ به سه سؤال

سؤال اول: اگر مولایی امة موطوئه خود را آزاد بکند (چه ام ولد باشد و چه نباشد)، این امه چه مقدار باید عده نگه دارد؟

پاسخ: حکم طلاق را دارد برای زن حره. لذا دو صورت قبل را برای زن حره دارد:

۱) ثلاثه اطهار (مستقیمه الحیض)

۲) ثلاثه اشهر (ذات الشهور)

سؤال دوم: وقتی امة خرید و فروش می‌شود، چه قدر باید عده یا استبراء نگه داشت؟ (خرید و فروش از باب مثال است. منظور هر نقل و انتقالی است مثل ارث رسیدن)

پاسخ: باید ناقل واطئ (مولای اول) قبل از نقل، استبراء کند. منقول الیه هم (مولای دوم) وقتی مالک شد باید استبراءکند.

نکته: اگر ناقل ثقه خبر به استبرای امة یا عدم دخول به امة را بدهد، یا اصلا مولای این امة خودش زن باشد (که مطمئن شویم دخولی صورت نگرفته است) یا اصلا امه یائسه باشد، دیگر منقول الیه نیازی نیست که استبراء بکند.

سؤال سوم: منظور از استبراء امه چیست؟

پاسخ: منظور ترک وطی (قبلا و دبرا) است در زمان استبراء. لذا سایر استمتاعات جنسی (غیر از وطی) اشکالی ندارد. مدت استبراء هم بستگی دارد:

الف) زن حیض می‌شود: تا وقتی اولین حیض را می‌بیند.

ب) زن حیض نمی‌شود: ۴۵ روز. (غیر یائسه)

۶

تطبیق پاسخ به سه سؤال

﴿ ولو أعتق السيّد أمته ﴾ الموطوءة سواء كانت اُمّ ولد أم لا ﴿ فثلاثة * أقراء ﴾ لوطئه إن كانت من ذوات الحيض، وإلّا فثلاثة أشهر. (حکم او مثل زن حره می‌شود)

﴿ ويجب الاستبراء ﴾ للأمة ﴿ بحدوث الملك ﴾ على المتملّك (منقول الیه)، ﴿ وزواله (الملک) ﴾ على الناقل (بایع) بأيّ وجه كان من وجوه الملك (بیع و هبه و ارث و...) إن كان قد وطئ (ناقل) ﴿ بحيضة ﴾ واحدة ﴿ إن كانت تحيض، أو بخمسة وأربعين يوماً إذا كانت لا تحيض وهي في سنّ من تحيض ** ﴾.

والمراد بالاستبراء ترك وطئها قبلاً ودبراً في المدّة المذكورة، دون غيره من وجوه الاستمتاع (تقبیل و لمس و...)، وقد تقدّم البحث في ذلك مستوفى وما يسقط معه الاستبراء في باب البيع، فلا حاجة إلى الإعادة في الإفادة.

﴿ والذمّيّة كالحرّة في الطلاق والوفاة على الأشهر بل لا نعلم القائل بخلافه. نعم ، روى زرارة في الصحيح عن الباقر عليه‌السلام قال : «سألته عن نصرانيّة كانت تحت نصرانيّ فطلّقها ، هل عليها عدّة مثل عدّة المسلمة؟ فقال : لا ـ إلى قوله ـ : قلت : فما عدّتها إن أراد المسلم أن يتزوّجها؟ قال : عدّتها عدّة الأمة ، حيضتان أو خمسة وأربعون يوماً ...» الحديث (١) والعمل على المشهور. و (٢) تظهر فائدة الخلاف لو جعلنا عدّة الأمة في الوفاة نصف عدّة الحرّة كما سلف (٣) ولو جعلناها كالحرّة فلا إشكال هنا في عدّة الوفاة للذمّيّة ، ويبقى الكلام مع الطلاق.

﴿ وتعتدّ اُمّ الولد من وفاة زوجها لو كان مولاها قد زوّجها من غيره بعد أن صارت اُمّ ولده ﴿ أو من وفاة ﴿ سيّدها لو لم يكن حين وفاته مزوّجاً لها ﴿ عدّة الحرّة لرواية إسحاق بن عمّار عن الكاظم عليه‌السلام في الأمة يموت سيّدها ، قال : «تعتدّ عدّة المتوفّى عنها زوجها» (٤).

وقيل : لا عدّة عليها من وفاة سيّدها؛ لأنّها ليست زوجة كغيرها من إمائه الموطوءات من غير ولد ، فإنّ عدّتهنّ من وفاة المولى الواطئ قرء واحد (٥).

وهذا القول (٦) ليس ببعيد لمن لم يعمل بالخبر الموثَّق ، فإنّ خبر إسحاق

__________________

(١) الوسائل ١٥ : ٤٧٧ ، الباب ٤٥ من أبواب العدد ، الحديث الأوّل.

(٢) في (ش) و (ر) زيادة : إنّما.

(٣) سلف في الصفحة ٣٧١.

(٤) الوسائل ١٥ : ٤٧٢ ، الباب ٤١ من أبواب العدد ، الحديث ٤.

(٥) قاله ابن إدريس في السرائر ٢ : ٣٥ ، ونفى عنه البأس العلّامة في المختلف ٧ : ٤٨٣.

(٦) وهذا القول مال إليه العلّامة في المختلف [٧ : ٤٨٣] وجزم به في التحرير في موضع [٤ : ١٧٥ ، المسألة ٥٥٩٦] واختار أنّها كالحرّة في موضع آخر [المصدر السابق ، المسألة ٥٥٩٣] ، ويمكن الاحتجاج عليه بصحيحة سليمان بن خالد : إنّ عليّاً عليه‌السلام قال في اُمّهات الأولاد : لا يتزوّجن حتّى يعتددن أربعة أشهر وعشراً [الوسائل ١٥ : ٤٧٢ ، الباب ٤٢ من أبواب العدد ، الحديث الأوّل] فإنّها عامّةٌ في موت سيّدها وزوجها. (منه رحمه‌الله).

كذلك. والأجود الأوّل.

ولو مات سيّدها وهي مزوّجة من غيره فلا عدّة عليها قطعاً ولا استبراء ، وكذا لو مات سيّدها قبل انقضاء عدّتها. أمّا لو مات بعدها وقبل دخوله ففي اعتدادها منه أو استبرائها نظر : من إطلاق النصّ (١) باعتداد اُمّ الولد من سيّدها ، وانتفاء حكمة العدّة والاستبراء ، لعدم الدخول ، وسقوط حكم السابق (٢) بتوسّط التزويج ﴿ ولو أعتق السيّد أمته الموطوءة سواء كانت اُمّ ولد أم لا ﴿ فثلاثة * أقراء لوطئه إن كانت من ذوات الحيض ، وإلّا فثلاثة أشهر.

﴿ ويجب الاستبراء للأمة ﴿ بحدوث الملك على المتملّك ، ﴿ وزواله على الناقل بأيّ وجه كان من وجوه الملك إن كان قد وطئ ﴿ بحيضة واحدة ﴿ إن كانت تحيض ، أو بخمسة وأربعين يوماً إذا كانت لا تحيض وهي في سنّ من تحيض **  ﴾.

والمراد بالاستبراء ترك وطئها قبلاً ودبراً في المدّة المذكورة ، دون غيره من وجوه الاستمتاع ، وقد تقدّم البحث في ذلك مستوفى (٣) وما يسقط معه الاستبراء في باب البيع ، فلا حاجة إلى الإعادة في الإفادة.

__________________

(١) الوسائل ١٥ : ٤٧٢ ، الباب ٤١ من أبواب العدد ، الحديث ٤.

(٢) أي الدخول السابق من المولى.

(*) في (ق) ونسخة (ش) من الشرح : فبثلاثة.

(**) في (ق) و (س) : في سنّ المحيض.

(٣) تقدّم في الجزء الثاني : ٢٣٦.